جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
جماعت نتوانستند تحمل کنند و برآشفته شدند که چرا کسی خلاف آنها سخن می ‌گوید! شلوغ می کردند ، اجازه ی سخن گفتن به من نمی دادند و حتی از توهین و حرفهای مخالف با شئون اخلاقی هم نسبت به من خودداری نمی کردند.
کد خبر: ۱۲۶۱۶
۲۵ خرداد ۱۴۰۱ | ۱۶:۰۰

به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل جهان نیوز، بعد از دهمین جشنواره فیلم فجر، یک روز که به دفترمان آمده بود گفت : جایتان خالی بود که ببینید دیشب روشنفکرها و دانشجویان هنر چه بلایی سر من آوردند !  در آن جا سمیناری بوده برای بررسی سینمای بعد از انقلاب ، آقای آوینی هم یکی از سخنرانان بوده است.


می گفت : سخنرانان دیگر همان چیزها را گفتند که اغلب در مجله ها نوشته میشود ،طوری که یکی از استادان و کارگردانان مشهور سینما چهل صفحه مطلب خواند که حتی یک جمله اش هم مال خودش نبود ، بلکه همه مال خارجی ها بود ، یا ترجمه شده بود و یا هنوز ترجمه نشده بود ، ولی من منابعش را میدانستم ! از همه بدتر ، قبل از من یک جوان شهرستانی و در لباس ما حزب اللهی ها حرف میزد .

آن قدر خودش را در مقابل سینما و سینماگران باخته بود و آنچنان ذلیلانه حرف میزد که دلم میخواست از شرم زیر صندلی پنهان شوم و یا گوشهایم را بگیرم که نشنوم .

نوبت من که رسید و با تعریف و تمجیدهایی که مجری برنامه از من کرد ، لابد همه منتظر بودند من هم بروم بنا بر آداب روشنفکری سخنانی چند در مدح سینمای ایران و سینماگرانش بگویم و برای حفظ پرستیژ، چیزهایی بگویم که با مشهورات و مقبولات جوامع روشنفکری مخالفتی نداشته باشد! اما من فریب این تعریف و تمجیدها را نخوردم ، بلکه حرف خودم را زدم .

جماعت نتوانستند تحمل کنند و برآشفته شدند که چرا کسی خلاف آنها سخن می ‌گوید! شلوغ می کردند ، اجازه ی سخن گفتن به من نمی دادند و حتی از توهین و حرفهای مخالف با شئون اخلاقی هم نسبت به من خودداری نمی کردند.

کار تا آنجا بالا گرفت که یک نفر بلند شد و از سر مزاح گفت: "اصلا بریزیم آقای آوینی را بزنیم !

خاطره ای از «محمد علی فارس»
برگرفته از کتاب «تکرار یک تنهایی»؛ جستارهای از حیات سید مرتضی آوینی
نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: