به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:
چند روزی است با پدیدهای به نام خانم «کاترین شکدم» مواجهیم که در رسانههای غیررسمی و معاند از وی بهعنوان جاسوس نفوذکرده در مراکز مهم نظام، نام میبرند. چند روز با چینش محتوایی که بهنام وی منتشر میشود و مطالعه گفتوگوها و متونی که از وی در رسانههای کشور مانده است به این نتیجه رسیدم که وی نمیتواند جاسوس باشد. رسم جاسوسی این نبوده و نیست که فردی مدعی نفوذ در اعماق سری یک حکومت باشد، با افراد کلیدی ارتباط برقرار کند، روشهای نفوذ را یاد بگیرد اما خود یا سیستم امنیتی فرستنده او را بسوزاند و همه ارتباطات، آینده، اعتمادسازی و... را یکمرتبه بدون هیچ دلیلی دود کند.
میتوان گفت او با احساسات و جو زدگی وارد حوزه مسلمانی شد و نتوانست چهارچوبهای مسلمانی را در درازمدت استمرار دهد بنابراین خروج از جغرافیای مسلمانی را فروخت تا بریدن از اسلام را با دیدن «بدیهای دین» توجیه کند.
در فرهنگ ایرانی-اسلامی ما ۲ مقوله به هر کس بسته شود از جهت سیاسی-اجتماعی نابود میشود. اول مسائل مالی و دوم مسائل اخلاقی است.
این دو مسئله در ایران از وابستگی و جاسوسی هم پرهزینهتر است. لذا مبتنی بر شناخت این دو آسیب از یکسو و مدعای دینداری حاکمان از سوی دیگر، پروژه بی اعتبارسازی مسئولان جمهوری اسلامی با رمز صیغه و ۳ تکنیک «ابهام»، «انتظار» و «تعمیم» توسط یک سرویس امنیتی مشرف بر فرهنگ و تعصبات اسلامی شروع شده است. وقتی مدعی ارتباط جنسی با ۱۰۰ نفر میشود یعنی ابهام و مخاطب را منتظر میگذارند که در تعقیب اسامی باشد و وقتی یک مورد با جزئیات به سناریو تبدیل شد اصل تعمیمپذیری اتفاق میافتد و ۹۹نفر دیگر نیز در دایره باور مخاطب قرار میگیرند.
سالهاست روشنفکران و غربگرایان صیغه را بردگی جنسی و دستوپاگیر اما ولنگاری جنسی و رهاشدگی را آزادی میدانند و از قضا این فرد مامور است که اثبات کند شرع از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی در روشهای ارضای جنسی خلاصه شده است.
راستی چرا بر «صیغه» و ادبیات دروندینی اصرار دارد؟ چرا بر رابطه نامشروع تاکید نمیکند؟ چون میخواهند مذهبیون مدعی اسلام و انقلاب را تخریب نمایند و فساد اخلاقی را مکمل فساد اقتصادی کنند که قبلا «بود» یک مورد آن را به «نمود» هزار مورد تبدیل کردهاند.
زمان این سناریوسازی مقارن با شروع و تاکید بر جهاد تبیین است و ناگاه میدانداران جهاد تبیین در سپاه ازجمله دکتر جوانی یا مقدمفر محور هجمه قرار میگیرند. حال آنکه دکتر جوانی ایشان را حتی یکبار از نزدیک ندیده است. حتی در قالب خبرنگار مصاحبهای با وی نداشته است اصلا چیزکی نبوده است که ایشان به چیز تبدیل کرده باشد.
بدون تردید محتوایی که بهنام ایشان تولید و توزیع میشود توسط یک سرویس امنیتی با مشاوری ایرانی تهیه شده و حساسیتها و احساسات منفی و مثبت ایرانیان را میداند. این مرحله حمله به قدرت نرم سپاه را برنامهریزی کردهاند تا پرچمداران جهاد تبیین را از معرکه جهاد خارج کنند. اینکه از بین صدها یا هزاران نفر جوانی را سیبل میکنند به این دلیل است که طرف خود را رسانهای جازده است و با عبارت «مسئول صبح صادق» میخواهد موضوع را جزیی، همسو و باورپذیر نماید.
راستی کجای دنیا یک زن ۱۰۰ مورد رابطه جنسی برای اعتمادسازی و اخذ اطلاعات و جاسوسی انجام میدهد و بعد از اعتمادسازی یکمرتبه پل را نابود میکند؟ بدون تردید این سناریو و پروژه برای تخریب چهرههای موجه با اسم رمز «صیغه» است تا صیغه را معادل فحش، جاسوسی، پرستوسازی ولنگاری، ابزار حاکمیتی و نهایتا بهمثابه جوک لوث نمایند.
هدف هم امثال جوانی نیست که بعد از پروژه «فایل صوتی» برای سپاه در حوزه اقتصادی، این پروژه در حوزه اخلاقی سناریوسازی میشود. نبرد با حیثیت و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی چیز جدیدی نیست و این نیز خواهد گذشت. اما آنچه حتمی و قطعی است: گزینش عبارتهای تولیدی بهنام این زن با هدف بهمسخره گرفتن دین، حاکمان دینی و احکام دین و درنهایت، تقابل مذهبیون با نظام بهجای تقابل تاریخی لیبرالها و غربگرایان با نظام است. امید است جریانات ناکام داخلی از این سناریو مبرا باشند. این نیز بگذرد.