در همسایگی ما زوج جوانی زندگی میکنند که هر چند وقت یکبار صدای مشاجره طرفین در کل ساختمان میپیچد، اما همان زن مدام عکسهای خود و همسر جان را به اشتراک میگذارد و مینویسد: «زندگی با تو یعنی آرامش و خوشبختی مطلق، چه خوب که دارمت عزیزترینم...»
همکاری دارم که مدام از زیرآبزنی همکار خود شکایت میکند و معتقد است با وجود او محیط کار مثل جهنم شده است، اما در استوری اینستاگرام خود، عکس همان فرد را منتشر میکند و در شرح آن، این توضیح را اضافه میکند: «همین الان یهویی با مهربانترین همکار دنیا»
دوست دانشجویم از نحوه تدریس و اخلاق یکی از اساتید خود بسیار گلهمند است، تا آنجا که با معاونت آموزشی دانشکده نامهنگاری و از استاد مربوطه شکایت کردند، اما روز معلم در توئیتر، عکس خود را همراه با همان استاد به اشتراک گذاشته و مینویسد: «روزت مبارک استادِ جان، به راستی که هرچه در زندگی آموختم از شما و شخصیت والایتان بود...»
یکی از آشنایان در شبکههای اجتماعی مختلف، پستهای زیادی در زمینه حفاظت از محیط زیست، ترغیب دیگران به تفکیک زباله خشک و تر، استفاده از کیسههای پارچهای برای خرید و ... منتشر میکند، اما همان فرد در زندگی شخصی خود هیچ کدام از این مسائل را رعایت نمیکند و حتی به درستی این کارها ایمان ندارد.
مادری میشناسم که هر روز بیشتر از دیروز از بچهدار شدن پشیمان میشود و حوصله فرزند خود را ندارد. اما ژستهای مختلف کودک دلبند خود را در صفحه شخصیاش مدام بهروز میکند و در شرح آن چنین مینویسد: «ممنون که آمدی و دنیای من شدی، هر روز بیشتر عاشقت میشوم تمام معنای زندگی من.»
..
هر کدام از شما افراد زیادی با این ویژگیها میشناسید و میتوانید خودتان به این لیست مثالهای بیشتری اضافه کنید. همانطور که بازیگران برای بازی روی صحنه تئاتر، ماسک، نقاب یا صورتک بر صورت خود میزنند و به ایفای نقشهای مختلف میپردازند، اکنون در دنیای مجازی این نقابها و صورتکها به وفور دیده میشود و به لطف شبکههای اجتماعی بهویژه اینستاگرام، اکثریت ما بازیگران خوبی شدهایم و نقشی را بازی میکنیم که در درون خود به آن هیچ اعتقادی نداریم.
کارل گوستاو یونگ، روانکاو و روانپزشک مشهور سوئیسی (۱۸۷۵-۱۹۶۱م) و خالق نظریه کهنالگوها بر این باور بود که بخشی از شخصیت ما پشت پرسونا (persona) یا نقاب پنهان میشود. از دید یونگ، نقاب صورتکی است که انسان بر چهرهاش میزند و خود را آنگونه که نیست، به دیگران نشان میدهد. در فضای واقعی اکثریت انسانها برای اینکه با چهرهای موجه در جامعه ظاهر شوند، این نقابها را بر صورت دارند و خود واقعیشان را پشت حجابها و نقابها پنهان میکنند و دقیقاً همانی را که هستند، نمایش نمیدهند.
نقش بازی کردن آسیبی است که فضای مجازی بیشتر به آن دامن زده است و افراد برای بیشتر دیده شدن، گرفتن فالوور و لایک بیشتر، بر صورت خود نقاب زده و به ایفای نقشهایی میپردازند که آنها را از خود واقعیشان فرسنگها دورتر کرده است. یونگ معتقد بود فردی که به دنبال سلامت روان است، باید تهی از نقابهایی باشد که با شخصیت واقعی او در تضاد است. درواقع نقاب آن چیزی است که آن شخص نیست، اما جامعه و سایر افراد فکر میکنند که هست.
این روزها به دلیل شیوع ویروس کرونا و بیشتر در خانه ماندن افراد و بالتبع داشتن وقت بیشتر، شاهد حجم زیادی از این نقابها و صورتکها در فضای مجازی هستیم. نقابهایی از جنس دروغ، ریا، تجمل، القای حس خوشحالی و خوشبختی. پندارها و خیالاتی توخالی که دو خطر را به دنبال دارد: «از سویی سلامت فکر و روان آن فرد را در معرض آسیب و گزند قرار میدهد و مانع از رشد شخصیت فرد میشود و از سوی دیگر مخاطبانی که این نقابها را واقعی میپندارند، دچار حس ناامیدی از زندگی و داشتههای خود میشوند.» پس حداقل برای آسودگی روان خودمان هم که شده است، بیائیم نقاب و ماسک افراد را باور نکنیم و حسرت داشتههای پوچ و نمایشی دیگران را نخوریم.
انتهای پیام/