رسانه تحلیلی-تصویری بهمن، طاهره حسنلو: مستند «روزگار گلآقایی» به شرح زندگی سیاسی و فعالیتهای فرهنگی، کیومرث صابری فومنی معروف به «گل آقا» میپردازد. صابری، پایهگذار مؤسسه گلآقا، نویسنده و بنیانگذار مجله طنز پس از انقلاب بود که بیشتر به خاطر طنزهای سیاسیاش شهرت دارد.
این مستند 45 دقیقهای به کارگردانی محمد حسن یادگاری در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمده و در بخش جنگ نرم و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامیِ جشنواره عمار، نامزد دریافت جایزه بوده است. به این بهانه با محمدحسن یادگاری، کارگردان، نویسنده و پژوهشگر این مستند که سابقه ساخت مستندهایی همچون «فوتبال علیه دشمن»، «داوطلبین عزیز»، «بار دیگر مردی که دوست میداشتم»، «باشگاه شهرت» و... را دارد گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند.
بهمن: پس از مستند «باردیگر مردی که دوست میداشتم» که درباره شخصیت نادر ابراهیمی بود، این دومین مستند پرتره شما است. چطور به ایده ساخت مستند درباره گل آقا رسیدید؟
یادگاری: همه ما با آقای صابری خاطرات زیادی داریم که این خاطرات برای من جذاب بود. همچنین شخصیت ایشان پیچیدگی لازم را داشت که بخواهیم به قصه او بپردازیم. از این جهت ایشان را به عنوان سوژه انتخاب کردیم.
محبوبیت شخصیت نیز در پرداختی که انجام میدهیم تاثیرگذار است. این محبوبیت درباره شخصیت ایشان وجود داشت. بعد هم شروع به کتاب خواندن و پژوهش کردیم و مستند را کلید زدیم.
بهمن: یعنی بیشتر ارتباط شخصی شما با این شخصیت مطرح بوده است؟
یادگاری: من میخواستم این حرکت قدم دومی باشد پس از ساخت مستند نادرابراهیمی، تا به این ترتیب قدم درستی برداشته باشیم. حالا قصد داریم این مسیر را ادامه بدهیم. ان شاءالله کارهای بعدی بهتر خواهد بود.
بهمن: با توجه به این که شخصیت گل آقا بنمایهای سیاسی دارد، معمولا در روایت شخصیتهای سیاسی محدودیتهایی برای راوی ایجاد میشود. شما در این راه با چه محدودیتهایی رو به رو شدید؟
یادگاری: من برای اینکه بتوانم اعتدال را در شخصیت آقای صابری نشان دهم، خیلی مواقع نمیتوانستم هر حرفی را بگویم. چون ایشان با همه جناحها و تفکرات صمیمی بودند و من نمیخواستم مرز صمیمت خیلی نمایش داده بشود و مخاطب با یک جناح احساس همدلی پیدا کند. چون میخواستم نشان بدهم این آدم وسط ایستاده است و واقعا وسط ایستاده بود. مثلا صمیمیتشان با آقای خاتمی، صمیمیتشان با آقای خامنهای، با امام؛ بخشی از اینها را من به عمد روایت نکردم. چون میتوانست تصویری از آن کاراکتر به وجود بیاورد که ما را از آن قصه جدا میکرد. غیر ازاین مسئله خاصی نبود. چون ما باید همه حرفها را میزدیم.
بهمن: از نظر شما بیننده پذیرش همچین شخصیت چندوجهی را ندارد؟
یادگاری: شاید. البته شکاف جامعه را هم در نظر بگیرید. جامعه ما الان خیلی منفک است.
بهمن: مسیر انتخاب مصاحبهشوندگان چگونه شکل گرفت؟ با توجه به اینکه اشاره کردید قصد نداشتید شخصیت صابری را بدون وابستگی به جناحی خاص تصویر کنید، اما بیشتر مصاحبه شوندگان مستند شما از طیف سیاسی اصلاح طلب هستند.
یادگاری: یک دلیلش این بود که ما به خیلی از افراد امکان دسترسی نداشتیم چون فوت کرده بودند. افرادی را هم از جناح اصولگرا برای مصاحبه پیگیری کردیم، اما نیامدند. آقای حداد عادل، آقای لاریجانی؛ سرشان خیلی شلوغ بود و حاضر نشدند.
بهمن: پیامی که ما از مستند شما میگیریم این است که صابری، به عنوان فردی سیاسی، با وجود شور سیاسی که در آن زمان وجود داشته، علاج کار را کار فرهنگی-هنری میدانسته است. به نظر شما با شرایط سیاسی حال حاضر مثل کم اهمیت شدن مسائل سیاسی برای مردم و کاهش شور سیاسی درکنار تعدد رسانهها، نسخهای مشابه نسخهی ایشان در جامعه امروز قابل اجراست؟
یادگاری: به نظر من آن نگاه هنوز جواب میدهد. اما شاید بستر مجله دیگر جوابگو نباشد. آن نگاه هنوز هم لازم است. الان نگاه متعادلی که کمی اجازه نقادی سیاسی بدهد را میتوان وارد سریال، برنامه تلویزیونی و محتوای شبکههای مجازی و فضای اینترنت کرد. چرا نشود؟
شکل آن عوض شده است. آن موقع مطبوعات این فضا را میطلبید. الان همه جای دنیا مطبوعات دیگر قدرت بیست-سی سال پیش را ندارند. اما شکلشان عوض شده است. چرا این نگاه جواب ندهد؟
بهمن: بیشتر منظور پذیرش این نگاه است.
یادگاری: پذیرش هم به نظر من وجود دارد. طنز سالم همیشه درجامعه پذیرش دارد. در آمریکا هم طنز سالم پذیرش دارد زیرا یک قشری از مردم نمیخواهند خودشان یا خانوادهشان هنجارشکنی ببینند. میخواهد طنز سالم با خانواده ببیند. در ایران هم که این بیشتر است.
بهمن: شما در هنگام روایت شخصیت آقای صابری قبل از انقلاب، از فشارهایی که بر ایشان وارد میشد، مثل دستگیریها صحبت کردید. بعد از انقلاب با وجود اینکه در مستند عنوان میشود ایشان دشمنهای غداری داشته، نامی از آنها برده نشده و روایتی هم دیده نمیشود. این بخاطر محدودیتها بوده یا بخاطر نوع نگاه شما به موضوع؟
یادگاری: قبل از انقلاب هم ما اسم نیاوردیم که چه کسی این فشارها را وارد میکرده است. میگفتیم رژیم شاه این کار را کرده است. ساواک این کار را کردهاست. بعد از انقلاب هم گروه بودند. نه لزوما یک شخص خاص. مثلا نهادهای نظارتی، امنیتی و انتظامی. اینها بیشتر بودند تا شخص خاصی.
بهمن: یعنی شما به سبک خود آقای صابری دوست نداشتید رنجی که در زندگی بردند را خیلی به مخاطب منتقل کنید؟
یادگاری: تا حدودی. اسم آوردن هم باز مسئله را جناحی میکند. مثلا میگفتم ایشان رفیق صمیمی آقای خامنهای و آقای خاتمی بودهاند یا صبحانه اینجا میخورده و ناهار را آنجا میخورده است. این در همان حد میتواند گرایش ایجاد کند که من بگویم دشمن اصلی او فلان شخص بودهاست.
بهمن: به عنوان صاحب اثر، اگر بخواهید نگاهی اصلاحی داشته باشید و چیزی را به مستندی که ساخته شده اضافه یا از آن کم کنید، چه چیزی را تغییر میدهید؟
یادگاری: الان چیزی به ذهنم نمیرسد. یعنی من تمام تلاشم را در مستند انجام دادهام و چیزی برای اصلاح به نظرم نمیرسد.