به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از فارس، حاج مهدی سلحشور رزمنده دوران دفاع مقدس و مداح اهل بیت (ع) که یکی از حاضران و رزمندگان عملیات والفجر ۸ بوده است، در آستانه ۲۰ بهمنماه سالروز اجرای این عملیات، خاطرات خود را روایت کرد.
او در این خاطرات میگوید: هرساله ۲۰ بهمن که میشود، دل رزمندهها پر میکشد کنار اروند و فاو که عملیات والفجر ۸ انجام شد و یاد شهدای مظلوم آن عملیات در ذهنشان زنده میشود. والفجر ۸ عملیات حساب شده و موفق بود و تحلیلگران خارجی در چگونگی برنامهریزی این عملیات و قدرت رزمندگان ایرانی متحیر شدند و موضوع تحقیق دانشگاههای نظامی شد.
این عملیات در نهایت اصل غافلهگیری و فریب اتفاق افتاد و برگ زرینی در کارنامه ۸ سال دفاع مقدس شد. پروسه احداث پل بعثت بر رودخانه وحشی اروند به طول ۸۰۰ متر با جذر و مدهای عجیب آن یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این عملیات شد. رزمندهها ثابت کردند که اگر موسی جلودارت باشد و اعتقاد قلبیت باشد که ان معی ربی، خدای عزیز هر دریا و رودی را برایت میشکافد مخصوصاً اگر حضرت زهرا (س) واسطه باشد و رمز عملیات این نام مبارک باشد.
قویترین یگانهای بعث عراق مانند سپاه سوم و گارد ریاست جمهوری با سنگینترین پاتکها، خیلی تلاش کردند تا این شهر را از تصرف رزمندهها خارج کنند تا جایی که برخی از شبها تا شش موج پاتک سنگین میکردند اما رزمندهها مقاومت میکردند.
جا دارد از شهدای این عملیات یاد کنم که ان شاء الله دستگیر ما باشند، از شهید مجید سرچمی که چند روز قبل عملیات خبر دار شد که بچهاش به دنیا آمده است و از او خواستند چند روزی برود و بچهاش را ببیند اما این جوان نخبه و معلم و فرهنگی که معاون گروهان شهید رجایی گردان زهیر بود موضوع را با محمود درودی مطرح کرد. او موافقت کرد مجید رفت اما چند ساعت بعد برگشت. علت را جویا شدند؟ گفت رفتم تلفن زدم و برگشتم تا همین حد کفایت میکند. با همان وقار همیشگی گفت ترسیدم اگر به تهران بروم و بچهام را ببینم مهرش پاگیرم کند و نتوانم برگردم و شهید شوم.
از شهید محمد ابوالقاسمی بگویم که همیشه خندان، سرزنده، صبور، با ادب و دوست داشتنی بود. مادرش میگفت سه ماه قبل از شهادتش وقتی به جبهه میرفت به او گفتم پدرت که کسالت دارد و نیازمند توست ان شاء الله بروی و زود برگردی و او جواب داد من که در این دنیا حق فرزندی را به جای نیاوردم و کاری برای شما انجام ندادم، ان شاء الله آن طرف محبت شما را جبران کنم. این دفعه میروم و تا سه ماه دیگر پیکرم برخواهد گشت. او کمتر از سه ماه بعد به شهادت رسید. هنوز صدای زیبای زیارت عاشورا خواندن او انیس شبهای من است.