رسانه تحلیلی تصویری بهمن - «در دهکده نوفللوشاتو، در نزدیکی پاریس رسماً اعلام شده است که امشب آیتالله خمینی بین ساعت یازده شب و یک بعد از نیمه شب، به وقت پاریس، عازم تهران خواهد شد.» ۱
این خبری بود که شامگاه ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ از سوی خبرگزاریها و رسانههای مختلف خارجی، انتشار یافت. ادامه خبر چنین بود:
«همراهان آیتالله خمینی در این مورد کهتانکها به سوی فرودگاه تهران در حرکتاند، گفتند آیتالله گزارشها را شنیدهاند، اما مهم نیست. ایشان تصمیم گرفته است که امشب به ایران عزیمت کند و چنین خواهد کرد.» ۲
قبلاًً حضرت امام در سخنرانی روز ۴ بهمن، تصمیم خود را برای بازگشت به میهن اسلامی اظهار کرده و فرموده بودند:
«از اینکه این مدت شماها زحمت کشیدید عذر میخواهم. خداوند شما همه را حفظ بکند و سلامت بدارد؛ و ما حالا میرویم به این مملکت ببینیم که آیا چه میشود. هرچه که بشود هم ما بنا داریم که برویم ... من بیعتم را از شماها برداشتم؛ عرض میکنم که ممکن است که آنطوری که اینها تهیه دیدند در این سفر خطر در کار باشد و من میل ندارم که بهخاطر من شما خداینخواسته در خطر بیفتید.» ۳
رادیو لندن رأس ساعت ۲۱ یازدهم بهمن و در اخبار بخش شبانگاهی خود گفت:
«حدود نیم ساعت پیش از پاریس خبر رسید که آیتالله خمینی ساعت سه و سی دقیقه صبح به وقت تهران، پاریس را به مقصد تهران ترک خواهد کرد و در ساعت هشت و سی دقیقه صبح به وقت تهران، هواپیما وارد فرودگاه تهران خواهد شد و از آنجا آیتالله به بهشت زهرا خواهد رفت و برای مردم ایران سخنرانی خواهد کرد. در همین حال امروز در تهران، ارتش با نشان دادن قدرت به مردم یادآور شد که باید ارتش را جدی تلقی کنند... در تهران پنجاه هزار تن از مردم برای برقراری نظم در مسیر آیتالله خمینی داوطلب شدهاند.» ۴
از مدتها پیش، ستادی تحت عنوان «کمیته استقبال از امام خمینی» توسط شورای انقلاب تأسیس شده بود. اسدالله بادامچیان از اعضای این کمیته درباره شکلگیری آن میگوید:
«نیمه شب شنبه ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ شهید حاج محمدصادق اسلامی به من تلفن زد و گفت آیتالله مطهری تلفن زدند و گفتند از پاریس تماس گرفتهاند که امام فرمودهاند من میخواهم به ایران برگردم... لذا صبح پس از نماز و طلوع فجر در منزل آیتالله مطهری باید باشیم. سحر که نماز خواندیم به منزل شهید مطهری رفتیم... بحث شد و محورهای کار گفته شد. نحوه ورود، محل استقرار، جاییکه تودههای مردم بتوانند به زیارت ایشان بیایند و رعایت نکات ایمنی و حفاظتی بشود و تدارکات و امکانات که نیاز هست و سایر موارد... سپس شهید مطهری پیشنهاد کرد که برای اداره امور بازگشت امام نیاز به ستاد هست که کارها را بهطور مستقل اداره کند ... این پیشنهاد انجام شد و نامش را آقای مطهری کمیته استقبال از امام خمینی گذاشت و قرار شد همان روز تشکیل بشود.» ۵
مدرسه رفاه بهعنوان ستاد کمیته و همچنین محل اقامت موقت امام تعیین شد. جواد منصوری، ماجرای انتخاب مدرسه رفاه را اینگونه تعریف میکند:
«پیشنهادهای مختلفی داده بودند... شهید مطهری، شهید بهشتی... بهترین جاییکه در نظر گرفته بودند مدرسه رفاه بود، گفتند مدرسه رفاه متعلق به کسی نیست که امام منتسب به او بشود. یک مدرسهای است که با پولهای افراد مؤمن و متدین جمعآوری شده، یک مدرسه اسلامی، ملی و مردمی ساخته شده و امام هم در این مرکز استقرار خواهند یافت... ما مدرسه رفاه را آماده و تزیین کردیم. یک راه هم به مدرسه علوی باز کردیم... و شیشههای اتاقی هم که قرار بود حضرت امام در آن اتاق استقرار پیدا کنند ضدگلوله کردیم. همه تمهیدات لازم را برای استقبال از حضرت امام آماده شد.» ۶
از همان روز نخست، در کمیته استقبال از امام، مسئله حفاظت از جان امام به هنگام ورود به ایران مطرح شد و اینکه گروهی مسلح با تجهیزات کامل و طرح مشخص و کامل این حفاظت را برعهده بگیرد.
از پاریس و توسط برخی افراد که در نوفللوشاتو حضور داشتند، تماس گرفته شد که این حفاظت به مجاهدین خلق واگذار گردد. در مذاکرات مجاهدین خلق با شورای انقلاب، آنها درخواست سلاح و مهمات کردند، اما استاد مطهری اساساًً با تیم حفاظتی مجاهدین خلق مخالف بود و به دلیل ارتباطات قبلی او و همچنین مشاوره حاج مهدی عراقی، مسئله حفاظت از امام برعهده محمد بروجردی و گروه توحیدی صف گذارده شد.
سرانجام هواپیمای حامل حضرت امام و همراهانشان، حدود ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه بر فراز فرودگاه مهرآباد ظاهر شد و برای فرود چرخشی کرد، اما پس از نزدیک شدن به باند، مجدداًً اوج گرفت و آه از نهاد همه حاضران بلند نمود. شایعه پیچیده بود که مجوز فرود ندادهاند. هواپیما دوباره چرخید و به سوی باند آمد و اینبار نشست. ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه بود. صدای صلوات فضای فرودگاه مهرآباد را آکنده نمود.
رادیو کلن صبح ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، گزارش ورود حضرت امام به ایران و فرودگاه مهرآباد تهران را چنین روایت کرد:
«وقتی آیتالله خمینی در فرودگاه تهران از هواپیما قدم بر زمین گذاشت، صحنه شورانگیزی بود. صدها تن از روحانیون و رهبران مخالف رژیم در حالی که میگریستند از آیتالله خمینی استقبال کردند. فریاد «اللهاکبر» از جمعیت بلند شد.» ۷
تالار فرودگاه از دعوتشدگان و مستقبلین پر بود. همه با نظم، منتظر ورود امام بودند. نماینده گروههای مختلف؛ روحانیون، استادان دانشگاه، طلاب، دانشجویان، اقلیتهای دینی، همه چشمها به در اصلی دوخته شده بود، اما ناگاه امام از در دیگری وارد تالار فرودگاه شد.
حضرت آیتالله خامنهای در خاطرات خود لحظه ورود امام به سالن فرودگاه را چنین توصیف کردهاند:
«[نگاهم به چهرهاش دوخته شد]عزم و اراده و اقتدار در چهرهشان موج میزد. اثری از خستگی، بیخوابی و نگرانی در چهره ایشان ندیدم... (پس از سخنان کوتاهی که بیان کردند) هرچه پریشانی در دلها بود زدوده شد. آرامش عجیبی به سراغ قلبهایمان آمد.» ۸
رادیو لندن ادامه استقبال میلیونی از امام را اینگونه گزارش داد:
«آیتالله هنگام ترک فرودگاه با استقبال پرشور جمعیتی روبهرو شد که در دو سمت خیابان گرد آمده بودند. اتومبیل حامل آیتالله به سوی گورستان بهشت زهرا رفت، اما حرکت به کندی صورت میگرفت؛ زیرا جمعیتی عظیم برای استقبال گرد آمده بودند. مسئولین حفظ نظم که از خود مردم بودند، قادر نبودند جلو مردم را بگیرند.» ۹
تجمع به حدی بود که اساساًً ورود امام را به بهشت زهرا با مشکل روبهرو میکرد. از همین روی یاران ایشان، مدام پشت میکروفون قرار گرفته و از مردم درخواست میکردند با نظم وترتیب، مسیرهای ورودی به بهشت زهرا تا محل سخنرانی را باز کرده تا حضرت امام بتوانند به راحتی وارد شده و بیانات خود را ایراد بفرمایند.
ابتدا آیتالله صدوقی بود که از مردم درخواست کرد:
«شما را به حق قرآن، شما را به امام زمان، شما را به همین رهبر بزرگوار، قسم میدهم، اطراف حضرت آیتالله را باز گذارید تا زودتر به محل خود برسند و دوستان از بیاناتشان بهرهمند گردند. جلوی راه ایشان علیالظاهر مسدود شده، برادران، کمک کنید، مساعدت کنید، راه را باز گذارید... جناب آقای مطهری شما بیایید یک بیانی بفرمایید.» ۱۰
استاد مطهری پشت میکروفن قرار گرفت و چنین سخن گفت:
«اولین وظیفه شرعی ما، حفظ جان آقاست. کسانی که دور ماشین را گرفتهاند، دور بشوند. آقا تشریف میآورند همینجا و زیارتشان میکنید... راه را باز کنید. نزدیک نروید. حفظ سلامت آقا از اوجب واجبات است.» ۱۱
خبرگزاری فرانسه ورود امام به بهشت زهرا را چنین گزارش داد:
«جمعیت، اتومبیل حامل آیتالله خمینی را بر روی دست بلند میکرد. به ناچار یک هلیکوپتر آیتالله را به بهشت زهرا برد.»
پس از سخنرانی تاریخی حضرت امام در بهشت زهرا، ایشان و حاج سید احمد خمینی با یک دستگاه آمبولانس و سپس با هلیکوپتر عازم مدرسه رفاه شدند؛ اما هلیکوپتر نتوانست در مدرسه رفاه یا نزدیکی آن به زمین نشسته و در بیمارستان هزار تختخوابی فرود آمد. از آنجا امام را با خودروی یکی از پزشکان از بیمارستان خارج کرده و از آن به بعد دیگر اطلاعی از ایشان در دست نبود.
حضرت آیتالله خامنهای درباره آن ساعات پرالتهاب گفتهاند:
«گفته شد که ایشان پس از سخنرانی بهجای نامعلومی رفتهاند. ساعتها گذشت. برادران به خانههای مجاور که برای اقامتشان آماده شده بود، رفتند. این خانهها از چند روز پیش برای استقبال مهیا شده بود. من در مدرسه ماندم. ساعت ۱۰ شب غرق آمادهسازی بودم که خبر دادند امام از در پشتی وارد شد به آن سمت رفتم. دیدم امام تنها دارند میآیند تو؛ آرام و با وقار. نگاهش پرده دل را پاره میکرد... ساکت و مبهوت، ایستاده بودم... از ذهنم گذشت بروم و در آغوشم بگیرم، اماترسیدم دیگران هم به شوق آیند، دور امام را بگیرند و مزاحمتی فراهم شود... همه مدهوش بودیم. امام با عبارات کوتاهی حمد و ثنای خداوند را گفت و بر پیامبر (ص) و خاندانش درود فرستاد و از جمع تشکر کرد و آنان را به صبر و پایداری سفارش نمود.» ۱۲،
۱۰ روز فجر انقلاب از همین مدرسه رفاه شکل گرفت و به پیروزی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انجامید، رژیم دو هزار و پانصد ساله ستمشاهی سرنگون شد و پس از قرنها نظام اسلامی برپا گردید.
حضرت آیتالله خامنهای درباره آن دهه شگفتانگیز که با ورود حضرت امام آغاز شد، فرمودهاند:
«ما نمیتوانستیم در مقابل این حادثهها خویشتنداری کنیم [و آن را هضم نماییم]؛ مبهوت و سردرگم میماندیم. حال که به خود بازمیگردم، تجلی قدرت و عظمت خداوند سبحان را در حرکت این مردم میبینم؛ و اگر کسی در برابر این تجلی مبهوت بماند، قابل سرزنش نیست.» ۱۳