رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه - ایمان حیرانی: نادر ابراهیمی نویسنده معاصری که با وجود آثار متعدد و ابعاد مختلف شخصیتی او را به عنوان یک عاشقانهنویس میشناسند، در بسیاری از نوشتهها و گفتههایش به مذمت روشنفکرنمایی پرداخته است. به همین خاطر در زمان حیات و حتی پس از آن پیوسته مورد هجمه روشنفکرنماها قرار گرفته است. به مناسبت تولد نادر با محمدرضا رهبرپور، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی که سالها روی آثار ابراهیمی تامل و بررسی داشته است پیرامون نسبت این نویسنده معاصر با روشنفکری، گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه خواهید خواند.
بهمن: ضمن اینکه در گفتههای نادرابراهیمی، انتقادات بسیاری ناظر بر روشنفکرنماها میبینیم، این را هم شاهدیم که او خود را نیز از زمره روشنفکران میداند . تعریف روشنفکری از نظر نادرابراهیمی چیست؟ در واقع وجه تمایز بین روشنفکری و روشنفکرنمایی چه است؟
رهبرپور: از نظر نادرابراهیمی تعریف روشنفکری، ناظر به وجه مثبت آن است و تعریفی آکادمیک نیست. برداشت من از رفتار و نوشتههای او این است که روشنفکر به مثابه کسی است که دغدغه جامعه را دارد، به روز است، درد مردم را هم میداند و برای اینکه درد مردم را بیان کند، تلاش میکند.
به نظر من نگاه او به روشنفکری و روشنفکر، نگاه مثبتی بوده است. وقتی ایشان میدیده عدهای برای خودشان از روشنفکری قبایی دوختهاند و در جامعه با این عنوان مانور میدهند و این دغدغهمندی را ندارند، ناراحت میشده و صریح هم برخورد میکرده است و خیلیها نیز از این منظر با او مخالف بودند.
بهمن: نادر ابراهیمی در طول حیاتش، فارغ از بحث روشنفکری، بابت نوشتن رمان «سه دیدار» و یا تدریس نویسندگی در حوزه علمیه و سپاه و این قبیل فعالیت هایش، مورد انتقاد قرار گرفته بود و با برچسبهایی مثل سفارشینویس و یا نویسنده حکومتی از او استقبال میشد. بالاخره او سفارشینویس بوده یا روشنفکر؟
رهبرپور: همچنان که در جواب قبلی گفتم، این تعریف، همان تعریفی که در جامعه مبتنی بر آن یک عده خودشان را به آن منسوب میکنند و عدهای دیگر برائت میجویند، نیست. روشنفکر کسی است که درد مردم را میداند، با مردم در مساله و در حرکتها همراه است و سعی میکند روشنگری هم کند. نادرابراهیمی این گونه بود و به همین خاطر من فکر نمیکنم انگ سفارشینویسی و حکومتی بودن، به معنای مذموم آن، به او بچسبد.
کما اینکه در ابتدای «سه دیدار» هم ایشان میگوید «اینهایی که من مینویسم با اعتقاد قلبی خودم مینویسم و اگر زمانی بفهمم این اشتباه بوده، از اصلاح آن هیچ ابایی ندارم.» به همین خاطر از این جهت نمیتوانم برداشت کنم که نادرابراهیمی نویسنده حکومتی است و چیزی مینویسد که به آن اعتقاد ندارد و فقط مینویسد که فروش داشته باشد. اگر نادر ابراهیمی واقعا دنبال فروش و پول بود، همین عاشقانهنویسی و همین چیزهای که میراثداران او از قِبل آن کلی درآمد کسب میکنند، خیلی بیشتر میتوانست به نفع او باشد و او به دنبال این میرفت.
در حالی که او فهمید در این شرایط انقلاب و پساانقلاب، باید آن مفاهیم انقلابی و ارزشی و آن داعیهداران انقلاب را معرفی کند که اوج این، کتاب سه دیدار است، که در مورد امام خمینی است. او قهرمانهای ملی و دینی زیادی معرفی میکند و سعی میکند از اینها برای جامعه الگوسازی کند. به نظر من این انگ به نادر ابراهیمی نمی چسبد و تهمت ناپسندی هست که به ایشان زده میشود.
بهمن: شما قبول دارید که با گذشت ده پانزده سال از فوت نادر ابراهیمی، او الان تحت تصرف کسانی هست که در زمان حیاتش به آن ها شدیدا انتقاد میکرده است؟ به تعبیر صریحتر، نادرابراهیمی امروز تحت تصرف روشنفکرنماهاست؟
رهبرپور: بله، وجهی که در حال حاضر از نادرابراهیمی برجسته و معرفی میشود، همهی نادرابراهیمی نیست. واقعیت این است که نادرابراهیمی یک نویسنده توانمند بوده است، مسلط به ادب فارسی، دارای دایره لغات بسیار گسترده و خلاق اما متاسفانه در زمانه خودش آن طور که باید معرفی و شناخته نشده است. قطعا در همان زمان به رغم اینکه ایشان کارهای خیلی بزرگی انجام داده است کسانی بودند که نمیخواستند او را برجسته ببینند.
حتی کتاب «صدسال داستان نویسی ایران» نادرابراهیمی را در سطح متوسط رو به پایین معرفی میکند. میخواهم عرض کنم فضای جامعه ادبی سعی داشته ایشان را یک نویسنده متوسط و چه بسا پایینتر معرفی کند و آثارش آن طور که باید و شاید عرضه نمیشده یعنی درهمان فضای ادبی یا روشنفکری، بیشتر از اینکه آثار ایشان برجسته شود، بیشتر پنهان میشده است. شاید این موضوع بابت باورها و اصولی بوده که نادرابراهیمی به آن معتقد بوده و پافشاری میکرده است.
اما بعد فوت که دیگر خودش نیست که بیاید با همان زبان تند و گزندهای که دارد آنها را مورد نقد قرار دهد، حالا کمکم از آثار عاشقانه او استفاده میکنند، چرا که نمیتوان مطلقا نادرابراهیمی را به حاشیه و انزوای ادبیات ببرند، لاجرم آن دسته آثار از میان باقی آثار برجسته میکنند و چهرهای دیگر از او به نمایش بگذارند. چنین حرکتی در این ده پانزده سال شکل گرفته و کسانی که متولی آثار او بودهاند هم بدشان نمیآمده که از او تصویری تک بعدی و صرفا عاشقانه برساخت کنند. الان که نسل جدید مجذوب قلم ایشان هستند، چارهای نیست که بخشهایی از ابعاد نادرابراهیمی و آثارش بایکوت شود.
از طرفی، نشری که متولی نشر آثار آقای ابراهیمی شده است، خیلی به دنبال نشر بعضی آثار نیست. نه تنها «باسرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» حتی آثاری همچون «مردی در تبعید ابدی» و «برجادههای آبی سرخ»، که حاوی نکات حکیمانهای است که میتواند نشاندهنده جایگاه و شخصیت ایشان باشد نیز برجسته نمیشود. شما میبینید که مجموعههای عاشقانه به اشکال مختلف به چاپ رسیده، این نشاندهنده این است که همتی دارند خرج میکنند که این قسمت بیش از قسمتهای دیگر برجسته شود.