جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
چرا بصیرت‌افزایی با این مدل دستگاه توجیه دیگر جوابگو نیست؟
نخبگان که هیچ، افکار عمومی هم تبیین و تحلیل های آنها را نه تنها موجه و متین نمی داند بلکه این روش فرافکنی به جای عذرخواهی، علاوه بر ایجاد هزینه برای رهبری و شخصیت‌های مردمی چون حاج قاسم سلیمانی، سرمایه اجتماعی نظام را هم در معرض لطمه جدی قرار داده است. 
کد خبر: ۱۰۲۵۵
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ | ۱۵:۵۵

رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه سیاست - امیرحسین طالبیان: پیش بینی اش زیاد سخت نبود که این هم می شود یکی دیگر کنار صدها نمونه قبلی که در این سالها دیده ایم؛ صوت های منتشرشده از جلسات در گوشی. انگار ذائقه ی ما به این کلیشه ی غلط عادت کرده است که باید ابعاد و تحلیل های مربوط به یک رخداد را، اندکی بعد، از راویان اخبار مگو بشنویم و خود آن راویان نیز از این روایت سازی حظ و بهره ی خود را ببرند. نیت فهم همه ی عوامل مرتبط با این مقوله که دیگر به عنوان جزئی از فرهنگ سیاسی کشور ما درآمده نیست، فقط تحلیل این نوع کنشگری سیاسی برخی از بازیگران عرصه سیاست است که خوشبختانه یا متاسفانه برخی‌شان برچسب انقلابی  نیز دارند.

 

برخی از این پدیده که در ادبیات عرفی فضای سیاسی کشور با عناوین مختلفی همچون کدبازی ، کدکشی یاد می شود، بهره ی رسانه ای خود را می برند غافل از آن که این نوع از واکنش های محفلی جز آسیب تضعیف فرهنگ سیاسی کشور چیزی ندارد.

 

امنیت، جزئی از سیاست است اما اولا چرا هر اتفاقی بایستی ابعاد امنیتی پیدا کند تا مجبور باشیم بجای گفتگوی رو در رو با مردم و عذرخواهی از افکار عمومی، در اتاقهای دربسته و جمع های خصوصی راجع به آن حرف بزنیم و توجیهش کنیم؟ ثانیا چرا برخی اصرار دارند همه سیاست را در لایه پنهان ببینند و تحلیل کنند. این مدل از کنش سیاسی سالهاست که دیگر از کار افتاده و اصطلاحا دوره‌ این مدل بصیرت‌افزایی سرآمده است.

اصلا بر فرض که این مدل هنوز در جمع‌های محدود و کلونی‌های خودمانی کار را راه بیندازد، اما چطور قرار است وجدان جمعی طیف وسیعی که از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی در جریان خبط ترکیه قرار گرفته‌اند را با خرج کردن از کیسه رهبری و حاج قاسم توجیه کند؟ آیا چاره کار همان یک عذرخواهی ساده از طرف رئیس مجلس نبود؟

 

امروز افکار عمومی به سهولت می فهمد که این روش غلط عمگرایی سیاسی ناشی از 2 چیز است: یا طفره رفتن سیاسیون از این که خود را در اتاق شیشه ای ببیند و زندگی خود را با آنچه پشت تریبون ها مردم را به آن ها حواله می‌دهند، همطراز کنند و یا اشتباه ما مردم در شناخت و انتخاب عمارهای زمانه...

مگر نه این که اتصاف صفت عمار به آن جناب بخاطر روشنگری های صادقانه ای بود که ایشان در وقتی که فضا غبارآلود بود انجام دادند؟ پس چرا ما به هر فردی که راهی به محافل حرفهای درگوشی پیدا کرده و با تعطیل فرض کردن افکار عمومی و مطالبات به حق آن، سعی در کشاندن حقیقت به مسلخ رهایی از پاسخگویی دارد، عمار می گوییم؟

به نظر سیاستمدارن می‌بایست به دستگاههای رسانه ای خود و به آن صاحبان تریبون های عمومی و خصوصی بسپارند که دیگر نخبگان که هیچ، افکار عمومی هم تبیین و تحلیل های آنها را نه تنها موجه و متین نمی داند بلکه این روش فرافکنی به جای عذرخواهی، علاوه بر ایجاد هزینه برای رهبری و شخصیت‌های مردمی چون حاج قاسم سلیمانی، سرمایه اجتماعی نظام را هم در معرض لطمه جدی قرار داده است. 

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: