رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - سمیرا کریمشاهی: در طول هفت سال جنگ یمن، بارها حملات بازدارنده مقاومت یمن در خاک سعودی رخ داده اما برای اولین بار دیروز در یک حمله غافلگیرانه موشکها و پهپادهای یمنی عمق خاک امارات را هدف قرار دادند. بیسابقه بودن این عملیات بدین معناست که بر خلاف حمله سال 2018 این بار مقامات اماراتی به تایید این عملیات و خسارات حاصل از آن اعتراف کردند.
انصارلله یمن میگوید در صورت عدم تغییر رفتار امارات، آنها با حملات دردناکتری مواجه خواهند شد. از دیروز نام امارات جایگزین سعودی در تحلیل وقایع یمن شده. امارات به عنوان کشوری که ضریب تهدید امنیتی علیهاش به گونهای است که در جهان عرب به کنایهی «خانهی شیشهای» معروف است، چه خطای محاسباتی در رفتارش داشته که مدیریت هزینهاش در جنگ یمن پس از هفت سال بهم ریخت؟
امارات در میدان نبرد یمن
هنگامی که عربستان در سال 2015 با ائتلافسازی علیه ملت یمن، آتش جنگ در این کشور را شعلهور کرد، امارات مهمترین همپیمان آن در این ائتلاف بود. اما دو تفاوت اساسی میان دو کشور باعث شد هر چه از سالهای جنگ گذشت تفاوت نحوه حضور و اختلاف در میدان نبرد و سیاست یمن میان ابوظبی-ریاض بیشتر آشکار شود.
ابتدا اینکه امارات در سالهای اخیر به نسبت عربستان سیاستخارجی هوشمندانهای را در پیش گرفته است. بر خلاف بیپرواییهای بنسلمان، شیوخ اماراتی دستگاه دیپلماسی محتاط اما با دامنهی گسترده لابی و شبکه ارتباطی را مهیا ساختند که همواره سطحی از روابط با تمامی اطراف تقابلهای جاری در منطقه را برای خود حفظ کنند. چنین تدبیری باعث شد در میدانی مانند یمن، ابوظبی هزینههای دخالت خود را به نسبت سعودی کاهش دهد.
دومین مورد به داخل یمن باز میگردد. بر خلاف سعودی که مهمترین نماینده آن در یمن عناصر دولت مستعفی و ناکارآمد منصور هادی هستند که آن هم بعضا مانند خود شخص هادی در ریاض و از راه دور تحولات یمن را دنبال میکنند. اما امارات توانست پایگاههایی با بدنهی اجتماعی قویتری ذیل شورای انتقالی در مناطق اشغالی جنوب یمن تحت چتر حمایتی خود قرار دهد. هرچند مدتی است مناطق جنوبی به دلیل مشکلات معیشتی و ناکارآمدی عناصر دست نشانده سعودی-اماراتی شاهد اعتراضات خیابانی مردم بوده، اما در یک مقایسه کلی حوزه نفوذ امارات غالب بر سعودی است. به ویژه اینکه اماراتیها با استفاده از همین ظرفیت به دنبال اشغال جزایر یمنی به منظور تسلط بر خلیج عدن و تنگه بابالمندب هستند.
این اختلافها بر سر سهم خواهی در اشغال یمن باعث شده حتی نیروهای ائتلاف در مواقع متعدد در مقابل یکدیگر قرار بگیرند و در میان خود جبهه نبرد بگشایند. لذا هیچگاه توافق ریاض2019 میان امارات و سعودی نتوانسته در مناطق اشغالی یمن، دولت تشکیل دهد.
تحولات اخیر یمن؟
شاید مهمترین سوالی که بعد از حمله دیروز یمن به امارات در اذهان شکل گرفته این باشد که در تحولات اخیر یمن چه گذشته و امارات چه رفتاری داشته که متوجه خشم یمنیها شده. در ماههای پایانی سال 2021 تحولات میدانی در یمن، از سختترین روزهای سعودی در طی هفت سال جنگ را رقم زد. انصارالله و ارتش یمن در جبهه مارب پیشرفتهای چشمگیری داشتند. برای درک اهمیت مارب باید گفت که به اذعان بسیاری از تحلیلگران، آزادیسازی کامل این منطقه یعنی آخرین میخ بر تابوت توهمات بنسلمان در یمن و تکمیل شکست آنها. علاوه بر مارب، انصارلله در سه جهت شمالی استان شبوه پیشروی داشتند. این دو استان به عنوان تراکم میادین نفت و گاز یمن محسوب میشوند که تسلط بر آنها خود به تنهایی میتواند برهم زننده معادلات نبرد باشد.
از طرف دیگر چنین نگرانی برای امارات شکل گرفت که در صورت تسلط کامل انصارلله بر شبوه، نفوذ آنها در استانهای جنوبی به خطر میافتد. لذا ابوظبی به این نتیجه رسید که به طور جدی در جبهه نبرد شبوه دخالت کند، سعودی هم به عنوان تنفس در مارب از سختتر شدن نبرد در شبوه استقبال میکند.
امارات مزدورهای نظامی تحت حمایتش را که عمدتا در مناطق جنوب غربی مستقرند به جبهه شبوه منتقل کرده و توانستند چند مناطق آزاد شده را باز پس گیرند. و حتی در جبهه مارب هم مداخله کنند. این تغییر رفتار امارات از سوی یمن، بازگشت دوباره ابوظبی به میدانهای نبرد برداشت شده و انصارلله بارها بابت آن به شیوخ اماراتی تذکر داده که نه فقط گروههای نیابتی امارات بلکه به طور مستقیم خود امارات متحمل عواقبش خواهد شد؛ که حمله دیروز اولین گام عملیسازی آن بود.
مهار چماق و هویجی ابوظبی
علاوه بر تحولات داخلی یمن، امارات باید تحت تحولات خلیجفارس هم از خانهی شیشهای خود مراقبت کند. امنیت خلیجفارس خط قرمز جمهوری اسلامی است و بارها هشدار داده شده مشارکت همسایگان حتی در یک اختلال امنیتی موجب گسترش دامنهی آن به بحران امنیتی خواهد شد که تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس را درگیر خود خواهد کرد. مشخصا مجری چنین رخدادی میتواند صهیونیستهایی باشند که با گسترش همکاریهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی با شیوخ خلیجفارس و به طور مشخص امارات به دنبال تاسیس پایگاههای ناامنی در این منطقه با هدفگیری ایران هستند.
مذاکرات بینالمللی وین و روند گفتوگوهای منطقهای ایران به منظور بهبود روابط با امارات و عادیسازی روابط با سعودیها، بیش از هرچیزی اسرائیل را عصبانی میکند. و عجیب نیست که بخواهد با استفاده از سرمایهگذاری و ظرفیتسازیهایی که در جنوب خلیج فارس در حال انجام است، علیه ایران به منظور برهم زدن تلاشهای تنشزدای ایران استفاده کند. لذا رفتار و کنشگری دولتهای جنوبی خلیج فارس نیاز به نظارت و کنترل دارد. ایران از یک طرف با باز کردن باب گفتوگو با امارات به ویژه در حوزه مسائل امنیتی به دنبال ایجاد و حفظ کانالهای ارتباطی با این کشور است و از طرف دیگر با وجود ظرفیت گروههای نظامی-نیابتی سایهی ابزار سخت بر سر امارات را حفظ کرده تا آلنهیان متوجه هزینه هر گونه گام اشتباهی که آتش ناامنی در منطقه را شعلهور میکند، باشند. در همین راستا میتوان گفت حملات بازدارنده یمنیها به خاک سعودی به یک رویه مستمر تبدیل شده اما اجرای یک عملیات بیسابقه در عمق خاک امارات، بعید است بدون چراغ سبز ایران صورت گرفته باشد.
چه خواهد شد؟
به همراه موشکهای یمنی، توپ بازی هم در زمین ابوظبی افتاده است. ارتش یمن صراحتا اعلام کرده برای حملات بیشتر آماده است و اگر هشدارهای اولیه را شیوخ اماراتی جدی نگرفتهاند با ضرب شست دیروز حتما هشدار پس از حمله را در صدر اتاقهای مشورتی خود نصب میکنند. امارات این فرصت را داشت که به نسبت سعودی بتواند یک خروج با کمترین میزان ریزش اعتبار برای خود دست و پا کند. حال باید دید آلنهیان به همان مسیر باز میگردد یا اینکه بیشتر در باتلاق جنگ یمن فرو خواهد رفت. مشخصا حملهی دیروز یمن به منظور جدی گرفتن هشدارها بود و تبدیل آن به یک تاکتیک بیش از هر چیز به نوع واکنش ابوظبی بستگی دارد.