رقابتهای المپیک توکیو برای اهالی والیبال یکی از بزرگترین و مهمترین رقابتهایی بود که در سال ۱۴۰۰ برگزار شد؛ پیکارهایی که والیبال کشورمان با هدایت ولادیمیر آلکنو، یکی از بزرگترین و موفقترین مربیان دنیای والیبال نتوانست موفق ظاهر شود و رویای حضور روی سکو نقش بر آب شد. این ناکامی بزرگ قطعاً حداقل تا المپیک بعدی همراه با این رشته خواهد بود، اما سوال اساسی اینجاست که چرا چنین بلایی بر سر تیم ملی آمد؟
آذر ماه سال ۱۳۹۹ بود که پس از ۷ ماه بلاتکلیفی فدراسیون والیبال تصمیم گرفت تا هدایت تیم ملی را به ولادیمیر آلکنوی روس بسپارد. در آن مقطع تیم ملی سهمیه المپیک توکیو را با هدایت ایگور کولاکوویچ کسب کرده و شیوع ویروس کرونا موجب ایجاد وقفه در برگزاری رقابتهای ورزشی شده بود. با نظر محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون در پایان فروردین ماه قرارداد ایگور کولاکوویچ بعد از ۳ سال همکاری فسخ شد تا فدراسیون به سراغ گزینه بهتری برای قرار گرفتن تیم ملی ایران روی سکوی المپیک برود.
تانک روسی آمد
بعد از قطعی شدن انتخاب سرمربی خارجی با نظر کمیته فنی، ولادیمیر آلکنو که در آن زمان هدایت تیم زنیت کازان روسیه را برعهده داشت، به عنوان گزینه نهایی فدراسیون ایران انتخاب شد و پس از رایزنیهای فراوان سرانجام قرارداد این مربی بزرگ امضا و به صورت رسمی اعلام شد. تانک روسی برای حضور در ایران یک شرط داشت و آن هم حضور توماس توتولو، دستیار و یار قدیمیاش بود که این موضوع هم با موافقت فدراسیون والیبال همراه شد.
آلکنو که یکی از مربیان پرافتخار والیبال جهان به شمار میرفت، سابقه قهرمانی در المپیک لندن را به عنوان سرمربی تیم ملی روسیه داشت و بارها با تیم زنیت کازان هم به قهرمانی در لیگ روسیه و لیگ قهرمانان اروپا دست یافته بود. انتخاب آلکنو موافقان و مخالفانی هم به همراه داشت، اما چون موضوع مهمی به نام المپیک پیشروی والیبال ایران بود حمایتها از این انتخاب به اوج خود رسید تا همه شاهد عملکردی درخشان از تیم ملی باشند.
ولادیمیر آلکنو با کوله باری از مدال و افتخار در ۵۴ سالگی خودش را به ایران رساند تا یک بار بدون روسیه هم حضور در المپیک را تجربه کند. این مرد اخمو و با دیسیپلین که یک برنز و یک طلای المپیک و چندین و چند مدال در سطح لیگ روسیه، اروپا و جهان را در کارنامه مربیگری خود داشت، در شرایطی با ایران به توافق رسید که اگر کرونا وجود نداشت و المپیک به تعویق نمیافتاد، قرار بود والیبال ایران با مربیگری ایگور کولاکوویچ در المپیک به میدان برود.
ناکامی از لیگ ملتها تا المپیک
گام نخستی که آلکنو باید برمیداشت حضور در لیگ ملتها بود. این مربی روس لیگ ملتها را محلی برای ارزیابی تیم و بازیکنان به منظور حضور قدرتمند در المپیک قلمداد کرد. تیم ملی با ترکیب سعید معروف، محمد طاهر وادی، جواد کریمی (از اواسط مسابقات اضافه شد)، امیر غفور، صابر کاظمی، بردیا سعادت، میلاد عبادیپور، پوریا فیاضی، میثم صالحی، امیرحسین اسفندیار، مرتضی شریفی، سید محمد موسوی، مسعود غلامی، علی شفیعی، علی اصغر مجرد، رضا عابدینی، محمدرضا حضرتپور و آرمان صالحی پا به مسابقات لیگ ملتها گذاشت. آلکنو (سرمربی)، توماس توتولو (دستیار اول)، محمدرضا تندروان (دستیار دوم)، سیامک افروزی (پزشک و تراپیست)، نوید مشجری (آنالیزور)، امیر خوشخبر (سرپرست)، مهدی خباز (بدنساز) و مانلی کسرایی (مترجم) هم به عنوان اعضای کادر فنی در این بازیها حضور داشتند.
نتایج تیم ملی در لیگ ملتها که به میزبانی ریمینی ایتالیا برگزار شد فراز و نشیب زیادی داشت؛ کار از دو شکست مقابل ژاپن و روسیه آغاز شد. در ادامه موتور شاگردان آلکنو روشن شد و تیم ملی توانست از سد تیمهای هلند، کانادا، ایتالیا، بلغارستان و آمریکا عبور کند. ادامه مسابقات برای ایران اصلاً خوب پیش نرفت و شکست مقابل تیمهای صربستان، آلمان، استرالیا، برزیل، اسلوونی، فرانسه، لهستان و آرژانتین کار را برای شاگردان آلکنو سخت کرد و تیم ملی در آستانه پیکارهای المپیک تحت فشار قرار گرفت. تیم ملی در این تورنمنت پایینتر از ژاپن در رده دوازدهم قرار گرفت؛ آن هم در مسابقاتی که خیلی از تیمها با بازیکنان اصلی خود نیامده بودند و برخیهای دیگر هم صرفاً نگاه آمادهسازی به این بازیها داشتند.
شارلاتانی با ادبیات عجیب!
تانک روسی آن قدر تجربه داشت تا کاری کند که با یک «شارلاتان» اشتباهش نگیرند؛ ولادیمیر در یک کنفرانس خبری گفت که فقط «شارلاتان»ها قول مدال میدهند و او نمیخواهد شارلاتان باشد. سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان با این بهانه که لیگ ملتها محلی برای آمادهسازی تیم بود فشارها کم شد تا یک بار دیگر ملیپوشان خود را برای حضوری درخشان در میدان بزرگی به نام المپیک آماده کنند. در لیگ ملتها آلکنو از بازیکنانی استفاده کرد که بعدها توانست از آن اقدام با عنوان جوانگرایی صحبت کند؛ اقدامی که در آستانه پیکارهای المپیک چندان منطقی به نظر نمیرسید. به هر حال آلکنو تصمیمش را گرفت و با ترکیب سعید معروف، جواد کریمی، سیدمحمد موسوی، مسعود غلامی، علیاصغر مجرد، امیر غفور، صابر کاظمی، میلاد عبادیپور، میثم صالحی، مرتضی شریفی، مهدی مرندی و آرمان صالحی تیم را روانه توکیو کرد.
تمام خانواده والیبال در آن مقطع به انتخاب سرمربی تیم ملی احترام گذاشتند و حامی ملیپوشان شدند تا شاید این بار والیبال کشورمان بتواند موفقتر از المپیک قبلی ظاهر شده و روی سکو برود. هدفی که چندان هم دور از دسترس نبود، چراکه کرونا شرایط را برای بسیاری از تیمها سخت کرده بود و بهترین فرصت بود تا تیم ملی ایران بتواند خودی نشان داده و مدال ارزشمند المپیک را کسب کند. شاگردان آلکنو شروع خیلی خوبی داشتند و در گام نخست از سد قهرمان جهان یعنی لهستان گذشتند. دربی والیبال جهان بین تیمهای ایران و لهستان با نتیجه ۳ بر ۲ به سود ایران تمام شد تا همه بیش از گذشته به موفقیت بلندقامتان کشورمان امیدوار شوند.
سیر نزولی در توکیو
ونزوئلا دومین قربانی تیم ملی ایران بود. شاگردان آلکنو در بازی دوم با نتیجه ۳ بر صفر موفق شدند حریف خود را شکست دهند تا در بهترین شرایط آماده بازی سوم شوند. سومین حریف ایران، تیم ملی کانادا بود. پیش از شروع مسابقات پیشبینی میشد که ایران به راحتی از سد تیمهای ونزوئلا، کانادا و ژاپن عبور کند و دو بازی درخشان هم مقابل لهستان و ایتالیا داشته باشد، اما همیشه آن طور نمیشود که ما تصور میکنیم. کانادا در روزی که ملیپوشان ایران هیچ اثری از بازیکنان همیشه نداشتند توانست در کمال ناباوری با نتیجه ۳ بر صفر ایران را شکست دهد.
باخت مقابل کانادا شوک بدی به تیم ملی وارد کرد و به نوعی آتش زیر خاکستر را شلعهور کرد. روند نزولی والیبال ایران از همینجا استارت خورد و در ادامه دو شکست مقابل ایتالیا و ژاپن پرونده شاگردان آلکنو در المپیک را بست تا بزرگترین ناکامی والیبال ایران در سال ۱۴۰۰ ثبت شود. حالا نه تنها رویای سکو بر باد رفته بود که حتی از صعود به مرحله دوم هم خبری نبود. اینجا بود که تانک روسی زمینگیر شد و چمدانش را بست و برای همیشه به کشورش برگشت. از سوی دیگر دوران درخشان ستارههایی همچون سعید معروف، محمد موسوی و شاید امیر غفور هم به خط پایان رسید. آلکنو آن قدر که در زدن حرفهای شیک تبحر داشت، در امر نتیجهگیری با ایران تبحر نداشت؛ به گواه برخی کارشناسان کارنامه این «تانک روس» بعد از ۲۰ بازی برای ایران با ۱۳ شکست و تنها ۷ برد، در حد «ترقهای» بیش نبود!
داورزنی: دنیا به آخر نرسیده است
بازیهای المپیک توکیو وداع تلخی برای نسل طلایی والیبال ایران شد؛ نسلی که والیبال ایران را در جهان معرفی کرد و امید بسیاری برای مدالآوری این نسل در المپیک توکیو وجود داشت، اما عواملی دست به دست هم داد تا این امر محقق نشود. گویا تاریخ یک بار دیگر تکرار میشد؛ داورزنی همچون دوره گذشته پس از ناکامی در لیگ ملتهای والیبال گفت: به خاطر نتایج عذرخواهی میکنم. مردم صبور باشند و تیم ملی واقعی را در المپیک ببینند. آرمان کسب سکوی المپیک است و لیگ ملتهای والیبال را برای المپیک توکیو فدا کردیم.
تیم ملی در المپیک حتی موفق نشد از گروه خود صعود و حداقل نتیجه ریو را تکرار کند تا داورزنی پس از حذف تیم ملی از مرحله گروهی بازیهای المپیک توکیو بگوید «طبیعتاً دنیا به آخر نرسیده و زندگی در جریان است. باید با برنامهریزی پوست اندازی را ادامه دهیم. باید بتوانیم به ثبات بهتری برسیم. برخی بیثباتیها کار را مشکل کرد.» رئیس وقت فدراسیون که آرمان کسب سکوی المپیک را داشت با پیشنهاد وزارت خانه معاون وزیر شد و قید ریاست فدراسیون و برنامههای بلند مدت را زد. فدراسیون والیبال اسیر بیثباتی مدیریتی شد و بازگشت دوباره داورزنی نیز به والیبال حواشی بسیاری داشت. در نهایت داورزنی در شرایطی که زمان زیادی از دست رفته بود همچنان بر آرمانش پافشاری کرد و در نهایت تیم ملی حتی موفق به صعود از گروه خود نشد و در چند سال اخیر در دیدار با رقیب دیرینه آسیایی خود نتیجه را چند بار واگذار کرد تا امروز در آسیا نیز جایگاه والیبال ایران دچار تزلزل شود.
اتاق فکری که مرتکب بزرگترین اشتباه شد
داورزنی برای جبران اشتباهش با کمیته فنی مشورت و اشتباهش را با اشتباه جبران کرد؛ آنها از مربی استفاده کردند که کارش با سیستم والیبال ایران متفاوت بود. آلکنو مربی مطرح دنیای والیبال، اگر مدت زمان زیادی در اختیار داشت میتوانست نتیجهای در خور شأن به دست آورد، اما زمان کافی برای پیاده کردن تفکراتش وجود نداشت. بدون شک ۴ ماه زمان مناسبی برای تغییر سیستم و حضور در آوردگاه بزرگ ورزشی جهان نبود، اما داورزنی و اتاق فکرش مرتکب بزرگترین اشتباه خود شدند.
دلایل زیادی در رابطه با ناکامی تیم ملی در المپیک توکیو مطرح شد و برخی بازیکنان و سرمربی را مقصر ناکامی دانستند، اما این دلیل اصلی نیست بلکه پاک کردن صورت مسئله میتواند موضوع اصلی باشد؛ اگر قرار بر این بود تا یک تیم ظرف مدت ۴ ماه با به خدمت گرفتن بهترین مربی و بازیکنان بر سکوی المپیک و جهانی به ایستد دیگر تیمهای صاحب نام هزینهای گزاف برای برنامههای بلندمدت انجام نمیدادند. خولیو ولاسکو که خاطرات خوبی بر ذهن ایرانیها بر جای گذاشته است و بزرگترین مربی تاریخ والیبال ایران لقب گرفت در بدو ورودش به کشور یک برنامه ۶ ساله بلند مدت را طراحی و شروع به جذب بازیکنان جوانتر، تمرینات مدرن و جذب دستیاران جدید کرد.
حسینی: فاجعهای رخ نداد
امیر حسینی که از جمله بازیکنان باتجربه والیبال ایران است پس از المپیک در گفتوگویی اظهار داشت: نتیجه قابل قبولی نبود. خواسته داورزنی، رفتن جز ۴ تیم برتر بود، اما متاسفانه این امر محقق نشد. احساسم این است تمام کارهای توسط فدراسیون انجام شد و کادر فنی بسیار عالی انتخاب شد، چرا که یک کارگروه سرمربی تیم ملی را از بین گزینههای مختلف انتخاب کرد و همه چیز خوب بود.
پاسور والیبال ایران گفت: فقط یک گاف مقابل تیم کانادا دادیم و نتایج دیگر تیمها طوری پیش رفت که ایران از مرحله گروهی حذف شود. اگر شرایط عادی بود و مقابل کانادا پیروز میشدیم الان وضعیت ایران بسیار متفاوت بود. نمیتوان گفت فاجعه رخ داده است. به هر حال این اتفاقات در المپیک رخ میدهد. تیم لهستان که به دنبال قهرمانی بود از صعود به مرحله نیمهنهایی بازماند و یا تیم آمریکا نیز نتوانست در جمع ۸ تیم قرار گیرد.
امیرحسینی افزود: در روز نخست که لهستان را شکست دادیم همه به تعریف و تمجید پرداختند و باخت مقابل کانادا همه چیز را خراب کرد. پس از این شکست، بازیکن، سرمربی و فدراسیون بد شدند. آیا اگر نتیجه برعکس رخ میداد آیا منتقدان باز هم این صحبتها را مطرح میکردند؟ باید ریشهیابی اساسی صورت گیرد.
افشاردوست: اصرار به استفاده از مربی ایرانی داشتم
محمود افشاردوست، پیشکسوت والیبال در گفتوگویی اظهار داشت: زمانی که ولاسکو به ایران آمد شرایط تیم ملی بسیار خوب شد و توانست با دانشی که داشت تیم ملی را ارتقا دهد. من از ۲۰ سال گذشته شاید یکی از کسانی هستم که اصرار به استفاده از مربی ایرانی را داشتم و در جلسات هیات رئیسه هم این موضوع را مطرح می کردم و دلیلم این بود که در مقطع کوتاه قبل از المپیک خیلی نمیتوانیم از مربی خارجی استفاده کنیم، چرا که باید طولانی مدت باشد.
وی ادامه داد: قطعاً آلکنو در آن مقطعی که قرار بود مربی ما شود تنها المپیک برای او ملاک و معیار بود. سخت بود که بخواهد تصمیم بلندمدت بگیرد. به همین دلیل فکر میکنم فدراسیون در گوشه ذهنش این موضوع را داشت که اگر آلکنو نخواست یا نتوانست به آن نتیجه دلخواه برسد، از مربی ایرانی استفاده کند.
عطایی: آقای آلکنو! چرا هدایت تیم ملی را پذیرفتی؟
پس از جدایی آلکنو از والیبال ایران بهروز عطایی هدایت ملیپوشان را برعهده گرفت و توانست با ایران به مدال طلای مسابقات قهرمانی آسیا هم برسد. عطایی درمورد عملکرد آلکنو در تیم ایران اظهار داشت: ما در دوره ولاسکو هیچ یک از بازیکنانمان در خارج از کشور بازی نمیکردند و در دنیا بهترین عملکرد را داشتیم. من یک عالمه از رزنده مصاحبه دیدهام که گفته ما فقط برای قهرمانی میجنگیم. نمیدانم واقعاً مترجم بد ترجمه کرده یا آلکنو این گونه حرف میزد. شارلاتان یعنی چه!؟ من باید به بازیکنم یا مدیر باشگاهم چه بگویم؟ وقتی مدیر باشگاه بیشترین بودجه را برای تیم من میگذارد و قهرمانی میخواهد من باید چه بگویم؟ من قطعا میگویم که تمام تلاشم را میکنم؛ این یعنی شارلاتان بودن؟
سرمربی تیم ملی با اشاره به ادبیات آلکنو انتقادات خود از این مربی را ادامه داد: آلکنو از ادبیات خوبی استفاده نکرد و بازیکنان ما را بعد از المپیک به شدت تحقیر کرد. وی اعلام کرد از گوجه، آب لیمو در نمی آید یا از لیمو آب گوجه در نمیآید! مفهوم جمله این است که او بازیکنان را قبول نداشت. شما قبول نداشتی چرا هدایت تیم را پذیرفتی؟ لیگ ما لیگ قابل قبولی است و به نظرم میتواند از لحاظ کیفیت جزو ۱۰ لیگ برتر دنیا باشد؛ همان گونه که والیبال ما در دنیا جزو ۱۰ کشور برتر دنیاست.