به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از تسنیم، فرشاد پرویزیان نائب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران و دکترای علوم اقتصادی با گرایش اقتصاد پولی است. وی با تاکید بر اینکه تولید دانش بنیان در فضای اقتصادی دانش بنیان رخ می دهد، به تشریح الزامات اقتصاد و تولید دانش بنیان و ارائه توصیه هایی در این خصوص پرداخت.
دیگر نظرات این اقتصاددان را در ادامه می خوانید.
*تولید دانش بنیان در فضای اقتصادی دانش بنیان رخ می دهد
تولید دانش بنیان چیست و چه مزایایی دارد؟
اجازه دهید مفهوم را در بستری گسترده تر توضیح دهم. تولید دانش بنیان اساسا در فضای اقتصادی دانش بنیان رخ میدهد. به همین منظور بهتر است اقتصاد دانش بنیان را توضیح دهیم تا مفهوم تولید دانش بنیان بیشتر مشخص شود. به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان به ویژه در تولید نرم افزارهای مربوط تشکیل میشود.
اقتصاد دانشبنیان (Knowledge-based economy) در واقع بهکارگیری دانش برای ایجاد کالاها و خدمات است. بهطور ویژه، به بخش بالایی از کارگران ماهر در اقتصاد یک محل، کشور یا جهان اشاره دارد و این ایده که بیشتر مشاغل نیاز به مهارتهای تخصصی دارد. بهطور ویژه، سرمایه اصلی کارگران، دانش است و بسیاری از مشاغل کارگرانی نیاز دارند که دارای دانشی برای به دست آوردن اطلاعات و ساختن ایدههای جدید نیاز دارند. این برخلاف اقتصادکشاورزی جایی که فعالیت اصلی کشاورزی معیشتی است که نیاز اصلی آن کار دستی است (یا یک اقتصادصنعتی) که تولید انبوه دارد اما در جایی که بیشتر مشاغل نسبتاً غیرماهر هستند.
*در اقتصاد دانش بنیان تمامی کسب و کارها و صنایع از توزیع و کاربرد دانش در پیشبرد اهداف خود بهره میبرند
اقتصاد دانش بنیان، اقتصادی نیست که در آن صرفا از فناوریهای سطح بالا استفاده شود، بلکه اقتصادی که در آن، تمامی کسب و کارها و صنایع به فراخور نیاز خود، از توزیع و کاربرد دانش در پیشبرد اهداف خود بهره میبرند.
اقتصاد دانش بنیان حاصل به کارگیری دانش و بخشهای دانش محور در افزایش بهرهوری همه بخشهای اقتصادی از طریق نوآوریاست. به لحاظ تعریف سیستمی، در اقتصاد دانش بنیان، از ظرفیتهای دانشی بازیگران مختلف اقتصادی، یعنی افراد، بنگاهها، دولت و تعاملات بین آنها در بخشها، بنگاهها و مناطق مختلف برای بالا بردن بهرهوری فعالیتهای اقتصادی از طریق نوآوریهای فرآیند و محصول-خدمت به نحوی کارا استفاده میشود. در چنین اقتصادی نوآوری عامل اصلی افزایش کارایی و ارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی در بخشهای مختلف صنعتی و فناورانه است.
این ارزش افزوده و کارایی باید در قالب رقابت پذیری در گذر زمان دربخشهای مختلف قابل مشاهده باشد. اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است کـه در آن نوآوری عامل اصلی ایجاد ارزش افزوده اقتصادی و دستیابی به رقابت پذیری، فارغ از سطح فناوری فعالیتها اسـت، چنانکه نوآوریهای غیرفناورانه ای که موجب ارزش افزوده اقتصادی و رقابت پذیری شوند نیز ازمصادیق اقتصاد دانش بنیان هستند.
البته شاید در ایران، اقتصاد عموما در اختیار بخشهای با فناوریهای با سطح پایین و متوسطو گاه غیرفناورانه باشد. گذار به اقتصاد دانش بنیان، فرآیندی جامع و عمیق است که طی آن عناصر و اجزای فعالیتهای اقتصادی به گونه ای اساسی متحول میشود و مشخصههای چنین اقتصادی عبارت است از انتقال دانش به شکل مواد، سرمایه، محصولات، عوامل تولید اساسی در اقتصاد که از طریق فرآیندهای اقتصادی ایجاد، فروخته، اخذ، یادگرفته، ذخیره، توسعه داده و تجزیه میشوند.
در سالهای اخیر، اهمیت فزاینده صنایع مبتنی بر دانش موجب جلب توجه زیادی حول مقولات یادگیری و دانش به عنوان هسته رشد کشورها شده است که در سطح ملی به عنوان اقتصاد مبتنی بر دانش(اقتصاد دانش بنیان) یاد میشود.
*چهار پایه اصلی اقتصاد دانش بنیان
از شاخصها و ویژگیهای آن بگویید.
از دیدگاه سازمان همکاریهای اقتصادی و توسـعه(OECD)، به عنوان سازمان مطرح کننده این مفهوم، اقتصاد دانش بنیان به طور مستقیم بر پایه تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات بنا شده است. در چنین اقتصادی، دانش، محرک بهرهوری و رشد اقتصادی و اطلاعات، فناوری و آموزش در عملکرد اقتصادی نقشی ویژه دارند. پایههای اصلی اقتصاد دانش بنیان در چارچوب سازمان همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه بر چهار عنصر استوار است: نظام نوآوری، توسعه نیروی انسانی، زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات و محیط کسب وکار.
کمیته اجرایی سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا- اقیانوسیه(APEC) تعریف سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه را بسط داده است. براساس تعریف اپک، در اقتصاد دانش بنیان، تولید، توزیع و بازدهی دانش، محرک اصلی رشد اقتصادی، خلق ثروت و اشتغال در تمامی سطوح صنایع است و به این ترتیب، تمامی بخشهای اقتصادی میتوانند دانش بر باشند. البته اقتصادی که تنها به چند صنعت با فناوری بالا برای دستیابی بـه رشد اقتصادی و تولید ثروت متکی است، لزوما اقتصاد دانش بنیان نیست. در اقتصاد دانش بنیان، تمامی بخشهای اقتصادی دانش بر هستند و دانشهایی که در چنین اقتصادی به آن نیاز است، بسیار فراتر از دانشهای فنی و شامل دانشهای فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی نیز میشود.
بانک جهانی به عنوان یکی از نهادهای پیشگام در ترویج مفهوم اقتصاد دانش بنیان از سـال ۱۹۹۸ تا امروز در گزارشهای متعددی به بررسی مفهومی اقتصاد دانش بنیان و سیاستها، برنامهها و دستاوردهای کشورهای مختلف در استقرار اقتصاد دانش بنیان پرداخته است. از منظر بانک جهانی، نقش و اهمیت دانش در رشد و توسعه اقتصادی بسیار پررنگتر ازگذشته شده است.
چارچوب بانک جهانی با عنوان دانش برای توسعه، چهار پایه اساسی اقتصاد دانش بنیان به این شرح است:
مدل اداره آمار استرالیا برای اقتصاد دانش بنیان، شامل پنج بعد است که سه بعد اصلی عبارتند از:
۱- نوآوری و کارآفرینی،
۲- سرمایه انسانی،
۳- فناوری اطلاعات و ارتباطات،
علاوه بر این سه بعد، دو بعد پشتیبانی کننده نیز وجود دارد: یک بعـد زمینه ای و یک بعد آثار اقتصادی و اجتماعی.
*الزامات تولید دانش بنیان
*کسب دانش و آموزش در اقتصاد تاثیری ندارد، بلکه این دانش باید به صورت مستمر و پایدار در استفاده از منابع اقتصادی به کار برده شود
از الزامات تولید دانش بنیان بگویید.
از جمله مهمترین مولفههای تحقق اقتصاد دانش بنیان در ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد که هریک نیازمند بررسی و پژوهش گسترده است.
سرمایه انسانی
فناوری اطلاعات و ارتباطات
البته توجه کنید که در ساختار اقتصاد دانش بنیان بخش قابل توجهی از سرمایه گذاریها باید به بخشهای فناورانه و ایجاد زیرساختهای آن هدایت شود. سرمایه گذاری در این زمینه لزوم صرف نظر از مصارف و هزینهکردهای جاری را میطلبد و باید دولت و بخش خصوصی در صورت محدودیت منابع از هزینههای جاری خود کاسته و در طرحها و شرکتهای دانش بنیان سرمایه گذاری کند. اقتصاد دانشبنیان بر اهمیت مهارت در یک اقتصاد خدماتی تأکید دارد، مرحله سوم توسعه اقتصادی که به آن اقتصادپساصنعتی نیز گفته میشود. این اصطلاحات مربوط به اقتصاد اطلاعاتی است که بر اهمیت اطلاعات بهعنوان سرمایهغیرفیزیکی و اقتصاددیجیتال تأکید میکند، که تأکید بر میزان تسهیل فناوریاطلاعات تجارت است. برای شرکتها، مالکیتمعنوی مانند اسرارتجاری، مطالب دارای حقچاپ و فرایند ثبتاختراع در اقتصاد دانشبنیان بیشتر از دورههای پیشین با ارزشتر میشود. در محیطهای شهری که نسبت به محیط روستایی که مسائل اقتصادی سادگی بیشتری دارند اقتصاد دانش محور، بهتر جلوه و تأثیرگذارتر است. گرچه بهکارگیری دانش در محیطهای روستایی نیز میتواند بسیار گذار و مؤثر بر رفاهعمومی روستا و جامعه روستا باشد. اقتصاد دانش بنیان برای رشد و تولید ثروت تنها به تعدادی از صنایع با فن آوری بالا متکی نیست بلکه در این اقتصاد همه صنایع به فراخور نیاز خود از دانش استفاده میکنند. به عبارت دیگر، در اقتصاد دانش بنیان، تولید و توزیع و کاربرد دانش در همه صنایع عامل محرک رشد اقتصادی و تولید ثروت و اشتغال است. نکته مهم اینجاست که تنها پرداختن به کسب دانش و آموزش در اقتصاد تاثیری ندارد، بلکه این دانش باید به صورت مستمر و پایدار در استفاده از منابع اقتصادی به کار برده شود.
*امروزه حتی شیوههای تامین مالی نیز دانش بنیان شده است
از تاثیرات این نوع تولید بر اقتصاد بفرمایید.
نگاه کلی به فضای تولید در کشور حاکی از شکل گیری عمده نظام تولید برای تامین نیازهای داخلی و عمدتا با رویه جایگزینی واردات است و لذا به نظر نمی رسد بنگاههای داخلی دارای راهبرد توسعه صادرات باشند و از این رو اکثر بنگاههای کشور قابلیت صادراتی بر مبنای فناوری، بهرهوری و نوآوری ندارند. طبق گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سهم محصولات صنعتی کشور با فناوری بالا از کل محصولات ۱ درصد است. به عبارت دیگر اساس نظام تولید در کشور متکی بر دانش و نوآوری نیست. از سوی دیگر تعداد صنایع دارای قابلیت برونگرایی یعنی صادرات محصولات دارای درجه پیچیدگی بالا، بسیار اندک و فاقد تنوع است و بخش عمده صادرات کشور شامل منابع طبیعی و معدنی، یعنی خام فروشی و سهم محصولات صنعتی بر پایه منابع طبیعی ۶۶ درصد از کل محصولات کشور است. این یعنی همین ترتیب صادرات غیر نفتی کشور دارای تنوع و سطح فناوری بالا نیست. اما در ابتدای این بحث و در تعریف اقتصاد دنش بنیان بر نقش نیروی انسانی تاکید ویژه شد.
طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران از پاییز ۱۴۰۰، در حالیکه نرخ بیکاری کل کشور ۸.۹ درصد اعلام شده، نرخ بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی ۱۳.۸ درصد است. به عبارتی دیگر افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، دانشگاهی ۴۲.۳ درصد از کل بیکاران کشور هستند و سهم شاغلان دانشگاهی از کل شاغلان کشور ۲۵.۸ درصد است. به عبارت دیگر حتی در دورههای رونق اقتصادی نیز، اقتصاد ایران و نظام تولید کشور پذیرای نیروی کار متخصص نبوده و غیبت افراد متخصص و دارای دانش تولید در فرآیند تولید چندان مهم نبوده است و این یعنی نظام تولید کشور دانش بنیان نیست. همین رویه موجب فاصله چشمگیر بنگاههای کشور با رقبای بین المللی شده است. این موجب رتبه شکننده بالای ۸۰ از میان حدود ۱۴۴ کشور دنیا به لحاظ قدرت رقابت پذیری شده است. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت دانش بنیان شدن تولید در ابتدا موجب جذب بیکاران تحصیلکرده و متخصص شده و با بهبود شیوههای مدیریت، بهره وری عوامل تولید و سطح فناوری افزایش یافته و موجب نوآوری محصول خواهد شد. توجه کنید که امروزه حتی شیوههای تامین مالی نیز دانش بنیان شده است.
*لزوم توجه به ابزارهای سیاستی موجود برای ارتقای تولید دانش بنیان
*ضعفهای موجود برای حمایت از بنگاههای فناوری محور
*ضرورت حرکت دانشگاهها به سمت دانشگاه نسل سوم
چه توصیه هایی در این خصوص دارید.
مهمترین توصیه شاید لزوم توجه به ابزارهای سیاستی موجود برای ارتقای تولید دانش بنیان باشد.
بستههای سیاستی متنوعی با هدف ارتقای تولید و حمایت از ساخت داخل تصویب شده است که همه بخشها از جمله شرکتهای دانش بنیان میتوانند از این حمایتها برخوردار شوند. از جمله مهمترین این بستههای سیاستی میتوان به قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی و قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور اشاره کرد. در این مسیر، موانعی همچون نبود نهادهای لازم پشتیبان، تعداد کم شرکتهای دانشبنیان، عدم آمادگی شبکه بانکی برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان و افقی بودن سیاستگذاری قوانین بالادستی و ... از جمله ضعفهای موجود برای حمایت از بنگاههای فناوری محور است به گونه ای که درکشور فاصله زیادی با بهرهوری مبتنی با فناوری داریم و سهم اقتصاد دانشبنیان از کل اقتصاد کشور هم زیر نیم درصد است. توجه کنید دانش بنیان بودن فقط به در اختیار داشتن دانش فنی از صفر تا صد یک محصول با فناوری نو منحصر نمیشود، دانش بنیان بودن مستلزم این است که علم، دانش و فناوری به کمک بازار بیاید. یک باغ یا زمین کشاورزی هم میتواند دانش بنیان باشد ولی یک کارخانه تولید محصولات با فناوری بروز الزاما دانش بنیان نیست. حتما بخاطر دارید نوکیا یک شرکت عظیم دانش بنیان و در مرز فناوری بود که شاید یک لحظه فرهنگ دانش بنیان بودن رو فراموش کرد و نابود شد. صنایع ما نیز اگر دانش بنیان نشوند، بدون حمایت دولتی محکوم به فنا هستند، نمونه بارز این رویه خودروسازی داخلی است. لازمه این امر حرکت دانشگاهها به سمت دانشگاه نسل سوم است که در اینصورت زنجیره دانش تا فناوری در دانشگاه تکمیل خواهد شد و دانشگاه با توسعه فناوری های بروز پشتیبان صنایع خواهند بود.