رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه - یاسین ادب: در چند سال اخیر و به فواصل زمانی کوتاهی حوادث و بحران هایی کشور را درگیر کرده است. بحران های طبیعی و حوادثی که دامنه فراگیری آن به لحاظ ارتباطی به اندازه همه اعضای جامعه است. حوادثی نظیر حادثه نفتکش سانچی، حادثه ساختمان پلاسکو، شروع بحران کرونا، سیل های اخیر ایران، حادثه متروپل آبادان که اخیرا فضای جامعه را به خود مشغول کرده است، همگی از این نوع اند.
با گسترش شبکه های اجتماعی در فضای عمومی جامعه ایران، ارتباطات بحران نقش مهمی به خود گرفت تا جایی که پخش اطلاعات (information ) در رسانه ها می تواند درب رهایی بخشی از موقعیت های بحرانی باشد. به همین بهانه با دکتر داود نعمتی انارکی عضوگروه ارتباطات دانشگاه صداوسیما درباره روزنامه نگاری بحران در ایران گفتگو کردیم. متن پیش رو مشروح گفتگوی بهمن با داود نعمتی انارکی است.
بهمن: چرا در مواقع بحرانی در کشور،شاهد نحوی کژکارکردی و نارسایی در رسانه ها هستیم؟ پذیرش انفعالی بحران ها توسط رسانه های رسمی مثل رادیو و تلویزیون چه تبعاتی دارد ؟
نعمتی: ارتباطات بحران (crisis communiuction) اشاره به فرآیند های تشکیل ارتباط در موقعیت های بحرانی دارد. مردم در شرایط بحرانی برای تکمیل پازل اطلاعاتی خود به رسانه ها گرایش پیدا می کنند. یکی از عوامل کژکارکردی رسانه ها در شرایط بحرانی، نداشتن یک دستورالعمل مشخص برای دادن اطلاعات است؛ اینکه رسانه ها بدانند چه حجمی از اطلاعات را منتشر کنند، با چه سرعتی اطلاعات را منتشر کنند، از چه زاویه ایی به آن بپردازند.
چیزی که به عنوان ارتباطات بحران در دنیا وجود دارد بر مبنای قاعده و اصول خاصی از جریان ارتباطی بین رسانه و مخاطب است. ما این فرآیند تعریف شده را در نظام رسانه ای خود نداریم.
یکی از عوامل دیگری که باعث نارسایی می شود این است که نهاد ها و سازمان هایی که به طور مستقیم با بحران رخداد سروکار دارند به نوعی غافلگیر و بحران زده می شوند. ما نمی دانیم در شرایط بحران چطور باید وررود پیدا کنیم. نحوه پاسخگویی یک سازمان طی 24 ساعت مشخص می کند که آیا رخداد بحرانی تنش زا است یا خیر.
ستاد مدیریت بحران کشور باید در اصول و شیوه نامه های ارتباطی خودش در مواقع بحرانی تجدید نظرکند. برای مثال ما در حادثه اخیر متروپل تجربه ای که در بحران پلاسکو داشتیم را کجا ثبت و مکتوب کردیم ؟ آیا این تجربیات تبدیل به دستور العمل و راهکار برای ستاد های بحران شد؟
به زبان دیگر، رسانه ها و نهادها باید نوعی کتابچه در اختیار داشته باشند که در آن دستورالعمل پرداخت به بحران های طبیعی ، اجتماعی و سیاسی پیش بینی شده باشد.
بهمن: چرا کنشگران و ارتباط گران اعم از روزنامه نگاران و افراد رسانه ای به جای اینکه بحران زدایی کنند و میانجی گری میان گروه های تحت برخورد بحران را انجام دهند، خود در زمره عوامل بحران زا قرار می گیرند؟
نعمتی: ما برنامه ای برای آموزش خبرنگار در شرایط بحران نداریم. حتی روزنامه نگاری بحران نیز نداریم. هر بحرانی یک شرایط پیش هشداردهنده دارد. برای مثال در ماجرای ساختمان متروپل نیز کسانی هشدار ریزش آن را داده بودند. وظیفه روزنامه نگاری بحران و رسانه ها و ستاد ها این است که به این شرایط حساس شوند و به آن بپردازند.
آماری منتشر شده است که می گوید تنها 14 درصد بحران ها غیرمنتظره هستند. این به آن معنی است که 86 درصد آن ها قابل پیش بینی اند. عامل بروز بحران هایی که همانند آتش زیر خاکستر هستند، سوء مدیریت است. این سوء مدیریت خود عوامل متعددی دارد. بی توجهی، حساس نبودن به موارد بحران خیز توسط ناظر و رانت و ... از عوامل سوء مدیریت است.
بهمن: رسانه ها در شرایط بحرانی چه وظیفه هایی دارند؟
نعمتی: رسانه ها نباید به سراغ روش هایی مانند انکار بحران بروند و یا اینکه وقایع را در حد یک اتفاق معمولی نمایش دهند. علت این کار این است که گاهی رسانه ها به دلیل عدم آمادگی برای جمع آوری اطلاعات نمیتوانند موضع درستی به مخاطب خود ارائه دهند.
پیگیری کردن آن چیزی که در آینده ممکن است تبدیل به بحران شود جزء وظایف رسانه ها است. برای مثال لیستی از ساختمان های دارای وضع نامناسب که ممکن است همانند متروپل حادثه بیافریند منتشر شده است. این وظیفه رسانه است که این عوامل را از مسئول مربوطه پیگیری کند.
تلاش برای آرام کردن اوضاع در شرایط بحرانی نیز کاری است که در ارتباطات بحران مورد توجه است و این بار بر دوش رسانه هاست. بی تفاوتی رسانه نسبت به بحران می تواند مشکل ساز باشد. اگر رسانه شناخت کافی نسبت به بحران داشته باشد، موضع خود نسبت به بحران را مشخص می کند.
البته گاهی اوقات محدودیت های حقوقی رسانه ها را دچار مشکل میکند. گاهی اوقات ما می بینیم که در مواقع بحران مدیر سازمان ها بجای پذیرش اشتباه عملکرد غیر اصولی خود عمدتا آن را توجیه می کند. این به شدت به اعتماد مردم به سازمان ها آسیب می زند.
شرایط بحرانی چالشی برای رسانه هاست، چرا که این رسانه ها هستند که تصمیم می گیرند مردم درباره آن رخداد چطور فکر کنند و تعقل کنند. به همین دلیل رسانه ها در شرایط بحرانی باید کمتر به تعارضات بپردازند. تعارضات ترس مردم از بحران را بیشتر می کند. در این تعارضات باید نگاه کارشناسی مبنای کار رسانه ها باشد. در ابتدای بحران کرونا ما شاهد این امر بودیم که این تعارضات ممکن بود برای جامعه مشکل ساز شود. رسانه ها باید نگرانی های مردم را شناسایی کنند و به آن ها پاسخ دهند.
رسانه ها در ارتباط با بحران همیشه باید صادق باشند حتی اگر به ضرر آن ها باشد. اعتماد سازی در مواقع بحرانی در رسانه های رسمی و غیر رسمی ناگهانی حاصل نمی شود. این اعتماد در مواضع مختلف رسانه ها به مرور زمان حاصل می شود. نقطه ضعف دیگر این است که در جامعه ما کارکرد سیاسی رسانه ها در خیلی از مواقع بر کارکرد های دیگرشان غلبه پیدا می کند. من اعتقاد دارم که رسانه ها باید کارکرد حرفه ایی داشته باشند.