ترامپ علیه زمین
بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، بازگشت یک ایدئولوژی قدیمی است: انکار اقلیم و تقدیس سوخت فسیلی.
ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوری خود نه تنها سیاستهای اقلیمی دولتهای پیشین را از بین برده، بلکه به تعبیر بسیاری از تحلیلگران، بهدنبال آن است که نظام جهانی همکاری برای نجات زمین را از درون متلاشی کند.
گزارش تازه بلومبرگ نشان میدهد که ترامپ اکنون از همه ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی برای حفظ اعتیاد جهانی به نفت و گاز استفاده میکند؛ رویکردی که بهزعم کارشناسان، «نه یک سیاست انرژی، بلکه یک راهبرد ژئوسیاسی علیه سیاره» است.
در اکتبر امسال، جهان آماده تصویب مالیات جهانی بر کربن در صنعت کشتیرانی بود؛ تصمیمی که میتوانست انتشار یکی از آلایندهترین صنایع جهان را مهار کند اما در آخرین لحظه، واشنگتن با اعمال فشار اقتصادی و تهدید تحریم، ائتلافی از کشورهای نفتخیز را با خود همراه کرد تا این طرح را متوقف کند.
یک مقام وزارت خارجه آمریکا به بلومبرگ گفته که این اقدام «دفاع از منافع ملی» است، اما فعالان محیطزیست آن را «اخاذی اقلیمی» میدانند.
به تعبیر فائق عباسوف از سازمان «حملونقل و محیطزیست»، آمریکا با این رفتار «بهجای رهبری جهان در مسیر نجات اقلیم، پرچمدار جنگ با آینده شده است.»
ترامپ بار دیگر ایالات متحده را از توافق پاریس خارج کرده و احتمال دارد در کاپ۳۰ (نشست کنفرانس طرفهای کنوانسیون تغییرات آبوهوایی سازمان ملل) در برزیل هیچ هیاتی نداشته باشد.
اما این خروج به معنای کنارهگیری نیست؛ او در حال ایفای نقش تخریبگر فعال در دیپلماسی اقلیم است.
با استفاده از فشارهای تجاری، واشنگتن کشورها را تشویق میکند که سرمایهگذاری در انرژیهای پاک را کنار بگذارند و به خرید نفت و گاز آمریکایی روی بیاورند. این الگو، نوعی «وابستگی نوین انرژی» ایجاد میکند؛ شکلی از استعمار مدرن که در آن قدرت اقتصادی جایگزین قدرت نظامی شده است.
در سایه این فشارها، کشورهای متحد آمریکا به امضای قراردادهایی بیسابقه تن دادهاند:
ژاپن: ۵۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در پروژههای انرژی فسیلی آمریکا
کره جنوبی: تعهد خرید ۱۰۰ میلیارد دلار انرژی
اتحادیهٔ اروپا: وعدهٔ خرید ۷۵۰ میلیارد دلار گاز طبیعی مایع برای کاهش تعرفههای صادراتی
این قراردادها اگر اجرایی شوند، میتوانند میلیاردها تن دیاکسیدکربن به جو بیفزایند و مسیر کربنزدایی جهانی تا میانه قرن را تضعیف کنند. تحلیلگران این روند را «معکوس بزرگ» مینامند؛ چرخشی از سرمایهگذاری در آینده پاک به بازگشت به گذشته آلاینده.
سیاست انرژی ترامپ بر پایه پیشفرضی ساده و خطرناک استوار است: «سوخت فسیلی نماد رشد اقتصادی است.»
این گزاره، با دادههای علمی و واقعیتهای اقلیمی در تضاد کامل قرار دارد. در دهه گذشته، انرژیهای تجدیدپذیر از نظر هزینه و بازده، از سوخت فسیلی پیشی گرفتهاند؛ اما دولت ترامپ بهجای حمایت از نوآوری، به دنبال تثبیت بازارهای کهنه و آلاینده است.
این سیاست به گفته تحلیلگران، شکلی از پوپولیسم اقلیمی است؛ استفاده از ترس مردم از بیکاری برای توجیه تداوم آلایندگی.
چنین سیاستی، آینده اقتصادی و زیستمحیطی نسلهای بعد را قربانی منافع انتخاباتی امروز میکند.
می توان گفت رفتار آمریکا نظم اقلیمی جهان را به دو اردوگاه تقسیم میکند:
یکی، کشورهای درگیر در «اقتصاد فسیلی» به رهبری واشنگتن؛ و دیگری، جبهه در حال رشد «اقتصاد سبز» با محوریت چین و اتحادیه اروپا.
پکن با صادرات فناوریهای پاک، در حال پر کردن خلاء رهبری جهانی است که آمریکا آن را خالی کرده است. این جابهجایی نهفقط اقتصادی، بلکه ژئوسیاسی است: قدرت آینده از نفت نمیآید، از فناوری میآید.
سیاست انرژی ترامپ صرفا بازگشت به سوختهای فسیلی نیست؛ تضعیف آگاهانه نظم اخلاقی و علمی جهان است.
ترامپ با بیاعتنایی به اجماع علمی و اولویت دادن به منافع کوتاهمدت اقتصادی، عملا آینده زیستپذیری زمین را در قمار قدرت قرار داده است.
اما پیامدهای این سیاست تنها محدود به آمریکا نیست؛ از طوفانهای شدید در کارائیب تا خشکسالی در آفریقا، صدای یک تصمیم از واشنگتن در گوش میلیونها انسان طنین میافکند.
اگر قرن بیستویکم قرار بود قرن گذار به پایداری باشد، ترامپ میکوشد آن را به قرن بازگشت به دود و آتش بدل کند. پرسش این است: جهان تا چه اندازه توان مقاومت در برابر این عقبگرد تاریخی را دارد؟