رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - رضا باقری : مذاکرات وین همانند سابق در صدر اخبار و تحلیل روزانه رسانههای جهان قرار دارد؛ البته ماهیت این صدرنشینی متفاوت از گذشته است. ابتکار عمل ایران با گذشته قابل مقایسه نیست و مواضع جهانی نسبت به خواستهای آمریکا واگراست. به رغم اهمیت و جذابیت، این مذاکرات کمتر اطلاعاتی برای رسانهها فراهم میکند. از آنچه در مذاکرات میگذرد جز تصاویری از نشستها مخابره نمیشود. تکیه عمده تحلیلها بر برآوردهای شخصی و البته اظهارات کوتاه، کلی و مبهم طرف های مذاکره است. البته از بین این طرفهای مذکور، «میخائیل اولیانوف» با مصاحبه و به خصوص توییت های خود بیشتر به چشم میآید.
در نقش «شخص ثالث»
اولیانوف،نماینده روسیه در سازمانهای بین المللی و به صورت خاص مذاکرات وین، این روزها به واسطه اظهارات خود، به خصوص در بستر توییتر، بیش از سایر مذاکره کنندگان برای دنبال کنندگان اخبار وین آشناست. او که به واسطه جایگاهش در موقعیت «شخص ثالث» قرار گرفته، به تناوب از فضا و موقعیت مذاکرات توصیفاتی منتشر میکند. موقعیت وی، اظهارات او را که گاها طعنهای به هیئتهای مذاکره کننده از هر دو طرف میباشد را برجسته و مهم میکند. صفحه توییتر او تقریبا خالی از محتوایی به جز مذاکرات وین است؛ او اخبار نشستها و جلسات خود را منتشر میکند و سبک توییتنگاری او نیز از نوع لحظهنگاری است.
نوسانگیری به سبک ایلان ماسک
با این وجود اولیانوف گاها از حالت خنثی خارج شده و کنایههایی روانه تیم اروپایی یا ایرانی میکند. رفتار او در مذاکرات شبیه به رفتار مشهور ایلان ماسک در دنیای ارزهای دیجیتال است. اولیانوف به حد مقدورات خود از فضای مذاکرات وین نوسانگیری میکند. بازتاب اظهارات او در افکار عمومی ایران پربسامد است اما واضح نیست که برای طرف غربی هم تا این اندازه مهم باشد. شرایط زمینهای هم به این بسامد کمک میکند؛ به عبارتی این درخشش در افکار عمومی بیش از آنکه هنر اولیانوف باشد، ماحصل تلاش جبهه اپوزسیون جمهوری اسلامی در «اثبات انزوای ایران» و «شکست ایده نگاه به شرق» است.
اولیانوف گاهی از نحوه مذاکره کردن هیئت اروپایی اظهار تعجب میکند و گاهی همین تعجب را نسبت به ایرانیها ابراز میکند. او اخیرا طعنهای به رویکرد اجتناب ایران از مذاکره مستقیم با آمریکا زده و همچنین نسبت به جمعآوری سانتریفیوژهای ایران اعلام موضع زودهنگام کرده است.
مدیریت توییتری بحران در لحظه
اینکه چرا در بین هیئت های مذاکره کننده، اولیانوف در این جنبه برجستهتر است و حتی با سایر سیاستمداران روس فرق دارد، نمیشود آن را الزاما ناشی از سیاستی از روی اراده ویژه دانست. در تحلیل سیاست خارجی، فرد و پس از آن نقش در تحلیل رخدادها و اقدامات، مدخلیت دارد. شاید بتوان شخصیت اولیانوف را اینگونه بازشناخت که سیاستمداری سازگار با رسانه است؛ بازی کردن با رسانه را بلد است و به آن علاقه دارد. اما آنچه او انجام میدهد، خواسته یا ناخواسته بی شباهت به وضعیت کلی روسیه در رابطه با ایران و اروپا نیست.
روسیه همزمان با پرونده ایران، در پرونده اوکراین نیز با غرب چشم در چشم است؛ برای اهالی سیاست اصلا دور از انتظار نیست که روسها جزئیات هر یک از این پروندهها را به کارت بازی در پروندهای دیگر تبدیل کنند. روسها خاورمیانه را برای آمریکا نمیخواهند و توأمان تحمل یک ایران قوی را هم ندارند. از این منظر شاید کل پرونده اتمی ایران نباید بیشتر از چند مگاوات برق نصیب ایران کند. از این زاویه برجام برای روسها اهمیت بالایی دارد و بنابراین طبیعی است که تعهدی که روسیه به برجام و متن قرارداد 1394 ابراز میکند را نباید حمل بر تقید آن به هنجارهای حقوقی و بینالمللی کرد!
اگرچه عدهای عطف به زیرساختهای نامناسب ایران، فرضیه رقابت ایران و روسیه در گازرسانی به اروپا را رد میکنند اما این فرض کماکان به محاسبات فشار میآورد. مسئله قفقاز، جمهوری باکو و ارمنستان هم از تصادم های دیگریست که این محاسبات را تحت تاثیر قرار میدهد. در کنار اینها، مسلم است که قدرتگیری ایران، خروج آمریکا از منطقه را رقم خواهد زد اما این پرسش برای طرف روس شکل میگیرد که این خالی شدن عرصه، الزاما به معنای فراخنایی برای روسیه خواهد بود؟
این شرح مختصر از وضعیت نشان میدهد که روسیه بیشتر از فیصلهدهنده، در مقام مدیر و کنترلکننده بحران قرار دارد. حال میشود شاکله کنش رسانهای اولیانوف را استعارهای موجز از کلانوضعیت سیاست روسیه دانست. مدیریت بحران در لحظه!
روسیه به نمایندگی اولیانوف قسمتی از شأنیت مدیریت این ماجرا را از همین تهیه خوراک جنجال و رسانه بدست میآورد.
ضرورت ارتقای سطح بازیگردانی با دیپلماسی توییتری
توییت های آقای باقریکنی، محتوایی رسمی دارد. تمام مطالب ایشان به صورت کلی به دو نکته کلیشهای اشاره دارد. اول بیان تلاش مذاکرهکنندگان و دوم امکان حصول توافق به شرط جدیت. تا اینجا دلیلی برای توجه رسانهها به ایران و اظهارات ایشان وجود ندارد.
در وضعیتی که کشورهای قدرتمند جهان طرف مستقیم مذاکره هستند و حتی اسرائیل هم طبعا به جزئیات آن آگاه است، دلیلی بر این میزان از سربستهگویی وجود ندارد. به فراخور موقعیت بایستی از بازی با جزئیاتی که خللی به روند فنی مذاکره وارد نمیکنند استفاده کرد. اینگونه باید به تیم ایران در افکارعمومی مرجعیت بخشید. این عمل چنانچه در دایره توان مذاکره کنندگان نیست، بایستی بواسطه حضور متخصص رسانه در هیئت ایرانی، جبران شود.
مذاکره کننده ایرانی بایستی نسبت به چیزی که هست، بیپرواتر عمل کند و جریان قدرت خود را علاوه بر مجاری رسمی در مجاری عمومی جاری سازد. میتوان همزمان که در میز مذاکره و کانال رسمی مواردی به شرکای مذاکراتی گوشزد میشود، از معبر شبکههای اجتماعی هم این عمل صورت بگیرد تا تصور ابتکار عمل ایران در مذاکرات را ارتقا دهد.