به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، امام هادى علیه السلام درباره این بانوى بزرگوار چنین فرمود:
مادرم عارف به حق بود و اهل بهشت است . شیطان سركش به او نزدیك نمى شود و خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیقین و صالحان قرار دارد(3).
كنیه آن حضرت ابوالحسن است كه به آن حضرت ابوالحسن ثالث (سوم ) نیز گفته مى شود. در اصطلاح اهل حدیث و راویان شیعه ابوالحسن به طور مطلق حضرت امیرالمؤ منین على بن ابى طالب علیهماالسلام است و ابوالحسن اول حضرت امام موسى كاظم علیه السلام و ابوالحسن ثانى (دوم ) حضرت امام رضا علیه السلام است .
گاهى آن حضرت را نجیب، عالم ، فقیه ، ناصح ، طیب ، و مؤ تمن، مى گفتند. كه مشهورتر از همه هادى و نقى است .
چون آن حضرت و فرزندش امام حسن علیه السلام در سامرّا سكنى فرمودند و در محله عسكر بدین سبب آن بزرگواران به آن مكان منسوب شدند و عسكرى نام گرفتند. (4)
امام دهم در خانه اى دیده به جهان گشود كه فضاى آن آكنده از معنویت و اخلاص و بندگى خدا بود. محیط زندگى امام هادى علیه السلام از نظر سیاسى و فرهنگى از ویژگى خاصى برخوردار بود. دستگاه خلافت عباسى پدر گرامیش را تحت فشار گذاشته بود، از این رو امام هادى علیه السلام از همان خردسالى با ترفندها و سیاست بازى هاى حاكمان ستمكار و رسالت سنگینى كه پیشوایان حق در قبال آنان به عهده دارند، آشنا بود و خود را براى پذیرش مسؤ ولیت امامت در شرایطى مشابه دوران پدرش آماده مى ساخت .
حضرت امام هادى علیه السلام در سال 220 هجرى ، پس از شهادت پدر گرامیش ، بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به شهادت رسید.(5)
خلفاى معاصر
امام هادى علیه السلام در ایام خود با هفت تن از خلفاى عباسى : مامون ، معتصم ، واثق ، متوكّل ، منتصر، مستعین و معتز معاصر بوده است .
پیش از امامت با مامون و معتصم برادر مامون ، در سال هاى امامت با ادامه حكومت معتصم و نیز با واثق پسر معتصم و متوكل برادر واثق و منتصر پسر متوكل و مستعین پسرعموى منتصر و معتز پسر دیگر متوكل ، معاصر بود.
در عهد معتصم ، سال 220 بود كه پدر بزرگوارش در بغداد با سم شهید شد.
حضرتش در مدینه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسید و به نشر تعالیم دینى مى پرداخت تا زمان متوكّل فرارسید.
متوكّل در سال 243 در اثر سعایت هایى كه كرده بودند، به یكى از امراى دولت خود ماءموریت داد كه آن حضرت را از مدینه به سامرّا - كه آن روز پایتخت و عاصمه خلافت بود - جلب كند و نامه اى مهرآمیز با كمال تعظیم (!!) به آن حضرت نوشت و تقاضاى حركت و ملاقات نمود.(6)
البته پس از ورود آن حضرت به سامرّا، در ظاهر اقداماتى به عمل نیامد. ولى در عین حال آنچه مى توانست در فراهم آوردن وسایل اذیت و هتك آن حضرت كوتاهى نمى كرد و بارها به منظور قتل یا هتك ، امام را احضار كرده و به امر وى خانه اش را تفتیش نمودند.
امام هادى علیه السلام به شكنجه و آزار متوكّل صبر مى فرمود تا آن خلیفه نابه حق در گذشت . و پس از وى ، منتصر، مستعین و معتز روى كار آمدند و به دسیسه معتز، آن حضرت مسموم و شهید شد.و در خانه خود به خاك سپرده شد.(7)
نقش خاتم آن حضرت علیه السلام الله ربى و هو عصمتى من خلقه بود. انگشتر دیگرى داشت كه در آن نقش بود حفظ العهود من اخلاق المعبود.
سید بن طاووس رحمة الله روایت كرده كه جناب عبدالعظیم حسنى گوید:
حضرت امام محمد تقى علیه السلام این حرز را براى پسرش حضرت امام على النقى علیه السلام آنگاه كه آن حضرت كودك بوده و در گهواره جاى داشت نوشت و او را تعویذ مى كرد و آن حضرت این تعویذ را به اصحاب خود امر مى كرد و آن حرز چنین است :
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم . اللهم رب الملائكة و الروح .
تمام این تعویذ در ((مهج الدعوات )) آمده است و تسبیح آن حضرت هم این گونه بود:
سبحان من هو دائم لا یسهو، سبحان من هو قائم لا یلهو، سبحان من هو غنى لا یفتقر، سبحان الله و بحمده(8).
پی نوشت ها:
1.مى گویند صریا را حضرت امام موسى كاظم علیه السلام تاسیس كرده بود.
2.اعلام الورى ، ص 355؛ ارشاد مفید، ص 307؛ بحارالانوار، ج 50، ص 114.
3.بحارالانوار، ج 50، ص 113.
4.دلائل الامـامـة ، ص 216؛ مـنـتـهـى الآمـال ، فـصـل اول از حالات حضرت .
5.بحارالانوار، ج 50، ص 14.
6. ارشاد مفید، ص 307 - 313؛ اصول كافى ، ج 1، ص 501؛ فصول المهمّة ، ص 261؛ تذكرة الخواص ، ص 359؛ مناقب ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 417؛ اثبات الوصیة ، ص 176؛ تاریخ یعقوبى ، ج 3، ص 217.
7. اعلام الورى ، ص 355؛ تتمة المنتهى ، ص 218 - 251.
8. منتهى الآمال ، بخش زندگانى امام هادى علیه السلام .