به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از مهر، بعد از دست کم یک ماه حضور نظامی پشت مرزهای اوکراین، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بالاخره تعارف را کنار گذاشت و با به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای خلق «دونتسک» و «لوهانسک»، راه ورود نیروهای نظامی روس را به سرزمینی که به گفته خودش بخش جدایی ناپذیر از تاریخ روسیه است، باز کرد.
این تصمیم پوتین اگرچه بلوک غرب را برآشفت اما قطعاً مایه تعجب آنها نشد حال آنکه مسکو هم از محکوم شدن این اقدام از سوی اروپا، آمریکا و ناتو یکه نخورد. تا این لحظه، هیچ چیز خارج از مدار پیش بینیهای معمول اتفاق نیفتاده است و چه بسا آنچه اکنون شاهد هستیم، ترجمه اظهاراتی است که «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا ۱۹ ژانویه (۲۹ دی) ایراد کرد و جنجال برانگیز شد.
او گفته بود اگر روسیه به خاک اوکراین تجاوز کند، بسته به ابعاد آن، پاسخگو خواهیم بود و اگر تهاجم جزئی باشد با متحدان مان درباره نوع واکنش رایزنی خواهیم کرد.
در آن موقع، اوکراین و اتحادیه اروپا از اینکه واشنگتن کلیت تهاجم نظامی به یکی از متحدانش را درجه بندی میکند، بسیار برآشفتند تا آنجا که کاخ سفید مجبور شد برای لاپوشانی مواضع بایدن به جمله تکراری «سو برداشت شده است»، استناد کند.
از این لحظه به بعد، بسته به واکنش کی یف، دو سناریو وجود دارد اما وقت آن رسیده که متحدان آمریکا حداقل با خودشان صادق باشند. بایدن شاید به دلیل لکنت زبان و حواس پرتی ناشی از کهولت سن، اهل گاف دادن باشد، اما استثنائاً در لحظه ایراد آن اظهارنظر کاملاً هوشیار بود. اکنون آن به اصطلاح تهاجم جزئی که رئیس جمهور آمریکا از آن حرف میزد رخ داده و در این میان، واکنش انگلیس به عنوان پیشکار دولت واشنگتن در صحنه بین الملل تماشایی است. لندن اعلام کرده که «روز سه شنبه تحریمهایی علیه روسیه اعمال میشود و اگر حملهای به اوکراین صورت بگیرد، تحریمها افزایش می یابد».
سوال این است که چرا وقتی واشنگتن و لندن تحریمها را به «دو دسته کم و زیاد» تقسیم میکنند، نباید انتظار داشته باشیم که تهاجم ادعایی آنها هم میتواند به «جزئی و کلان» تقسیم شود؟
همانگونه که میبینید قرار نیست جنگ به آن معنای کلاسیکی که در کتابهای تاریخ میخواندیم رخ دهد. با به رسمیت شناختن جمهوریهای خودخوانده شرق اوکراین، پوتین مجوز حمایت نظامی از متحدان جدیدش را در قالب اعزام نیروهای حافظ صلح به دست آورد. این همان رویدادی است که در سال ۲۰۰۸ برای جمهوریهای خودخوانده آبخازیا و اوستیای جنوبی در گرجستان اتفاق افتاد. این را هم در نظر بگیرید که ناتو و اتحادیه اروپا به رغم همه آتش افروزی ها در روابط مسکو-کی یف، خود را از هرگونه مداخله نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی اوکراین معاف کرده اند چرا که این کشور عضو هیچ یک از این دو نهاد نیست. تهاجم جزئی باشد یا کلان، نسخه واکنش غرب همان است که انگلیس پیچید: تحریم کم یا تحریم بیشتر.
از این لحظه به بعد، دو سناریو وجود دارد. یا کی یف مانند آنچه که در ۲۰۱۴ درباره کریمه پیش آمد، فعلاً عقب مینشیند و به جدایی مناطق شرقی تن میدهد که در این صورت، بسته تحریمی نه چندان کمرشکنی نصیب روسیه میشود. یا اینکه، با علم به عدم برخورداری از حمایت نظامی غرب، ارتش اوکراین که به لحاظ نیرو و تجهیزات بسیار ضعیفتر از ارتش روسیه است، دست به واکنش تدافعی میزند. در سناریوی دوم، آن تحریمهای کمرشکنی که انگلیس ادعایش را میکند، اعمال خواهد شد و مسکو با توجه به هزینه گزافی که پرداخت خواهد کرد، ترجیح میدهد که تکلیف اوکراین را برای همیشه یکسره و خیال خود را راحت کند. اگر بخواهیم به اظهارات دیروز پوتین استناد کنیم، در این سناریو، نظامیان روس میتوانند تا خود کی یف پیش روی کنند و این اصلاً مطلوب بلوک غرب نیست.
با این حساب، آمریکا و شرکایش به رغم لاف زنیها، راه دیپلماسی را همچنان باز نگه میدارند. شاهد درستی این ادعا، اظهارات امروز «جاناتان فاینر» معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید است که میگوید اگرچه انتظار حمله گسترده داریم، اما «پنجره دیپلماسی را با روسیه نمی بندیم».
در واقع، پوتین با استفاده از کارت استقلال دونتسک و لوهانسک، به آمریکا و شرکایش گفت حالا که سرنوشتی جز تحریم پیش پای من نمیگذارید، خودتان انتخاب کنید که میخواهید در روشن کردن تکلیف اوکراین تا کجا پیش بروم.
بایدن از مدتها پیش امنیت اوکراین را به عنوان ابزار چانه زنی روی میز مذاکره با پوتین گذاشته بود. اکنون، تنها کاری که رئیس جمهور روسیه انجام داد، این بود که تعارف را کنار بگذارد و با آن ابزار بازی کند.
اهمیت اقدام پوتین در تغییر معادلات جهانی
فرقی نمیکند پای میز مذاکره باشد یا در میدان جنگ، روسیه فرصت دارد که به نفع بقای خود، معادلات و ترتیبات امنیتی-نظامی اروپا و در نهایت جهان را بازتعریف کند نگرانی از عضویت اوکراین در ناتو تنها گوشهای از دغدغههای پوتین در جایگاه رهبر روسیه نوین است. اصل موضوع، اهمیت جغرافیایی اوکراین بابت فراهم کردن دسترسی روسیه به کنترل دریانوردی نظامی و اشراف به سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف است.
کنترل دریای سیاه از نظر راهبردی برای روسیه بسیار مهم است. الحاق کریمه به این کشور اولین مرحله از دسترسی مستقیم مسکو به این آبراه کلیدی بود. بخش دیگر پروژه دسترسی و کنترل دریانوردی و اشراف نظامی بر سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف از طریق به رسمیت شناختن جمهوری دونتسک و عقد پیمان مودت با آن فراهم میشود. در مقابل پیشروی ناتو به سمت مرزهای روسیه به قیمت نادیده گرفتن اصل مهم تفکیک ناپذیری امنیت، پوتین چارهای ندارد جز آنکه بقای روسیه نوین را به این شکل تأمین کند. در غیر این صورت، اولین اقدام غرب بعد از دشمن کردن جمهوریهای سابق روسیه با دولت پوتین، این خواهد بود که برای تجزیه کشور فعلی روسیه خیز بردارد. پس راهی برای پوتین نمیماند جز آنکه دولت کی یف را با واداشتن به پرداخت هزینه غرب گرایی، تضعیف کند.
فرقی نمیکند پای میز مذاکره باشد یا در میدان جنگ، در برههای که اتحادیه اروپا به دنبال استقلال نظامی است و هژمون آمریکا هم با قدرت یابی چین به چالش کشیده میشود، روسیه فرصت دارد که به نفع بقای خود، معادلات و ترتیبات امنیتی-نظامی اروپا را بازتعریف کند.
همزمان، تغییر نظام امنیی اروپا، همانگونه که «اورزلا فون درلاین» رئیس شورای اروپا گفت به دگرگونی نظم بین المللی منجر میشود. در این نظام، شعار اتحاد فراآتلانتیکی- که بر مبنای اتکا به هژمون تک قطبی آمریکا شکل گرفته- در برابر نظام بین المللی چند قطبی -که بر پایه موزانه قدرت میان چین، روسیه و آمریکا است- رنگ می بازد.
تاکنون، پوتین در جلب حمایت چین در مقابله با غرب دستاورد چشمگیری داشته است. دیدار او با شیء جینپینگ همتای چینی در جریان المپیک زمستانی پکن که به صدور بیانیهای بلند بالا در محکومیت پیشروی ناتو به سمت شرق منجر شد، شاهدی بر این ادعا است.
در برابر تقلای غرب، رئیس جمهور روسیه، با خونسردی برنامههای خود را پیش میبرد و طوری رفتار میکند که هیچ اتفاق غیرمعمولی رخ نداده است. همینکه اندکی پیش از اعلام به رسمیت شناختن جمهوریهای شرق اوکراین، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه با همتایان فرانسوی و آمریکایی قرار دیدار میگذاشت تا امکان برگزاری نشست پوتین-بایدن را بررسی کنند، نشان میدهد که سکان دار کرملین هم در دیپلماسی را نبسته اما هشدار داده که در میز مذاکره، قاعده بازی همچنان در دست او است.