به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از عصر ایران، نمایش درخشان و گل استثنایی کیلیان امباپه در شبی که لیونل مسی ضربۀ پنالتی را در بازی پاریسنژرمن و رئال مادرید هدر داد، احتمالا سرآغاز پادشاهی ستارۀ سیاهپوست فرانسوی در دنیای فوتبال است.
امباپه در مصاف پاریسیها با رئال مادرید، همهکارۀ تیم پاریسنژرمن بود و بارها ورزشگاه را تا مرز انفجار پیش برد و نهایتا در دقیقۀ 94، زمانی که کل پاریس از پیروزی پاریسنژرمن ناامید شده بود، با دریبل فراموشنشدنیاش، ورق را برگرداند و شهر زیبای پاریس را به وجد آورد.
امباپه با گل دیدنی و بازی درخشانش، مادریدیها را بیش از پیش متقاعد کرد که باید در پایان فصل برای جذب او به هر قیمت ممکن بکوشند.
اما نکتۀ مهمتر این بازی، شاید وقتی رقم خورد که کیلیان امباپه با نفوذی دیدنی وارد محوطۀ جریمۀ رئال مادرید شد و با خطا سرنگون شد، ولی ضربۀ پنالتی به مسی واگذار شد.
لیونل مسی با هدر دادن پنالتی بدست آمده از حرکت زیبای امباپه، موقعیت نامطلوبش را در پاریسنژرمن نامطلوبتر کرد. او اکنون ستارهای است که باید در زمین بازی کند، ولی کار بزرگی هم نمیتواند انجام دهد.
مسی با احتساب این بازی تا به حال 133 بار پنالتی زده و 30 پنالتی را هدر داده است.
اما به غیر از اینها، باید گفت که لیونل مسی در پاریسنژرمن به سرنوشت کریس رونالدو در منچستریونایتد دچار شده است. یعنی او اکنون در تیمی بازی میکند که تیم در خدمت او نیست و او فقط یکی از بازیکنان این تیم است.
اگرچه مسی در پاریسنژرمن بازیکن مهمی محسوب میشود ولی در عمل نمیتواند نمایش درخشانی ارائه دهد. اهمیت او در پاریسنژرمن ناشی از سابقۀ او در بارسلونا است. اگر روند یأسآور نمایشهای او در پاریسنژرمن ادامه یابد، هیچ بعید نیست که مسی حتی جایگاه ثابتش را نیز در ترکیب این تیم از دست بدهد.
به نظر میرسد مسی گوشهچشمی به بازگشت به بارسلونا دارد. شاید هم امیدوار است زیدان در پایان فصل مربی پاریسنژرمن شود و شرایط تاکتیکی این تیم به کلی عوض شود و زیزو ساختار تیمش را بر اساس نقش محوری او طراحی کند.
همچنین در پایان فصل، امباپه نیز به احتمال زیاد راهی رئال مادرید خواهد شد و همین موجب باز شدن فضا برای درخشش لیونل مسی خواهد شد. بازیکنان پاریسنژرمن در حال حاضر به نقش محوری امباپه در حملات تیمشان خو کردهاند و به راحتی نمیتوانند مسی را جایگزین امباپه سازند.
کیلیان امباپه در جام جهانی 2018 بیست ساله بود. او مثل پله مهاجم سیاهپوستی است که با درخشش در جام جهانی در سن پایین، فاتح این جام معتبر شد. همچنین در زمستان سال آینده مثل پله میتواند دو بار پیاپی فاتح جام جهانی شود. امباپه اکنون 22 سال دارد و اگر سال آینده هم دستش به جام جهانی برسد، هیچ بعید نیست که همانند پله در پایان دوران فوتبالش سه بار فاتح جام جهانی شده باشد.
بدشانسی او برای فتح جام جهانی شاید این باشد که تاکتیکهای دیدیه دشان کمی دفاعی است و درخور تیم فعلی فرانسه، که توان هجومی بسیار بالایی دارد، نیست. ولی دشان هم انگیزۀ بالایی برای فتح مجدد جام جهانی دارد و همین میتواند مشکلات این تیم قدرتمند فرانسه را برای فتح دوبارۀ جام جهانی کاهش دهد.
به هر حال اگر پله در اواخر هفده سالگی پادشاه فوتبال جهان شد، امباپه از بیست سالگی کاندیدای نشستن بر تخت پادشاهی فوتبال دنیا بوده است ولی جهان فوتبال، بویژه خبرنگارانی که با رای خودشان فاتح توپ طلا را تعیین میکنند، در دو سه سال گذشته هنوز آمادگی عبور از کریس رونالدو و بویژه لیونل مسی را پیدا نکرده بودند.
به نظر میرسد نمایش حیرتانگیز امباپه در بازی با رئال مادرید و عملکرد ضعیف مسی در این مسابقه، سرآغاز عبور دنیای فوتبال از مسی و پذیرش کیلیان امباپه به عنوان برترین بازیکن دنیای فعلی فوتبال باشد.
رونالدو که دیگر به عنوان بهترین بازیکن دنیای فوتبال مطرح نیست اگرچه مورد احترام همگان است. رابرت لواندوفسکی هم، هر چند درخشان، به تدریج در حال ورود به سالهایی پایانی حضورش در میادین معتبر فوتبال است.
بنابراین تنها رقیب امباپه برای به دست آوردن تاج و تخت دنیای فوتبال، ارلینگ هالند نروژی است. اینکه هالند در جایگاه برتری قرار خواهد گرفت یا امباپه، جوابش در گرو از راه رسیدن آینده است، ولی فیالحال به نظر میرسد که امباپه با یک بار فتح جام جهانی، موقعیت بهتری نسبت به هالند دارد.
اگر امباپه در یکی دو سال آینده از سوی افکار عمومی فوتبالدوستان دنیا به عنوان بهترین بازیکن جهان فوتبال پذیرفته شود و این موقعیتش را تا پایان دهۀ میلادی جاری حفظ کند، این دومین بار در تاریخ فوتبال است که یک بازیکن سیاهپوست در چنین جایگاهی قرار میگیرد.
بار اول پله به چنین جایگاهی رسید و آن را در مجموع از 1958 تا 1970 حفظ کرد. در دهۀ 1970 یوهان کرایف بهترین بازیکن دنیا بود. در دهۀ 1980 دیهگو مارادونا. در دهۀ 1990 در موقعیت بلامنازع پله و کرایف و مارادونا در دهههای پیشین برخوردار نبود.
در دهۀ نخست قرن بیستویکم با نوعی توزیع قدرت بین زیدان و رونالدوی برزیلی و رونالدینیو مواجه بودیم؛ توزیع قدرتی که در نیمۀ دوم دهۀ 1990 بین ریوالدو و رونالدو و زیدان صورت گرفته بود.
در دهۀ دوم این قرن میلادی، اگرچه مسی و کریس رونالدو رقابت تنگاتنگی داشتند، ولی مسی در مجموع بهترین فوتبالیست دنیا محسوب میشد.
در دهۀ 1950، اگر دو سال پایانی را نادیده بگیریم، دی استفانو بهترین فوتبالیست دنیا محسوب میشد و رقیب اصلی او نیز فرانس پوشکاش بود.
در دهۀ 1940 خبری از "فوتبال جهانی" نبود و دنیا درگیر جنگ جهانی بود. در دهۀ 1930 هم احتمالا لئونیداس داسیلوی برزیلی، که او نیز سیاهپوست بود، بهترین بازیکن دنیا بود، ولی فقدان رسانههای فراگیر و مهآلود بودن آن برهه از تاریخ فوتبال و نیز ستاره نبودن لئونیداس داسیلوا، قضاوت دربارۀ بهترین بازیکن دهۀ 1930 را دشوار میکند.
نخستین "ستارۀ دنیای فوتبال" پله بود و این نکته را مرحوم حمیدرضا صدر سالها پیش در گفتوگو با عصر ایران به عنوان مهمترین ویژگی پله مطرح کرد.
در دهههای ماقبل 1930 نیز هنوز "تاریخ فوتبال" به یک معنا شروع نشده بود. میگویند "تاریخ" از جایی شروع میشود که "باستانشناسی" تمام شده است. پیش از جام جهانی 1930، هر اندازه هم که اهمیت داشته باشد، تقریبا متعلق به "باستانشناسی فوتبال" است!
باری، اگر بر سر موقعیت لئونیداس داسیلوا در دهۀ 1930 چانه نزنیم، پله تنها سیاهپوست تاریخ فوتبال بوده که در عصر خودش (و به اعتقاد بسیاری در کل اعصار تاریخ فوتبال) به حق به عنوان بهترین بازیکن دنیای فوتبال شناخته میشد.
کیلیان امباپه میخواهد به راه پله برود و دومین سیاهپوستی قلمداد شود که بهترین بازیکن فوتبال در عصر خودش است. آیا او میتواند کار پله را تکرار کند؟ ظاهرا که همه چیز برای او مهیاست. کیفیت عالی خودش، تیم باشگاهی طراز اولش (پاریسنژرمن یا رئال مادرید) و تیم ملی قدرتمند و پرستارۀ فرانسه، همگی میتوانند نردبان صعود امباپه بر بام دنیای فوتبال باشند.