رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه ورزش: صحبت با برخی چهره های فوتبالی به همین راحتی ها نیست؛ برخی ریشه در تاریخ فوتبال ایران دارند و از دهه ها قبل تر و از دوران بازیگری که اسم و رسمی را برای خود فراهم کرده اند تا امروز که در عرصه سرمربیگری فعالیت می کنند، حرف های ناگفته زیادی دارند که مجال آن به یک گفت و گوی یک ساعته قد نمی دهد. حمید درخشان سرمربی سابق پرسپولیس و پیشکسوت فوتبال ایران یکی از همین نفرات است که می توان ساعت ها پای حرفهایش نشست تا به این وسیله یکی یکی زوایای تاریک در تاریخ فوتبال را روشن کرد؛ از دوران حضور و بازیگری در پرسپولیس و تیم ملی تا نشستن روی نیمکت سرخ ها و این اواخر تیمی از دسته اول که اتفاقا ناجی اش شد.
حمید درخشان ساعاتی مهمان تحریریه رسانه بهمن بود و درباره شرایط امروز و دیروز فوتبال ایران با این رسانه به شرح زیر به صحبت پرداخت:
سایپا می افتاد بازگشتش با کرام الکاتبین بود!
برای مربیگری رابطه ها نقش دارند؛ نه به کارنامه و نه گذشته شما کاری ندارند
من 4 سال نبودم بقیه درجا زده اند!
از کدام علم روز حرف می زنیم که مربیان خبر ندارند و آقایان از آن باخبرند؟
استقلال پیشرفت نداشت بلکه روی اشتباه پرسپولیس قهرمان شد
قهرمانی با امتیاز تنبیهی یک تیم دیگر قهرمانیست؟!
اینکه استقلال بدون باخت قهرمان شده قابل احترام است
تیم دوم الجزایر رشد واقعی فوتبال ما را نشان می دهد
آکادمی های ما فاجعه شده و فساد فوتبال پایه را برداشته است
حرف من را پیراهن عثمان کردند؛ کالدرون همان حرف را زد به به و چه چه کردند
لخویا را بردیم اما همین تیم با برانکو باخت و گفتند دستش خالیست!
بازیکن ما سه روز نهار نخورده بود و در تمرین از شدت گرسنگی غش کرد
به تیم یحیی، مرتبا پول تزریق می شود؛ امروز غصه ای ندارند
به شما قول می دهم که امسال پرسپولیس قهرمان می شود
برانکو پرسپولیس را به رده شانزدهم برد، اما همه گفتند به او فرصت بدهیم
امروز آنهایی که در تمرین خمیازه می کشیدند به سراغ شرط بندی رفته اند؛ امیدوارم موفق باشند!
به خاطر توانایی فنی من دربی که باید می باختیم را بردیم
برخی بازیکنان پرسپولیس معضل شده بودند، باید آنها را از ریشه می زدم
سه مورد از جمله قهر یحیی باعث شد پرسپولیس قهرمان نشود
از رئیس جمهور آمریکا هم انتقاد می شود؛ من جای خودم را دارم!
حواشی تیم ملی بعد از ما نسبت به گذشته فاجعه است
هرگز پنالتی را عمدا خراب نکردم؛ فقط یکی را غلامپور گرفت
نیسان را دست کم گرفتیم، در آزادی قهرمانی آسیا را از دست دادیم
در دیسیپلین دهداری، حق نداشتیم دو تا بستنی بخوریم!
دهداری با بازیکنان بزرگ مشکل داشت
چه خبر از وضعیت امسال تان؟ مربی سایپا بودید و می خواهیم شرایط این تیم را از زبان خود شما بشنویم.
من زمانی به سایپا رسیدم که این تیم وضعیت خوبی نداشت. تیمی با شرایط بحرانی زیاد و تیم خوبی نبود. چون دیگران زحمت کشیده بودند و این تیم را بسته بودند ولی به دلیل برخی مسائل در مسیری که آمده بودند چندان موفق نبودند و نگرانی هایی از سوی اعضای هیات مدیره و مدیر عامل محترم و حتی مدیر عامل کارخانه نسبت به این تیم وجود داشت و دلشوره داشتند که خدای ناکرده این تیم بیفتد چون وقتی تیمی به لیگ دو بیفتد دیگر آوردن این تیم با کرام الکاتبین است. از این رو از ما خواستند که به آن ها کمک کنیم. پنج بازی مانده بود و آمدیم و دیدیم شرایط خوب نیست. ولی با توجه به بضاعتی که این تیم داشت و با دقت در مشکلات تیم با اعضای هیات مدیره گفتگو کردیم و خواستیم بیشتر کمک کنند. تمامی اعضا از تدارکات تا کسانی که به نوعی در این تیم دخیل هستند، همه باید کمک کنند تا بتوانیم این تیم را نجات بدهیم و اجازه ندهیم به دسته دو سقوط کند. همه تلاش کردند و زحمت کشیدند و جا دارد من همینجا از خود بچه ها تشکر کنم که دقیقا آن چه را که مد نظر من است دانه به دانه رعایت کردند. تغییر دادن به چنین شکل در این بحران بسیار سخت بود و برای خود بازیکن ها هم دشوار بود. آن ها با خصوصیات اخلاقی من آشنا نبودند و نمی دانستند که من چه می خواهم ولی آنقدر دقیق و خوب به آنچه که من در تمرینات به آن ها می گفتم گوش کردند که از همان بازی اول که ما در مقابل شاهین بوشهر بازی کردیم به حق استحقاق برنده شدن را داشتیم. در این دیدار توپ گل شد اما داور نگرفت. دو پنالتی ما را داور نادیده گرفت و یک پنالتی را از دست دادیم و آن بازی صفر صفر تمام شد. ولی امید این را داشتیم که رو به جلو می رویم.
وقتی تیمی از لیگ دسته اول به لیگ دو می افتد دیگر صعود این تیم با کرام الکاتبین است! از این رو از مدیران سایپا از من خواستند که به آن ها کمک کنیم. از سویی پنج بازی مانده بود و آمدیم و دیدیم شرایط خوب نیست.
خوشبختانه هفته به هفته این رشد را در بچه ها دیدم و تلاش بچه ها را و زحماتی را که می کشیدند دیدم. از طرفی پشتیبانی اعضای فنی و کادر فنی که با من کار می کردند و از طرفی اعضای هیات مدیره که نگران این موضوع بودند قابل درک بود ولی به لطف خدا کار خوب پیش رفت. البته در این بین در بابل داور اشتباه بزرگی را انجام داد و سه امتیاز را از ما گرفت. بعد معذرت خواهی کرد که این عذر خواهی متاسفانه دردی را دوا نمی کرد. ما این مشکلات را گذراندیم و خوشبختانه در بازی آخر بسیار خوب بازی کردیم و باز در آن بازی داور اشتباه فاحشی کرد و ابراز کرد اشتباه از ما بود و خط نگه دار اشتباه کرده است. در هر صورت این مسائل قسمتی از جریان فوتبال است و من امیدوارم. البته تاکید می کنم که آقایان داورها اطلاعات خود را بالا ببرند و دوندگی خود را بیشتر کنند و اصل سلامتی در ورزش را رعایت کنند. داوران جامعه ای خوب و با شرف هستند و امیدوارم بتوانند به فوتبال کمک کنند. این بسیار مهم است. سخت است و مشکلات خاص خود را دارد ولی من فکر می کنم که آنها هم قسمت بزرگی از فوتبال هستند که می توانند به فوتبال کمک بزرگی کنند.
_ شما دیر به مجموعه سایپا اضافه شدید ولی قطعا ضعف ها و نقاط قوت و شرایط را دیده اید و کمی و کاستی و نقاط قوت را می شناسید. چطور تیمی فصل گذشته در لیگ برتر بود و سقوط می کند و تا آستانه سقوط از لیگ یک به لیگ دو پیش می رود. مشکل و عامل این سقوط چیست آیا فقط مباحث مالی بود یا انتخاب های اشتباه هم دخیل است؟
ما همیشه در مورد تخصص صحبت می کنیم و می گوییم آدم هایی که در آن رشته کار می کنند باید تخصص داشته باشند و در این صورت شانس موفقیت آن ها بیشتر است. فوتبال صنعتی است که باید در آن تخصص داشته باشید. هر کسی که در این زمینه اطلاعاتی ندارد نباید به خود اجازه بدهد در این حوزه ورود کند. چه در مدیریت فوتبال و چه در تیم داری و چه در مربی گری و چه این فلسفه که شما بخواهید باشگاه دار شوید. به نظر من همه این بخش ها اطلاعات فنی بالایی می خواهد. اینطور نیست که امروز مسئولیتی به شما بدهند و فردا مدیر عامل باشگاه بشوید به هر حال شما این اطلاعات را ندارید و نمی دانید باید چه کسی را برای سر مربی گری انتخاب کنید و نمی دانید کسی که آنجا می آید چه کار هایی را انجام خواهد داد چون شما تخصص ندارید. وقتی فردی بیاید و آزاد باشد هر کاری بکند و هر انتخابی داشته باشد در نهایت شما صدمه خواهید دید. به نظر من کمی در بحث مدیریت های قبل و انتخاب برخی برای تیم اشتباهاتی صورت گرفته و همان باعث شد به تیم لطمه وارد شود و تیم سقوط کند و در مسیری قرار بگیرد که می رفت تا به لیگ دسته دو برسد. همین باعث می شود بفهمیم در انتخاب ها و مسائل مالی و مسائل گزینشی و پیدا کردن افرادی که باید به ما کمک کنند خوب عمل نکردیم. این ها عواملی است که به شما ضربه زده و از طرفی در جریانات بازی و انتخاب آن سیستم ها برای بازی و مسائل فنی و... مزید بر علت شده و نشان می دهد نتوانسته اید تیم را خوب آماده کنید.
این ها دست به دست هم می دهند و به کوه بزرگی از مشکلات تبدیل می شوند و این کوه مشکلات شما را واژگون می کند و از بین می برد. سایپا رو به پایین بود و سقوطی وحشتناک داشت و شکر خدا با درایت اعضای هیات مدیره و تغییر و تحولاتی که داشتند این تیم تقریبا کمی به آرامش رسید. اما اگر قرار است نگاه ما به لیگ برتر باشد باید نگاه مدیران محترم از بالا به خود باشگاه با تغییر و تحول همراه باشد و تغییراتی حرفه ای ایجاد شود تا این تیم را دوباره به لیگ برتر برگردانند. اینکه ما امروز در جدول اینجا هستیم و می خواهیم از اینجا به آنجا برویم، نه این نمی شود. روز اولی که این تیم می خواهد استارت بزند برای چه می خواهد استارت بزند و این باید تعیین تکلیف شود. خواسته چیست؟ آیا فقط می خواهند در لیگ یک بمانند؟ در این صورت به نوعی تیم می بندند. آیا می خواهند باری به هر جهت باشند؟ در این صورت نوع دیگری تیم می بندند. اما اگر می خواهند به لیگ برتر بروند باید با تمام قوا تیمی گردن کلفت با مهره های خوب داشته باشیم تا به لیگ برتر صعود کنیم. چون حریف های شما برای ورود به لیگ برتر هزینه های سنگینی دارند پس شما باید خوب فکر کنید و خوب برنامه ریزی کنید تا به لیگ برتر دست پیدا کنید.
_ قطعا این صحبت ها را با مدیریت باشگاه مطرح کرده اید. وضعیت قرارداد شما چطور است؟ تیم را به لیگ برتر می آورید؟
بله من فصل آینده هم با این عزیزان هستم و فقط به قصد لیگ برتر، به لیگ یک رفتم. در لیگ یک پنجم یا چهارم بشوید فرقی با سیزدهم شدن ندارد. پس نگاه ما این است که این تیم باید برای لیگ برتر بسته شود و استارت نگاه ما از روز اول برای لیگ برتر است و باید تلاش ما برای رسیدن به لیگ برتر باشد.
_ در مورد شخص شما این بحث مطرح است که کسی که مربی پرسپولیس و پیکان و دیگر تیم های برتری بود آیا با ورود به دسته یک نزول کرده است؟
ما مربیانی داشتیم که در لیگ برتر بودند و بعد به لیگ یک برگشتند و در لیگ یک کار کرده اند و دوباره به لیگ برتر برگشته اند. چرخه لیگ ما چندان اصولی نیست و رابطه ها این را رقم زده است. نه به کارنامه و نه به گذشته شما کاری دارند. ارتباطاتی که با آن آدم ها برقرار می کنید بسیار مهم است. همه به وضوح این را می دانند. من دوباره می خواستم برگردم و باید از جایی ورود می کردم. امروز این اشکال وجود دارد و می گویند شما سه چهار سال نبودید. من می خواهم از این آقایان سوال کنم شما در چهار سال چه رشدی کرده اید که حال فردی که نبوده از فن و فنون شما جا مانده باشد؟! آیا لیگ ما در این مدت بسیار پویا شده است؟! یعنی امروز در هر مسابقه شش گل رد و بدل می شود؟! کیفیت بالا رفته است و ما جا مانده ایم؟! ما لیگ را می بینیم و روز به روز ضعیفتر می شود و با این اطلاعات فنی وضعیت لیگ روز به روز بدتر می شود. نتایج بازی ها را ببینید.
شما در چهار سال گذشته با چه سرعتی پیشرفت کرده اید که ما چهار سال از شما عقب مانده ایم! کسی که چهار سال کار نکرده چهار سال مطالعه کرده است. با این حساب شما چهار سال درجا زده اید!
یک هیچ، اشتباه دفاع، اشتباه داور و... من تنها بیست بازی را از تیم های بالای جدول دیدم که تمام شکایت از داور بود. این برای من سوال است که چه اتفاقی افتاده که من چند سال نبودم از آن عقب مانده ام؟! همین کسی که چهار سال نبوده تیمی را که در بحران بود نجات داده است. علم غیب نداشته که علم این کار را داشته است و توانسته تیم را نجات بدهد. این چیز ها مسائلی واهی است که برخی از خودشان در می آورند و بدون بررسی و بدون اطلاعات به مدیر می گویند فلانی را بیاور! و می شنوند که فلانی چهار سال کار نکرده است. سوال امروز من این است شما در چهار سال گذشته با چه سرعتی پیشرفت کرده اید که ما چهار سال از شما عقب مانده ایم! کسی که چهار سال کار نکرده چهار سال مطالعه کرده است. با این حساب شما چهار سال درجا زده اید! او اطلاعات اش را اینطور زیاد کرده شما ها چه کاری کرده اید؟ در مورد لیگ سوال می کنم، گلزن لیگ ما چند گل زده است؟
کلا در آزادگان و لیگ برتر عادی است که بهترین گلزن لیگ در بیشتر اوقات زیر نیم گل در هر بازی، میانگین گل دارد و اگر در هر دو بازی یک گل هم زده باشد خیلی هنر کرده است!
خیلی هنر کرده باشد می رسد به 15 گل ولی ما قبلا تعداد 27 گل و 28 گل و سی گل و سی و خورده ای گل داشتیم. آیا این رشد است؟! ما ده سال پیش 29 گل زده داشتیم. امروز به 16 و 17 نمی رسد. وضعیت چطور است؟ آیا ما برعکس می رویم. اگر رشد کرده ایم امار گل های ما امروز باید به 35 و 40 برسد. ده سال هم گذشته است. فوتبال ما چطور رشد کرده که باز یک هیچ یک هیچ در می آید؟! خیلی نادر است که مثلا تیمی در سقوط باشد و شما به این تیم سه گل بزنید و بازی سه هیچ شود. در 32 بازی تنها یک بازی 3-3 شده است و باید به این بازی افتخار کنیم و لذت ببریم که یک بازی 3-3 شده است و لیگ ما رشد کرده است! آیا به این هم می شود گفت رشد؟! رشد آن است که در تمام بازی هایتان حداقل 5 تا 6 گل رد و بدل شود. بازی ها 3-2 شود و 5-3 شوند، این یعنی رشد! یا داور اشتباهی می کند و تیم برنده می شود یا دفاع می کنند و توپ به سر یکی می خورد و جلوی تور می افتد و می گوییم یک هیچ بردیم! امسال استقلال قهرمان شده است. مگر می شود در یک لیگ 16 پنالتی برای یک تیم بگیرند؟! ولی گرفته اند و ما هم حرفی نداریم! گرفتنه اند و این تیم قهرمان شده است.
ببینید لیگ ما چقدر ضعیف شده که آن تیم با برد های اقتصادی یک هیچ یک هیچ قهرمان شده است. از چه چیزی در پیشرفت های لیگ حرف می زنیم؟! وقتی می گوییم مربیان ما سه سال نیستند و از علم روز به دور هستند از کدام علم روز حرف می زنیم که در فوتبال لیگ برتر ما در جریان است و مربیان خبر ندارند و آقایان باخبر هستند؟ تفاوت تیم قهرمان با ته جدول 5درصد است! چرا؟ چون استقلال با تیم ته جدولی بازی می کند مثلا با فجر سپاسی و 1-1 می شود. این چه فاصله ای است؟ این چه رشدی است؟ این تیم افتاد و دیگری قهرمان شد. یک بار هیچ برده و یک بار هم 1-1 شده اند، آیا این رشد بزرگی است؟
_ نتیجه ای که می گیریم و برداشتی که می شود داشت این است که پرسپولیس بعد از 5 سال یک پله از مقام اول نزول کرد و دوم شد و استقلال قهرمان شد آیا شما این را بیشتر افت کیفی پرسپولیس می دانید تا نتیجه پیشرفت استقلال؟ تیم ها یک به یک پایین می آیند و پرسپولیس به عنوان قهرمان نزول کرده و جای آن را تیم دیگری گرفته است.
این پیشرفت نبود ما روی اشتباه شما قهرمان شدیم. در دربی تیم پرسپولیس یک بر هیچ جلو افتاده بود. اگر تدابیر خوبی داشت بازی را یک هیچ برده بود و شانس قهرمانی را از آن تیم می گرفت. اختلاف کم می شد و بعد با روحیه بهتر بازی بعدی را برده بود و اختلاف از بین رفته بود و می توانست قهرمان شود. در همین نوسان کوچک قهرمان تغییر کرد و حریف قهرمان شد. زمانی با اقتدار قهرمان می شوید که مثلا با 13 یا 14 امتیاز نسبت به دومین تیم برتر هستید. ولی وقتی یک تیم اشتباه کرده و آن تیم را تنبیه کرده اند و امتیازش را به شما داده اند شما قهرمان شده اید، آیا به این هم می گویند قهرمانی؟! ما به این نمی گوییم قهرمانی، ما می گوییم اختلاف فنی کوچکی وجود داشت که باعث شد استقلال قهرمان شود. اگر آن امتیازات را به به این تیم نمی دادند شاید انقدر حساس نمی شدید و این تیم هم انقدر بالا نمی ماند که حریف های بعدی نتوانند آنها را بگیرند.
در دربی تیم پرسپولیس یک بر هیچ جلو افتاده بود و اگر تدابیر خوبی داشت بازی را یک هیچ برده بود و شانس قهرمانی را از استقلال می گرفت چون اختلاف کم می شد و بعد با روحیه بهتر بازی بعدی را هم برده بود و اختلاف از بین رفته بود و می توانست قهرمان شود.
چند بار هم به شما رسیده اند ولی باز هم امتیازی که به شما بخشیده اند شما را حفظ کرده است. ما می گوییم تفاوت لیگ باید به این صورت باشد که اگر می گوییم لیگی پویا داریم یک تیم با توانمندی های فنی و بازیکنانش با 15 امتیاز اختلاف قهرمان شود. ما می گوییم این بهتر بوده است. نباید به صدقه سری سه امتیاز و این داور و آن داور کمک کند و شما قهرمان بشوید. اقتدار قهرمانی این است که شما تیم ها را دو تا و سه تا بزنید و بروید قهرمان بشوید و بگوییم ما به شما به این دلیل که با اقتدار قهرمان شده اید احترام می گذاریم.
_ طبق آن چیزی که استقلال اعتقاد دارد چون برای اولین بار تیمی بدون شکست قهرمان شده است می گویند این مساله تا به حال تکرار نشده و این را ناشی از اقتدار می دانند. ولی شما این قهرمانی را ناشی از مسائل اقتصادی و اتفاقات لیگ می دانید؟
بله می شود. اینکه این تیم نباخته ناشی از یکی از خصوصیات اخلاقی خوب این تیم است. دفاع خوب داشته و سعی کرده گل نخورد و گل بزند. این خوب است و بد نیست و یکی از حسن های استقلال بود که استقلال را به قهرمانی رسانده است. ما راجع به لیگی که پویا است و از نظر فنی رشد کرده حرف می زنیم. اینکه بدون باخت قهرمان شده قابل احترام است. بحث من و شما این است که آیا لیگ ما رشد کرده یا نکرده؟! حرف ما اینجا است و به این نتیجه می رسیم که لیگ ما رشد نکرده است. چرا؟ دلیل را به وضوح ببینید. با این وضعیت پله پله رفته ایم و به تیم ملی رسیده ایم.
_ لیگی که افت کرده و تمام بازیکنانش عملا تا 90درصد بازیکنانی هستند که از چهار سال پیش مانده اند. آیا این بازیکنان می توانند برای تیم ملی مفید باشند؟ تیم ملی ما به چه سمتی می رود؟
لیگ ما به هیچ عنوان برای تیم ملی مفید نبود. فایده لیگ را برای تیم ملی کلا فراموش کنید. این بچه هایی که در تیم ملی بودند و هستند و چهار سال پیر تر شده اند در اروپا بازی می کنند و آنجا چند درصدی رشد کرده اند چون در تیم هایی بازی می کنند که با فوتبال روز دنیا آشنا هستند و امکانات خوبی دارند. صیاد منش و جهانبخش و آزمون و طارمی و... رشد می کنند. رشد برخی مثل مهدی درصد بالایی دارد. ولی داخلی های ما چه رشدی کرده اند؟ هیچ! این را قبول داریم. پس این خود لطمه ای به تیم ملی است. ما باید فراموش کنیم که در بازی های مقدماتی امارات و عراق را برده ایم. عراق که تیم نداشت و بیهوده این تیم را برای خودمان بزرگ کردیم. ولی وقتی با تیم دوم الجزایر بازی می کنیم می فهمیم که فوتبال ما چقدر رشد کرده است. این اشکال است و مشکل این است و اینجا باید چاره را پیدا کرد. چقدر از رده های پایه برای باشگاه های برتر خروجی داشتیم؟ همه به دنبال خرید بازیکن آماده ایم. خرید های ما چیست؟ این از گل گهر می خرد و آن از پدیده می خرد و دیگری از فجر می خرد و این شده کار داخلی ما.
_ چرخش بازیکن باز در دایره ای بسته اتفاق می افتد.
آفرین، پس ما خروجی نداشتیم. مثلا پرسپولیس چند خروجی از پایه هایش داشته که وارد تیم های بزرگتر بشوند و بتوانند به پرسپولیس در بحرانی که پنجره اش بسته می شود کمک کند؟!
_ این مساله در پرسپولیس و استقلال عادی شده و معلوم نیست بازیکن بعد از تیم های پایه آن ها به کجا می رود؟
دو تیم پیکان و سایپا در تهران است که سازندگی دارند. قبلا بانک ملی و راه آهن را داشتیم. آن ها بازیکن می ساختند و به لیگ می دادند. امروز کجا چنین تیم هایی داریم؟ کیفیت ها به واقع پایین است. ما باید فکری عاجل و اساسی برای این کار داشته باشیم. همه نگاه های مدیران به لیگ برتر ما است. تیم باید در لیگ برتر برود و قهرمان بشود. پس چطور باید سازندگی کرد؟ باید برای تیم های پایه و مربیان آن ها هزینه کرد. مربیان خوب و با سواد و با دانش بگذارید. کنترل کنید و نظارت کنید. آکادمی های ما فاجعه شده است. فساد فوتبال پایه را برداشته است. فردا بچه های شما و دیگران هم گرفتار این معضلات می شوند. تنها بچه های ما گرفتار این معضل نیستند. آینده از آن این جوان ها است. وقتی به آن رسیدگی نکنیم کثافت همه جا را بر می دارد، همینطور که تیم های پایه را برداشته است.
آکادمی های ما فاجعه شده است. فساد فوتبال پایه را برداشته است. فردا بچه های شما و دیگران هم گرفتار این معضلات می شوند. تنها بچه های ما گرفتار این معضل نیستند. آینده از آن این جوان ها است. وقتی به آن رسیدگی نکنیم کثافت همه جا را بر می دارد، همینطور که تیم های پایه را برداشته است.
من چیز هایی می شنوم که مو بر تنم سیخ می شود. فوتبال کی به این صورت بود؟! چه کسی باید به داد فوتبال برسد؟ نباید بعد از این انتظار داشت که ما به جام جهانی برویم و آن جا یک پله بالاتر بازی کنیم! این ها واهی است و خودمان را گول می زنیم. چه کاشته اید که امروز می خواهید برداشت کنید؟! امروز بحث عوض کردن مربی و آوردن مربی خارجی و ... مطرح است. در عوض این ها باید زیر ساخت های خود را در چند سال گذشته بسازید که نساخته اید و حالا به دنبال یک ناجی و ناخدا هستید تا ما را نجات بدهد؟! ولی نمی شود.
_ یکی از ماندگار ترین صحنه ها از دوران مربی گری شما در بهار 94 و در زمان بازی پرسپولیس و راه آهن است که بازی 2- 2به تساوی کشید و این آخرین بار بود که شما روی نیمکت پرسپولیس نشسته بودید. خبرنگاری در مورد گل نزدن مهاجم های جوان پرسپولیس از شما سوال کرد و شما عصبانی شدید. در مورد آن روز و آن سوال کامل توضیح می دهید؟
متاسفانه در کشور ما تفاوت نسبت به داخلی و خارجی بسیار زیاد است. مخصوصا مربی خارجی حتی اگر سواد هم نداشته باشد چون خارجی است همه می گویند به به و چه چه. یادتان هست که من چه کسانی را داشتم؟ طارمی که جوانی ناپخته بود و علیپور که تازه آمده بود. این ها زمان می خواستند و بعد از آن آمار و ارقام نشان داد که 350 تا 400 پاس بود و 13 تا 12 موقعیت گل خلق شده و نزده اند. در کنفرانس مطبوعاتی خبرنگار می پرسد آقا چرا گل نمی زنید؟ و من گفتم آقا من باید بروم و گل بزنم؟ یا بازیکن باید گل بزند؟ این حرف من تیتر شد. "من باید گل بزنم؟" همین حرف را آقای کالدرون در زمان خودش گفت و اتفاقی نیفتاد ولی حرف من شد پیراهن عثمان و همه گفتند حمید درخشان این حرف را زده است. چطور در زمان اقای کالدرون کسی اعتراضی نکرد ولی در زمان من از قول من گفتند بازیکن باید برود و گل بزند. چه تفاوتی وجود دارد؟ تیم ما خوب بازی می کرد و بازیکن ما پخته نبود و اینکه تجربه داشته باشد مهم است. من از شما سوال می کنم در فوتبال چه کسی باید گل بزند؟
_ طبیعتا بازیکن!
خدا پدرتان را بیامرزد من هم حرف بدی نزدم و گفتم بازیکن باید گل بزند. این تبعیض ها خوب نیست. بعد از اینکه من از پرسپولیس جدا شدم، مسئولیت را به آقای برانکو دادم و آقای برانکو با همین تیم پرسپولیس بازی برگشت با لخویا را در قطر انجام داد تیم باختی اما گوینده بازی گفت دست آقای برانکو خیلی خالی بود؟! چه فرقی دارد. یک هفته قبل همین تیم من بود و اینجا سه گل زده و دست مربی خارجی خالی بود و دست من پر بود؟! تفاوت ها و تبعیض هایی که نسبت به مربی داخلی و خارجی در این کشور قائل می شوند بسیار زیاد است.
_ به مقطع دوم مربی گری شما در پرسپولیس برگردیم شاید انتظاراتی وجود دارد. شما در مصاحبه ای گفتید بر می گردم و پرسپولیس را قهرمان می کنم. برگشتید و خوردید به پرسپولیسی با دست خالی. شرایط آن زمان را با امروز و پرسپولیس امروز مقایسه کنیم شرایط آن زمان و امروز چطور است؟
شرایط آن زمان بسیار بد بود. ما نتوانستیم بازیکن بگیریم چون مدیر عامل ما رفت. به مشکلاتی خورد و 125 یا 126 روز کنار ما نبود و مدیر عامل نداشتیم و نه وزیر ورزش به ما توجه کرد و نه اسپانسر داشتیم. بازیکن ما از گرسنگی سر تمرین غش کرد. سه روز غذا نخورده بود و ما با این وضعیت تیم را می گرداندیم. در آن شرایط لخویا را بردیم و تیم ازبک را در ازبکستان بردیم و النصر را در تهران شکست دادیم و با این مشکلات و مسائلی مثل نداشتن مدیرعامل و نداشتن پول و حتی نداشتن آب و نداشتن پول خروجی در بحران بدی تیم را برگرداندیم. ولی امروز تیم پرسپولیس مدیر عامل دارد و راه به راه پول تزریق می شود و همه چیز آماده است و بازیکن می خرند و غصه ای وجود ندارد. مشکل زمانی بوجود می آید که شما مدیر عامل ندارید. دوم بودجه ندارید و سوم پولی برای تزریق به تیم ندارید و نمی توانید بازیکن بخرید.
سال گذشته اشکالاتی بوجود آمد و اتفاقاتی افتاد که پرسپولیس از قهرمانی دور شد. اما امسال اول فصل بازیکنان خوبی خریده اند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند من به شما قول می دهم که قهرمان شوند.
ما با بدبختی با التماس با صد میلیون تومان بازیکنی را از سایپا گرفتیم. نداشتیم و مجبور بودیم دفاع وسط را بگذاریم تا دفاع راست بازی کند. علی رضا نورمحمد را در زمین ازبک برای دفاع چپ گذاشتیم که در عمرش دفاع چپ بازی نکرده بود. 8 تا 9 بازیکن داشتیم که مصدوم و محروم بودند یا مینیسک عمل کرده بودند. چیزی نداشتیم که بخواهیم معجزه کنیم. ما با آن حال با 9 امتیاز تیم پرسپولیس را در آسیا تحویل آقای برانکو دادیم. چرا به من فرصت ندادند؟ آقای برانکو آمد و سال بعد تیم 15 یا 16 بود اما گفته می شد به آن ها فرصت بدهید. تبعیض هایی که نسبت به خارجی و ایرانی قائل می شویم همیشه در دل من بوده است. امروز به آقای یحیی فرصت داده اند و کارش را می کند. چه اشکالی دارد؟ ابزار و مهره هایش را بخرند. سال گذشته اشکالاتی بوجود آمد و اتفاقاتی افتاد که پرسپولیس از قهرمانی دور شد. اما امسال اول فصل بازیکنان خوبی خریده اند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند من به شما قول می دهم که قهرمان شوند.
_ یکی از مسائلی که در دوره شما تاثیر داشت فضای رسانه ای منفی در پیرامون تیم شما بود. صحنه ای که به شدت وایرال شد خمیازه پیام صادقیان در زمان توصیه های تاکتیکی شما بود و گفته شد این وضع توجه بازیکنان به مربی است. بعد نتیجه 2-2 با راه آهن بود که خانزاده وسط زمین تمرین از خود سلفی می گرفت و گفته شد بازیکنان چقدر بی خیال هستند. یا خواننده ای که به یکباره تیتر همه روزنامه ها شد.
وقتی پول نداشته باشید، بازیکنی که پول نمی گیرد بی نظم و انضباط می شود. نمی توانید تیم را از نظر نظم و انضباط کنترل کنید. طبعا نمی توانید بازیکن را تنبیه کنید چون به بازیکن پولی نداده اید. این یک مورد است. مورد دوم این است که می گویند هر کسی هر کاری می کند اول خودش به خودش می کند. شما می خواهید روزی بازیکنی بزرگ شوید. باید ضوابط و قانون و تاکتیک و نظم و انضباط را رعایت کنید. خواب خوب و استراحت و تغذیه خوب را باید داشته باشید تا آدم بزرگی شوید. حال این به خود بازیکن بر می گردد می خواهد حرف من را گوش بدهد یا سلفی بگیرد؟ امروز کجای کار است؟ آیا امروز اسمی از این آدم ها هست؟ گناه کسی را به پای دیگری نمی نویسند.
گوش نکنید چه کسی ضرر می کند؟! من ضرر نکرده ام. من هنوز در جایگاه خودم به عنوان یک مربی هستم. تو کجا هستی؟! یادمان باشد که در فوتبال حرفه ای بازیکن باید تابع قواعد و اصول مربی باشگاه و سر مربی باشد. قرار نیست چون تو فوتبال بازی می کنی باشگاه در اختیار تو باشد. اصطلاح من این است که همیشه بازیکن را فدای باشگاه می کنند نه اینکه باشگاه را فدای بازیکن. وقتی بازیکن پولی نگرفته است، تمرین نمی کند و بی میل می شود و دیر می آید و رغبت نمی کند و کیفیتش پایین می آید و خوب تمرین نمی کند و همه این ها باعث می شود شما نتوانید در زمین جواب بگیرید. امروز آنهایی که در تمرین خمیازه می کشیدند به سراغ شرط بندی رفته اند و امیدوارم موفق باشند.
_ اگر فرصتی که بعد ها به برانکو داده شد در اختیار شما بود شما هم با روال ایشان پیش می رفتید و امثال سوشا مکانی و بنگر و نورمحمدی و پیام صادقیان و ... را از تیم کنار می گذاشتید؟
صددرصد. وقتی می بینید چیزی معضل است و در حال چرک شدن است باید آن را از ریشه زد. ما به نیم فصل نرسیدیم. به من قول داده بودند که در نیم فصل نزدیک به ده میلیارد پول می گذارند تا باشگاه بازیکن بخرد، ولی اجازه ندادند به نیم فصل برسیم. ولی این را هم بگویم که با همان تیم دست و پا شکسته و مصدوم و محروم تیمی را بردیم که تا آن زمان کسی نبرده بود. استقلال امیر قلعه نویی را و اتفاقا یک هیچ نبردم که بگویم یک هیچ اتفاقی گل زدم و بردم. یک هیچ عقب بودم که وارد رختکن شدم. این مساله از چه نشات می گیرد؟ تفکر تاکتیکی بود. دو گل که اتفاقی نیست. بازیکن من را بیرون می کنند و ده نفره می شویم طبیعتا ما باید می باختیم ولی بردم و این برد به دلیل توانایی فکری و فنی من بود. پس من هم این توانایی را دارم ولی چون به من فرصت داده نشده است این توانایی زیاد دیده نشده است.
_ اگر بخواهیم نفر به نفر به ضعف ها و مشکلات پرسپولیس در فصل گذشته توجه کنیم چه عواملی موجب شد پرسپولیس قهرمانی را از دست بدهد. یحیی گل محمدی باید چه تغییراتی در تیم خود ایجاد کند تا دوباره برگردد؟
به عقیده من دو سه مورد بوجود آمد که بسیار حساس بودند یکی اینکه بازیکن هایی را از دست دادند که دلیل اصلی باخت آن ها بود. دلیل دوم این بود که بازیکنانی را جایگزین کردند که بازیکنان خوبی نبودند. سوم اینکه ثبات اقای یحیی در تیم و رفتن و قهر کردن او باعث شد به تیم خدشه وارد شود. به نظر من اگر این سه مورد خوب بررسی و انجام می شد ما قهرمان می شدیم.
_ بازیکنانی که کمتر از حد انتظار ظاهر شدند چه کسانی بودند؟
من اسم نمی برم ولی به یاد داشته باشید که برای تیم بزرگ باید بازیکن بزرگ با کیفیت بخرید. یعنی اگر می خرید باید در تیم خود ستاره باشد که به اینجا بیاید. چون اینجا یک سری ستاره در خود دارد و تیمی معمولی نیست. اینجا همه بزرگ هستند و انتظارات تماشاچی ها بزرگ است. در چنین تیمی بازیکنان ستاره می آیند و افت می کنند چون نمی توانند خود را با شرایط موجود تطبیق بدهند. چون پرسپولیس و استقلال همیشه تیم های بزرگی بودند و بازیکنان بزرگی می خواهند. بازیکنان بزرگی که اخلاقا و شخصیتا و از نظر فنی و تاکتیکی بالا باشند. چنین افرادی می توانند در این تیم ها دوام بیاورند. در این چند ساله چند بازیکن آمده و رفته اند؟ ما سال ها بازی کردیم و ده سال و بیست سال برای پرسپولیس بازی کردیم و ماندگار بودیم. چرا؟ چون هر سال تلاش می کردیم کیفیتمان را بالا ببریم تا تماشاچی از ما راضی باشد. امروز می آیند و پنج بازی خوب دارند و می روند و فراموش می شوند. ما در هر دوره چند کاپیتان برای پرسپولیس عوض می کنیم؟ این چه معنی دارد؟
_ پس با کمی تغییرات این تیم می تواند بالا بیاید؟
بله می تواند.
_ در مورد دوره بازی خود صحبت کردید. از دوران ابتدایی فوتبال شما شروع کنیم. من کاریکاتوری در کیهان ورزشی دیده ام که به دورانی مربوط است که شما به تازگی در تیم ملی جوانان و باشگاه پرسپولیس مطرح شده اید. نوشته شده است که حمید درخشان هد نمی زند و می گوید موهای من خراب می شود. واقعا این طور بود؟
نه. من در دوران بازی ام چند گل را با سر زده ام. به هر حال کاریکاتور است و طنز است و همه آزادند که به این شیوه انتقاد کنند در دنیا از روسای جمهور انتقاد می شود. از رئیس جمهور آمریکا هم انتقاد می شود. ما که یک فوتبالیست بودیم و در آن زمان برای پرسپولیس مطرح بودیم و هر کسی می توانست انتقاد کند و انتقاد بد نبود. ما به سوریه گل زدیم و در تیم ملی گل زدیم و در پرسپولیس هم گل زدیم و این کاریکاتور ها طنزی است که مردم دوست دارند ببینند و لذتی ببرند.
_ شما به سرعت وارد مربیگری شدید. مدیریت شما در همان زمان تحسین می شد. یکی از هم تیمی های شما در سال 1380 در مصاحبه ای گفته بود حمید درخشان و محمد پنجعلی و اصغر حاجیلو سه نفری بودند که دهه شصت تیم ملی را اداره می کردند و مربی کاره ای نبود آیا واقعا صحیح است؟
نه اینطور نبود! همه جای دنیا بزرگان مورد احترام هستند. این یک واقعیت است. مسی در بارسلون و رونالدو در رئال مادرید. در هر صورت این آدم ها بزرگ شده اند و در یک جاهایی از آنها یک نظر هایی می خواهند. مشاوره با بازیکنان با تجربه تیم در همه جای دنیا وجود دارد ولی اینکه اعمال نفوذ کنیم و در مورد کسی اینطور عمل کنیم نه تا امروز بوده و نه من به خودم اجازه داده ام که چنین کاری بکنم. اگر شما سوال کنید من جواب سوال شما را می دهم. ولی هیچ وقت به شما نمی گویم که راجع به فلان آدم این کار را بکنید و اگر او را بردارید و فلانی را به جای او بگذارید این بهتر است. نه این کار من نیست و من هیچوقت به خودم این اجازه را نداده ام. امروز اگر شما از من سوال کنید و بگویید نظر شما درباره این چیست می توانم نظر بدهم ولی هرگز خودم نمی گویم و در آن زمان هم به خودم اجازه این کار را نمی دادم.
_ خبرنگار دنیای ورزش که آن زمان در کنار تیم ملی بود بحثی را به عنوان آنچه که خود با چشم دیده است مطرح کرد. طبق خاطرات خبرنگار، گفته شده بازیکنی در جلسه فنی در برابر انتقاد کوچکی از طرف سر مربی تیم ملی صندلی را پرت کرده بود. آیا واقعا چنین بی نظمی هایی بود؟
نه واقعا. باور کنید انقدر نبود. انقدر بی نظمی نبود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم و کمی جلوتر بیاییم، جلوتر نسبت به گذشته فاجعه بود. اما آنطور نبود.
_ چون شما در بطن ماجرا بودید باید بخشی از تاریخ را از زبان شما بشنویم. کریم باوی در ماهنامه تماشاگران در سال ۱۳۸۰ گفت بازیکنان در اردوی تیم ملی مواد مخدر مصرف می کردند.
من به شما بگویم که شما با یک نفر که خراب است نمی توانید کل جمع را خراب بدانید، شاید یک نفر چنین کاری کرده باشد این به خود او مربوط است ولی این دلیل نمی شود که بگوییم همه این کار را کرده اند. این اشتباهی بزرگ است. بسیاری از بازیکنان آن دوره به جاهای خوبی رسیده اند. ولی همان کسی که در این معضلات بود خود را نابود کرده است و همه می دانند کیست و نیازی نیست من بگویم. چرا باید بخاطر یک نفر دیگران را زیر سوال برد. این کار قشنگی نیست. گناه ما را به پای هم نمی نویسند و شما اختیار دار جان خود هستید. می توانید صبح تا شب هر چه می خواهید بکشید چه ارتباطی به من دارد!
_ مساله ای که در دهه شصت بسیار دیده شد و عکس هایش در مجلات بود و از طرف ملی پوشان گفته شد که ما مجبور بودیم در یک سری از مراسم مذهبی شرکت کنیم. در بازی ایران و عربستان در نیمه نهایی که شاهرخ بیانی گل زد و در آخرین دقیقه شاهین بیانی،به خودی زد، از قول بازیکنان گفته شده بود تا شب قبل از بازی ما تا دیر وقت عزاداری می کردیم!
به خدا این مسائل در زمان من نبود و اگر بود می گفتم بوده است. اجباری نبود. اسلام به کسی اجبار نمی کند شما ممکن است در صف نماز جماعت نباشی ولی خودت فرادا بخوانی! خودت هستی و خدای خودت و اینطور نیست که کسی بدو بدو بیاید و آستین هایش را بالا بزند و کار هایی بکند. این موارد آنی رسوا می شود و معلوم می شود که آن ها فیلم بازی می کردند. دلتان با خدا باشد و خودتان و خدایتان باشید کافی است و لازم نیست در جمع بگویید که من با خدا هستم.
_ هیچ وقت شده است که عمدی پنالتی را خراب کنید؟
نه امکان ندارد.
_ هفته نامه ای به سردبیری مهدی کاظمی بود به نام هنر فوتبال که متعلق به خودتان بود این طور نوشت که ما حمید درخشانی داشتیم که آنقدر برد پاک برایش مهم بود که پنالتی را به اوت می زد و می گفت پرسپولیس برد با پنالتی را قبول ندارد.
این نگاه آن خبرنگار بود ولی آیا شما تا به حال دیده اید من پنالتی را به اوت بزنم؟ این نظر شخصی فردی راجع به یک تیم است و این ملاک نمی شود. او نظر شخصی اش را گفته است. زمانی شما راجع به من حرف می زنید و می گویید آقای درخشان در چند بازی پنالتی هایش را عمدا به اوت زده تا ما بگوییم ما با پنالتی نمی بریم ولی این اتفاقات نیفتاده
یکبار در طول عمرمان یک پنالتی ما را بهزاد غلامپور گرفت که واقعا پای چپ من که تکیه گاهم بود سر خورد و تعادل من به هم خورد و وسط زدم وگرنه بعد از آن هر پنالتی زده ایم در جریان بازی گل شده است.
است پس چطور می توانید به صحت و درستی آن ها ایمان داشته باشید؟ نه واقعا این طور نبود. اگر این اتفاقات یکی دو بار تکرار می شد شما می توانستید بگویید یکبار در آن بازی و یکبار در این بازی و یکبار در بازی دیگری این کار را کرده اید ولی ما هیچ وقت چنین کاری نکرده ایم. یکبار در طول عمرمان یک پنالتی ما را بهزاد غلامپور گرفت که واقعا پای چپ من که تکیه گاهم بود سر خورد و تعادل من به هم خورد و وسط زدم وگرنه بعد از آن هر پنالتی زده ایم در جریان بازی گل شده است.
_ هم تیمی های شما در پرسپولیس موضوعی را به صورت طنز مطرح می کنند و آن هم اردوی تیم ملی در رامسر و قبل از بازی با ژاپن است. در آن زمان ظاهرا مجلات از آقای پروین می ترسیدند و انتقادی نمی شد و تازه بعد از دو دهه شروع کردند انتقادات را در قالب طنز بیان کردن. حتی این طور مطرح شد که مربی پرسپولیس تیم را ول کرد و رفت و به همین دلیل قهرمانی آسیا را از دست دادید.
در آن زمان ما خیلی در مورد اردو و... ریز نمی شدیم و نمی گفتیم باید به اردو برویم. ما در بازی ها لیگ به هتل نمی رفتیم و مثلا در خانه آقا محسن جمع می شدیم و ناهار می خوردیم و بعد می رفتیم سر بازی. در این بازی ما چون آنجا برده بودیم مغرور شده بودیم و غرور بازی ما را گرفت و گفتیم اینجا با صفر صفر هم قهرمان هستیم و اگر تمرین را ۵ روز دیر تر شروع کنیم عیبی ندارد. این معضل بزرگی شد و تیم را دست کم گرفتیم و از ششم شروع کردیم و گفتیم ۵ روز کافی است و همین باعث شد ما آن بازی را از دست بدهیم.
_ شما عضو تیمی بودید که در ۱۹۸۶ بازی های آسیایی سئول و ماجراهایی از جمله استعفا و... را به همراه داشت و امروز هم روایت ها به نوعی متناقض است و ظاهرا آقای پنجعلی شروع کننده ماجرا بوده است و تاکیداتی می شود و می گوید انضباط طوری بود که وقتی در سئول به بستی فروشی می رفتیم، ما را به ستون یک می کردند.
می گویند نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی. خود ما چون امروز مربی هستیم اعتقاد داریم که باید نظم و انضباط باشد. وقتی وقتی شورش می کنیم کلافه کننده است.
_ آقای دهداری بودند یا آقای وطنخواه؟ چون گفته می شود آقای وطنخواه در این بین بسیار دخالت می کرد و باعث می شد رابطه سرمربی و بازیکنان به هم بخورد.
آن بیچاره ها هم تابع سرمربی بودند و از خودشان چیزی اختراع نمی کردند تا اضافه کنند. به سرمربی احترام می گذاشتند و آن چیزی را که سرمربی می خواست اعلام می کردند. دیسیپلین بیش از اندازه و واقعا وحشتناک بود.
_ یک نمونه را بگویید.
شما حق نداشتید دو تا بستنی بخرید.
_ گفته می شد آقای دهداری کلا با ستاره ها مشکل داشت و مشکل این بود که نمی توانست با بازیکن بزرگ کنار بیاید.
این یکی از علت هایی است که تاثیر داشت. برخی از مربیان نمی توانند با بازیکن بزرگ کنار بیایند. برخی این هنر را دارند که با تیم های پایین تر راحتتر کار می کنند و برخی این توانایی را ندارند که با بازیکن بزرگ کار کنند. و این به سوابق بازی های خودشان در گذشته بر می گردد. در گذشته هرچه تاپ لول تر باشید با بازیکن بزرگتر راحت تر کار می کنید و هر چه کوچکتر باشید نمی توانید با بازیکن بزرگ کار کنید این فلسفه روحی و روانی درستی است یک واقعیت است مگر اینکه کسی که در آن سطح بازی نکرده بیاید و سواد فنی خود را تا حدی بالا ببرد که بتواند به گذشته ای که در آن کم داشته یا در حد ملی نبوده غلبه کند.
_ به آخرین دوران فوتبال شما برسیم در ۳۴ سالگی به تیم ملی برگردیم که در زمان آقای پروین بود. دوران اوج شما بود و در همان بازی با سوریه گل با سر زدید و در هر دو بازی حضور چشمگیری داشتید. در آن زمان مطبوعات می گفتند بعد از باخت سه هیچ که ایران به دلیل اشتباهات دروازه بان در برابر کره جنوبی داشت مربیان کلا نقش انفعالی داشتند و این شما بودید که به عنوان کاپیتان، بازیکنان را جمع کردید و به آنها روحیه و دلگرمی دادید.
نقش کاپیتان در همین است. کاپیتان می تواند به مربی خود کمک کند. مربیان صدمه ای از بازی خوردند که تصور آن را نداشتد. وقتی در این بحران قرار می گیرید اول این است که کمک های سر مربی کار را جمع کند و دوم کاپیتان تیم باید تیم را جمع کند. این وظیفه من بود و باید انجام می دادم و انجام دادم. دیگر اعضای کادر فنی هم باید می رفتند و فشار روحی و روانی را از روی سرمربی برمی داشتند که انجام دادند چون آن ها به سرمربی نزدیک بودند. من که نمی توانستم به اتاق سرمربی بروم و به او دلداری بدهم. وظیفه من در مورد تیمی هایم بود که من به عنوان لیدر و کاپیتان با آن ها بودم. من هم در این سو به بچه ها می گفتم که باید این معضلات را حل کنم و تیم خوبی بشویم که تیم خوبی هم بودیم ولی اتفاقاتی باعث شد ما آنجا نتیجه نگیریم و این نتیجه نگرفتن، ما را از جام جهانی حذف کرد.
|انتهای پیام|