جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
مشابه حمید رسایی در طرف مقابل را می‌توان مصطفی تاج زاده عضو تندروی جبهه اصلاحات دانست؛ دو طیفی که اگرچه به لحاظ ظاهرسیاسی باهم فاصله دارند اما به لحاظ کارکردی تقریباً یک نتیجه را موجب می‌شوند.
کد خبر: ۵۲۱۴
۰۲ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۹:۱۵

به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از تسنیم، در هفته گذشته دو موضوع در فضای رسانه‌ای کشور بازتاب گسترده داشت و هرکدام موجی از واکنش‌ها را برانگیخت. اولی انتشار فایل صوتی مکالمه سردار جعفری فرمانده کل سابق سپاه با سردار ذوالقدرنیا معاون اقتصادی وقت این نهاد درباره فساد در مجموعه‌ای به نام هلدینگ یاس بود و دیگری اظهارات نوشین معراجی نویسنده فیلم سینمایی «نمور» در نشست خبری جشنواره فجر که به نحوی از سخنان او انکار عقد شرعی برای محرمیت برداشت می‌شد.

حال روز گذشته حمید رسایی نماینده سابق مردم تهران در مجلس با انتشار توئیتی نوشته است که: "معتقدم علیرغم موضع‌گیری به هنگام وزارت ارشاد و دبیرخانه جشنواره درباره اظهارنظر غلط یکی ازاهالی سینما، پررنگ شدن موضع‌گیری درباره حواشی جشنواره فیلم فجر توسط دلسوزان مذهبی صاحب تریبون، محصول عملیات‌روانی یک اتاق فکر بولتن‌ساز و امنیتی است تا موضوع حواشی فایل صوتی به حاشیه برده شود. "

درباره این نوشته آقای رسایی می‌توان چند نکته را یادآور شد:

۱- اینکه یک دستگاه امنیتی بخواهد عده‌ای را برای یک عملیات روانی- آنهم برای به حاشیه بردن مطالبه به حق دیگر- گسیل بدارد قطعاً مذموم است اما آیا نویسنده توئیت مدرکی دال بر این موضوع دارد؟ آیا این توهم توطئه نیست که یک سخنران مذهبی، که برای اولین بار نسبت به این مسئله شرعی واکنش نشان داد، بدون آنکه بخواهیم کیفیت واکنش او را تحلیل کنیم- و یا ائمه جمعه و اعضای جامعه مدرسین را بدون هیچ استنادی بازی خورده یک نهاد امنیتی بدانیم؟ آیا به روش خود آقای رسایی نمی‌توان همچون بومرنگ همین اتهام را متوجه آقای رسایی کرد؟ آیا نمی‌توان به روش رسایی گفت که وی نیز از طرف یک سری اهالی شبه فرهنگی ولی با ذهنیت امنیتی مامور شده باشد که مسئله فایل صوتی را برای یک سری منفعت‌طلبی‌های سیاسی به گونه‌ای دیگر بازخوانی کند؟

۲- اینکه مردم باید در جریان ماجرای فایل صوتی قرار بگیرند حرف غلطی نیست، اینکه نحوه واکنش به صحبت‌های خانم معراجی را هم بررسی و حتی نقد کنیم نیز در فضای گفتگوی اجتماعی امر مذمومی نیست، امّا غیر از برخی محافظه‌کاری‌ها و عدم ارتباط صحیح با افکارعمومی در توضیح مسائل، یکی دیگر از مشکلات و معضلات که در این امور اختلال ایجاد می‌کند چیست؟ این امر قطعاً چیزی جز رادیکالیسم نیست. رادیکالیسم روی دیگر سکه محافظه‌کاری است و از جهاتی بسیار سمّی‌تر و مذموم‌تر از آن است.

رادیکالیسم به این نحو ظهور می‌کند که به جای پرداخت صحیح به مسئله، از یک سو مسائل را در بستر درستی تحلیل نکنیم و به دلیل ضعف در بینش به نوعی به مسائل ورود کنیم که جای جلّاد و شهید اصلی تغییر کند؛ مثلاً به ماجرای فایل صوتی به نحوی بپردازیم که به جای شفاف‌سازی واقعی و حقیقی مسئله، خواسته یا ناخواسته در سوی تقویت‌کنندگان و مدافعان شنیع‌ترین گروهکها مثل جریان نفاق و دیکتاتورترین رژیم‌ها مثل سعودی قرار بگیریم و به بخشی از پروژه ایران اینترنشنال تبدیل شویم.

و یا آنقدر اسیر احساسات و منفعت‌طلبی‌های شخصی خود در سیاست شویم که برای مطامع کوتاه‌مدت گاف‌های بزرگ راهبردی بدهیم و در جنایت جانیان-ناخواسته و یا خواسته- شریک شویم.

۳- حمید رسایی و مصطفی تاج‌زاده که خود را ظاهراً  متعلق به دو سوی کاملاً متفاوت سیاست در ایران می‌دانند، نمادهای برجسته‌ای از این رادیکالیسم در کشور هستند. این دو -اگرچه از دو نقطه نظر متفاوت- امّا معمولاً امور را به نحوی پیش می‌برند که یک مقابله ملّی میان ایران و دشمنانش، غالباً به یک نزاع و کشمکش بی‌حاصل داخلی تبدیل شود؛ تاج‌زاده بسیار بیشتر و البته رسایی نسبتاً کمتر، به نوعی در موضوعات ورود می‌کنند که طرفی که قسر در می‌رود و نجات می‌یابد همان دشمن یا رسانه‌ی متعلق به اوست که برای او چندان اصلاح‌طلب و اصولگرای واقعی تفاوتی نمی‌کند بلکه او دشمن هر دوی آنهاست.

در همین ماجرای فایل صوتی نیز تاج‌زاده طبق معمول نیروی توزیع‌گر و خدمه‌ی سیاسی رسانه سعودی و آمریکایی بود -که البته از او چندان عجیب نیست-؛ تاج‌زاده‌ای که در نزاع میان داعش و سپاه پاسداران نیز بیشتر به نفع منافع داعش غش می‌کرد و عملکرد نیروی قدس در مقابله با آن گروه تروریستی را نقد می‌کرد، این بار هم ترک عادت نکرد. اما به نظر می‌رسد آقای رسایی به دلیل اختلاف عمیقی که با آقای قالیباف دارد چندان ناشاد نمی‌شود که آن فایل صوتی از زاویه غلطی در کانون مباحث قرار بگیرد؛ حال اگر در این بین، غیرعاقلانه و غیرمنصفانه، افراد بی‌گناه هم مقصر جلوه داده شدند و یا به شبهات ناصحیح دیگر نیز دامن زده شد، احتمالاً مسئله‌ای برای آقای رسایی ایجاد نمی‌کند!

۴- آقای رسایی پیشتر هم در ماجرای نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به حسن روحانی در زمان ریاست جمهوری‌اش نشان داده بود نمی‌تواند در قامت یک سیاستمدار کاملاً معقول و منصف عمل کند. در سال ۹۷ و در جریان یکی از نادر سخنرانی‌های جدی و قاطع آقای روحانی علیه آمریکا  که تهدید کرد ایران می‌تواند تنگه هرمز را ببندد، حاج قاسم سلیمانی که از قضا اختلافات جدی با آقای روحانی داشت، اما از سر درک درست سیاسی، نامه تشکری به روحانی نوشت. امّا حمید رسایی در توئیتی حاج قاسم را تلویحاً کم‌بصیرت دانست و اقدام او را به دست بوسی ابوموسی اشعری متهم کرد! او در این توئیت توهین آمیز نوشت: "به تاریخ که نگاه کنیم امثال اشعث کندی و ابوموسی اشعری یک عمر به امام علی (ع) خون دل دادند، یکی دوبار هم در حرف و نه در عمل، مواضع درست داشتند، اما مالک اشتر برای دستبوسی از آنها دستپاچه نشد. " در حقیقت عدم درک عمیق سیاست و غلبه احساسات و عواطف بر عقلانیت، مانع از آن می‌شد و در موارد دیگری هم مانع می‌شود که رسایی گام‌های دقیقی در سیاست بردارد.

۵- آنچنانکه تاکید شد، چه در ماجرای فایل صوتی و چه در مورد صحبتهای خانم معراجی و نیز درباره هر پدیده سیاسی اجتماعی دیگری، شفافیت، سخن گفتن درست با مردم و جامعه، عقلانیت و توجه به مصلحت‌های کلان همه مردم، جزو اصول اصلی است. امّا معمولاً آنچه بیش از هرچیز در این زمینه اختلالات جدی  ایجاد می‌کند و مسائل را از مسیر اصلی خود دور می‌کند، رادیکالیسمی است که خود را در قالب عدم عقلانیت و همچنین مقدم دانستن مطامع و منفعت‌های کوتاه مدت سیاسی خود بر مصلحت‌های عمومی و ملّی نشان می‌دهد.

 
نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: