زالوی مدیریتی در بدمینتون؛ جایزه بینالمللی در اوج سقوط، تناقض یا فرار رو به جلو؟
به گزارش ایران 24، بدمینتون ایران سالهاست با یک تناقض آشکار روبهروست؛ رشتهای که در ظاهر فعالیت دارد، مسابقه برگزار میکند و خبرساز میشود، اما در عمل نشانی از توسعه و مسیر پیشرفت در آن دیده نمیشود. این تناقض نتیجه روندی است که بسیار مورد نقد قرار گرفته است. مدیریتی که به جای ساختن یک سیستم اصولی و درست، تنها به چند چهره محدود ورزشکارو شوآفهای غیر منطقی تکیه کرده است.
اگر نگاهی به خبرهای رسمی و تولیدات رسانهای فدراسیون بدمینتون بیندازیم، تقریبا همیشه با نامهای تکراری روبهرو میشویم؛ همان چند بدمینتونبازی که سالهاست بار این رشته را بر دوش میکشند و به ویترین همیشگی فدراسیون تبدیل شدند.
این رشته درگیر چرخه محدودی شده است که عملا نه چهره جدیدی معرفی میشود، نه نسل تازهای فرصت دیدهشدن پیدا میکند. نتیجه چنین روندی هم ، رکود، تکرار شکستها و نبود انگیزه در ردههای پایه است.
فدراسیون بدمینتون به جای آنکه عقبماندگیاش را بپذیرد و برای اصلاح آن قدم بردارد، ترجیح داده مسیر سادهتری را انتخاب کند؛
برجستهسازی چند چهره ثابت برای ایجاد توهم موفقیت!
این شیوه شاید بتواند برای مدتی کوتاه افکارعمومی را سرگرم کند، اما واقعیت حتی با یک نگاه ساده هم مشخص است
در میان این وضعیت، اعلام دریافت «جایزه خدمات شایسته» برای رئیس فدراسیون یکی از عجیبترین اتفاقات اخیر در این رشته بود.
چگونه ممکن است مدیری که طی دوره فعالیتش، بدمینتون ایران در تمام شاخصها عقب رفته، حالا برای توسعه و تعاملات موثرجایزه بگیرد؟
واکنش فدراسیون در این مواقع سیل پیامهای تبریک، انتشار گسترده این خبر و تلاش برای ساختن یک فضای افتخار آفرینی تاریخی در حالی که نه نتایج، نه عملکرد و نه وضعیت فعلی بدمینتون ایران کوچکترین سنخیتی با دریافت چنین جایزهای ندارد.
بهنظر میرسد این جایزه بیش از آنکه نشانگر موفقیت باشد، تبدیل شده به پوششی رسانهای برای فرار از نقدها، علاوه بر تمام این مسائل، سفرهای متعدد داخلی و خارجی نیز بحث برانگز است، رئیس فدراسیونی که مکررا به کمبود بودجه اشاره میکند.
این در حالی است که منابع صرف شده در سفرها و برنامههای غیرمستمر، موجب پرسش درباره اولویتبندی هزینهها و مدیریت منابع میشد!
برای خروج فدراسیون از این وضعیت قبل از هر چیز باید این حقیقت پذیرفته شود که این ساختار قابل اصلاح نیست؛ نیازمند تغییر مدیریتی است. با همان روشها، همان تفکرها و همان افراد، نمیتوان رشتهای را که سالهاست در رکود فرو رفته است را نجات داد.