جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
نقدی بر مقاله «تعهد به آزادی» از کیومرث اشتریان
متن اشتریان نه تنها در بعد نظری بلکه در بعد عملی هم مبهم است. او در هیچ کدام از دو حوزه کمکی به مخاطب خود نمی‌کند و مخاطب را با ابهام فراوان رها می‌کند.
کد خبر: ۱۵۱۴۸
۱۱ مرداد ۱۴۰۱ | ۰۸:۵۰

رسانه  تصویری تحلیلی بهمن، گروه سیاست: هشتم مرداد مطلبی تحت عنوان «تعهد به آزادی» در روزنامه شرق به قلم کیومرث اشتریان به چاپ رسید. او دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. اشتریان به صورت تخصصی به تحقیق و پژوهش در حوزه‌ی سیاست گذاری می‌پردازد. مسئله‌ی اصلی او در این مقاله مفهوم آزادی است. اشتریان آزادی را در جمهوری اسلامی ریشه‌ی بسیاری از موضوعات دیگر می‌‌داند. اما او در نهایت به جای ارائه‌ی راهکاری عملی فضای مبهمی را صورت بندی می‌کند.

 ابهام در نظر و عمل

 

ابهام مفهومی 

اشتریان در نوشته خود به این موضوع اشاره می‌کند که:« این نوشتار معطوف به اجرای سیاست آزادی‌ است و نه تعریف و تعیین حدود آزادی». او معتقد است که عدم توفیق کشور در حل مساله‌ی آزادی سبب ساز بسیاری از مشکلات شده است. آزادی در این جا به این معنا است که ارتباط خود و دیگری حل شود.

او یکی از مهمترین موانع آزادی را سعی در تعریف دقیق از مفهوم آزادی می‌داند. این کار به نظر اشتریان هم غیر ممکن و هم طاقت فرسا است. یک پرسش مهم در این رابطه این است که آیا بدون درکی منسجم از مفهوم آزادی هر چند هم که ناکامل باشد، می‌توان وارد میدان عمل شد؟ پاسخ به این پرسش مطمئنا منفی است. عدم اسنجام فکری بر روی مفهومی خاص، موجب سردرگمی سیاستگذار در میدان عمل می‌شود.

از سوی دیگر روشن نبودن یک مفهوم در زمان پرداختن به آن، حتی برای خود فردی که به این مسئله می‌پردازد سردرگمی ایجاد می‌کند، چه برسد به آن جا که برروی آن مفهوم اجماع ایجاد شود. همانطور که اشتریان می‌گوید بر سر برکات آزادی و خوب بودن آن اختلافی نیست. بحث این است که آزادی مورد نظر چیست و چگونه قرار است اجرایی شود. وقتی ابهام در این جا باقی بماند این ابهام به فضای عینی هم می‌رسد. عدم ارائه درکی منسجم از مفهوم آزادی کل متن را بی ارزش می‌کند.

 

ناسازگاری با هویت اسلامی - ایرانی 

نقد نظری دیگری که به این متن وارد است، قائل بودن اشتریان به برساخته شدن این مفهوم به صورت تدریجی در جامعه است. برساخته شدن یک مفهوم به این معناست که هیچ حقیقت بیرونی برای آن مفهوم وجود نداشته( یا انسان از آن بی اطلاع است) و حتی هیچ حقیقتی آن را محدود نمی‌کند.

این نظر در مقابل واقعگرایی در بعد نظری قرار می‌گیرد. ایده مذکور با نظام فکری جمهوری اسلامی و قانون اساسی ایران در تقابل است. برساخت شدن همانگونه که اشاره شد در زمانی است که شخص قائل به حقیقت و واقعیت بیرونی نبوده و جهان را ساختی از اذهان افراد می‌داند. پیشنهاد این ایده جدای از درست یا غلط بودن آن، بی‌توجه بودن به شرایط هویتی و تاریخی ایران را نشان می‌دهد.

ابهام در نظر و عمل

سرریز ابهام در میدان عمل

اشتریان راه حل این مساله را این می‌داند که پیرامون «برکات آزادی» که در واقع عموم افراد بر روی آن توافق دارند، تعهد ایجاد شود. وقتی این اتفاق بیفتد جامعه به برساخت آزادی در یک فرایند تاریخی و تعاملی می‌پردازد. اشتریان در ادامه با قراردادن مفهوم آزادی در عداد مفاهیم پیچیده، راه حل فنی را در مقابل راه حل محتوایی، حل کننده‌ی ماجرا می‌داند. لب سخن اشتریان این است که باید درک نافع بودن آزادی در همه اعم از مسئولین و غیر مسئولین درونی شده و تدریجا جامعه به برساختی از این مفهوم برسد. با توجه به این روند رفته رفته تجربه‌ی انباشته شده به سمت درستی حرکت خواهد کرد. مسئله‌ی اساسی دیگر این است که حتی اگر ایده‌ی اشتریان پذیرفته شود در میدان عمل باید چه کرد؟ آیا باید منتظر ماند که یک اجماع بر روی مفهوم آزادی ایجاد شود؟ مشخصا این روند بسیار طولانی خواهد بود. اشتریان می‌گوید که فعلا به جای بحث‌های تئوریک، باید در مورد آزادی شروع به کار کرد. اما از کجا باید شروع کرد؟ از طریق حوزه‌ی سیاسی، عمومی یا خصوصی؟ و به چه طریق؟ اگر در حوزه‌ی سیاسی باید این مسئله حل شود، کدام سازمان باید متکفل این موضوع شود؟ برای هیچکدام از این پرسش‌ها جوابی در متن اشتریان یافت نمی‌شود. همان ابهام‌هایی که در بعد تئوریک مشاهده شد در میدان عمل هم مشاهده می‌شود. متن اشتریان در هیچ کدام از دو حوزه کمکی به مخاطب خود نمی‌کند و مخاطب را با ابهام فراوان رها می‌کند.

|انتهای پیام|

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: