رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - رضا باقری : حسن روحانی برای بازاریابی برجام در ایران، اعم از نظام سیاسی و جامعه، در مقام ناله و هشدار برآمده بود که «خانه از پای بست ویران است». خزانه خالی است و دریاچه ارومیه آب ندارد. آدمها هم آب خوردن ندارند. چرخ اقتصاد بدون آنچه که منظور است نمیچرخد. لذا «خانه از پای بست ویران است».
واضح بود که به میمنت آنچه مکلوهان آن را دهکده جهانی نامید و یا هر چیزی از این دست که به تمجید از فضای سریع و برخط ارتباطات اجتماعی و جهانی میگویند، صدای وی در تهران نمیماند. او به خوبی در وین و پاریس و لندن و واشینگتن و ... شنیده میشد. با این اوصاف وقتی صاحب خانه فریاد «ویرانی پایبست» سرمیداد، ظریف به اندازه «خواجهی در فکر طرح ایوان» مشغول کاری سست، ناپایدار بود.
محمدجواد ظریف هرازچندی انگشت اتهام به سمت افرادی میگرفت (و میگیرد) که مانع سرانجام پروژه برجام او شدند. آخرین ابتکار وی همین خلق دوگانهی میدان-دیپلماسی بود. منتها اگرچه خود او نیز نمیپذیرد اما اویی که باید دست وی را برای توافقی محکم و ماندگار پر میکرد روحانی بود. علیالقاعده ظریف فقط در یک صورت میتواند از روحانی شکایتی نداشته باشد و آنهم در صورتیکه "هر توافقی را بهتر از عدم توافق" بداند؛ جمله آشنایی بود!
جالب اینکه تحلیل محتوای صحبت رقبای روحانی و به خصوص رقیب پیروز، آقای ابراهیم رئیسی بیش از آنکه نقد مذاکره یا شیوه مذاکره باشد، به زمینه مذاکره معطوف بود. اینکه رنگ رخسار شما و قامت مذاکره کننده چگونه است. شاداب و گردن افراشته یا رنگ پریده و نشسته بر ویلچر!
غرب در ایران چه چیزهایی تماشا میکند؟
دولت آقای ابراهیم رئیسی فارغ از آنکه جنازه برجام احیا شود یا نه، با اختلاف بالا شرایط بسیار خوبی برای مذاکره ساخته است. در همین پنج ماه، کشور به آرایشی دست یافته که روحانی در هشت سال حتی زیربار الزامش نرفت. صحنه آرایی فعلی کشور نتیجه سلسله اقداماتی است که در ادامه به ردیف کردن آن خواهیم پرداخت.
برجام، وزارت خارجه حسن روحانی را قبضه کرده بود. این وزارتخانه عملا به وزارت برجام تبدیل شده بود؛ وزارت خارجه در دولت روحانی اساسا به سایر مضوعات ورود جدی نداشت که نتیجه آن بخواهد در معرض ارزیابی و مقایسه قرار بگیرد. رویهای که در دولت آقای رئیسی به خوبی تغییر داده شد. وزیر امور خارجه این دولت، همزمان با ضرب العجلهای طرف غربی برای اتمام مذاکره، در پکن، درصدد نهایی ساختن تفاهمنامه همکاری 25ساله با چین بود. عملی که در وزیر خارجه و معاونان دولت پیشین از ترس خوشایند نبودن برای آمریکا واروپا حتی جرئت فکر کردن در مورد آن را به خود نمیدادند.
سیاست نگاه به شرق به عنوان یک جریان منفعت بخش، در تعارض با هویت دولت قبل بود. لذا اکراهی در کارگزاران آن دولت ایجاد میکرد که نه از جانب ایران حرکت پرقدرتی ایجاد میکرد و نه اعتماد طرف مقابل را جلب مینمود. روحانی میتوانست مقدمات و متن هر قراردادی با شرق را فراهم کند اما آن قرارداد هیچگاه امضا نمیشد چراکه خود او بزرگترین مانع بود. خصوصیات و نگرش او اصلی ترین عامل بی اعتمادی قدرتهایی نظیر روسیه و چین بود. از این رو پیوستن به پیمان شانگهای نتیجه مرور زمان نبود؛ چنانچه ریاست روحانی بیش از این به طول میانجامید، هنوز هم کشور عضو این پیمان نمیشد. چنانچه چینی ها هم حاضر به پیشبرد قرارداد همکاری با مشارکت دولت روحانی نبودند و نماینده ای از جانب نظام را برای این کار قبول داشتند. دولت ابراهیم رئیسی در باب تغییر دستورکار و اولویت های سیاست خارجی کشور مانور نداد؛ وی حرکت های بسیار جدی و سرنوشتسازی از قبیل پیمان شانگهای، قرارداد 25 ساله با چین و برنامه پیش رو برای سفر به روسیه را انجام داده و در دستورکار دارد.
غرب با تعلل بیشتر سهم بیشتری هم از همکاری با ایران را از دست میدهد با صرف نظر از این همکاری هم آسیب به مراتب کمتری نسبت به گذشته به ایران وارد میکند.
در این یادداشت پیام واضح بودجه برای مذاکرات تحلیل شده است. ارقام بودجه دولت برای اداره کشور با وجود تحریمها، واقعی تر به نظر میرسد؛ خبری از ژستهای بودجهای دولت روحانی نیست. ژستهایی که طرف مقابل به توخالی بودنش سریع پی میبرد و برای کشور نیز چیزی جز کسری و بیانضباطی مالی در پی نداشت.
رزمایشهای نظامی در دولت روحانی فلسفه واضح و سادهای داشت؛ در یک خانه، بعد از لوله کشی گاز، مسیر لوله ها را با شعله کبریت یا با کف صابون آزمایش میکنند تا مبادا لوله های نشتی نداشته باشد و در هنگام شروع واقعی کار، مشکلزا نشود. باید با پرتاب موشک قبل از امضای برجام مشخص میشد که دولت برای موشک ها خوابی دیده یا نه. اما در دولت ابراهیم رئیسی مسئله پیچیدهتر بود. رزمایش برای رفع تهدید نظامی هم صورت گرفت. با اینحال دولت نسبت به رزمایشها موضع همسو نشان داد؛ سپاه پاسداران در حساب توییتر خود رسما انگلستان را در شعاع برد موشکی خود اعلام کرد. دولت هم بر این عمل رضایت کامل دارد.
دولت ششماهه عمر خود را به پایان نرسانده که پروژههای بزرگ و حتی در قیاس با هشت سال قبل، شگفتانگیزی را کلید زده است. دولت فعلا از سرانجام خوب پروژه ساخت چهار میلیون مسکن مطمئن است. پرونده کریدورهای شرق به غرب و شمال به جنوب را به جریان انداخته است؛ در مسئله نفت هم تکاپوی جدیدی دیده میشود. پروژه های اخیر حاکی از تامین مالی بزرگ پروژه های نفتی به وسیله بانکهاست. حال که بحث نفت هم شد باید به اقبال نیک دولت در افزایش قیمت جهانی نفت هم اشاره کرد که در بحث اصلی این یادداشت تاثیر بالایی دارد.
اما مورد آخر که به نوعی منشأ تمام موارد فوق نیز هست، اعتنای کم شخص رئیسجمهور به این پرونده میباشد. دولت روحانی این اواخر کمی علاقهمند شده بود که ژست اداره صحیح کشور با وجود تحریم و بود و نبود برجام را بگیرد؛ اما این چنین گزافهای به قواره این دولت نمینشست. عموم سخنرانی های شخص رئیسجمهور تماما به برجام اختصاص داشت یا به حواشی آن. تحلیل رسانه و سیاست غرب حاکی از آن است که طرفهای مقابل به ایمان رئیسجمهور به مسیر اصلی نظام جمهوری اسلامی و سیاستهایی که ادعای آن را دارد، باور دارند.
برآیند کلام نیز اینست که اینبار فغان ویرانی خانه از ایران بلند نیست و صحنهای که دولت در حال طراحی آن است، کم یا زیاد، تند یا کند، برآیند آبادانی و بسامانی به دست میدهد. در آینده منتظر نتیجه مذاکره میمانیم اما فرامذاکره را همین الان هم میتوان تا حدی ارزیابی کرد و به شایستگی نمره داد.