به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از فرارو، پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» در گزارشی، ضمن اشاره به بنبست و رکودِ ایجاد شده در روند مذاکرات احیای برجام، به طور خاص به این نکته اشاره کرده که این مذاکرات به دلیل آنکه تضمین های عینی را به ایران نمی دهند و اساسا دغدغه های امنیتی آن را نیز به نحو مناسبی مورد توجه قرار نمی دهند، از شانس بسیار کمی جهت موفق شدن برخوردار هستند.
در این چهارچوب، مدرن دیپلماسی بر این باور است که بایستی کشوری نظیر پاکستان که همسایه ایران است و ایران تعاملات نسبتا خوبی با آن دارد را وارد میدان کرد و زمینه را هم جهتِ تداوم یافتن توانمندی های اتمی ایران و هم ارائه تضمین های هسته ای معتبر به این کشور فراهم نمود. مدرن دیپلماسی در تشریح پیشنهاد خود به این نکته اشاره می کند که بایستی عمده روندِ فعالیت های اتمی ایران به خارج از این کشور(پاکستان) منتقل شود و در عین حال به این کشور این تضمین داده شود که در صورتی که با حمله یک دولت خارجی که از تسلیحات اتمی برخوردار است مواجه شد، ایران نیز مجاز خواهد بود که به سمت دستیابی به سلاح های اتمی حرکت کند.
مدرن دیپلماسی در این رابطه می نویسد: «ایران پس از آنکه دوربین های نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی در تاسیسات هسته ای خود را از دسترس خارج کرد، اعلام کرده که توانایی ساخت تسلیحات اتمی را دارد اما تمایلی جهت حرکت به سمت آن ها ندارد. این خبر پس از آن منتشر شد که مذاکرات جهت احیای توافق برجام تا به این لحظه با شکست و ناکامی رو به رو بوده است. اگرچه زمان و فرصت ها به سرعت می گذرند و تمام میشوند، هنوز شانس و فضا جهت اتخاذ دیپلماسی و حل معادله اتمی ایران وجود دارد.
به گزارش فرارو، هنگامی که مذاکرات اتمی با ایران در دولت باراک اوباما آغاز شد، نخستین پیشنهادی که مذاکره کنندگان غربی پیش روی ایران گذاشته بود، این مساله بود که این کشور غنی سازی اورانیوم خود را به فرانسه برونسپاری کند و اجازه دهد که روسیه نیز مساله زباله های هسته ای را مدیریت کند. البته که ایران به نحوی بنیادین این پیشنهاد را رد کرد. از این رو این پیشنهاد رها شد. با این حال شاید بتوان این پیشنهاد را بار دیگر و با ایجاد دو تغییر اساسی در آن عملیاتی کرده و روزنه ای را جهت حل معادله اتمی ایران ایجاد کرد.
اولین تغییر این است که باید پاکستان را به مثابه کشور میزبانِ چرخه سوخت هسته ای ایران معرفی و پیشنهاد کرد. در این رابطه به طور خاص یک دلیل ویژه وجود دارد که توضیح می دهد چرا ایران در صورتی که پاکستان برای یک چنین کاری معرفی شود استقبال بیشتری نشان خواهد داد؟ ایران و پاکستان توافقی را با یکدیگر در مساله ساخت یک خط لوله گازی به امضا رسانده اند. در سال 2019، ایران بخشی از این قرارداد را که در خاکِ آن قرار داشت تکمیل کرد با این حال، عمدتا به دلیل تحریم های آمریکا، پاکستان از ایجاد پیشرفت های واقعی در چهارچوب پروژه مذکور معذور بوده است.
آمریکا می تواند اجازه دهد که این پروژه تکمیل شود. این خط لوله، عدم توازنِ قدرتی را که ایران با انتقالِ چرخه سوخت هسته ای خود به خاک پاکستان متحمل خواهد شد، متوازن کرده و تصحیح می سازد. از طرفی، این مساله به ایران اطمینان خاطرهای لازم را در مورد اجرایی شدن قطعیِ کلیه تعهداتی که پاکستان بر عهده می گیرد، خواهد داد. موضوعی که تا حدی زیادی می تواند تهران را قانع به پذیرش پیشنهاد مذکور کند(زیرا در واقع ایران نوعی تضمین های عینی و ضمنی را دریافت می کند).
ایران با تعطیل کردن تاسیسات غنی سازی هسته ای داخلی خود، سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم خود را به تاسیسات تحت کنترل ارتش پاکستان که نظارت 24 ساعته روی آن ها وجود دارد و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز کاملا آن ها را رصد می کند، منتقل می سازد. در این راستا مهندسان و دانشمندان ایرانی نیز تاسیسات ایران در پاکستان را اداره خواهند کرد و زمینه را جهت تولید اورانیوم با غنای سطحِ پایین جهت مصارف پزشکی و تولید برق فراهم می سازند. در این چهارچوب، اورانیوم با غنای کم جهت رفع برخی نیازهای خاص ایران به این کشور بازگردانده خواهد شد و در عین حال هرگونه سنگ معدن اورانیوم استخراج شده یا زباله های اتمی تولید شده، به پاکستان منتقل می شود تا از تجمع ذخایر اتمی در ایران جلوگیری شود.
اگر اورانیوم ایران به نقطه ای در خارج از این کشور مثلا در خاک پاکستان منتقل شود، دیگر مهم نیست که اورانیوم در چه سطحی از غنی سازی نگهداری می شود. درست در همین نقطه، دومین تغییر در مورد پیشنهاد قدیمی ارائه شده به ایران خود را نشان می دهد. بیایید به ایران اجازه دهیم که بخشی از غنی سازی اورانیوم خود را در حدی انجام دهد که حتی برای تولید تسلیحات اتمی نیز مناسب است. حضور این مواد غنی شده در پاکستان تضمینی خواهد بود که برنامه هسته ای ایران به انحراف نخواهد رفت. در این چهارچوب، ایران میتواند ذخایر اورانیوم غنی شده خود(که در سطح تولید سلاح های اتمی قرار دارند) را در قالب دو وضعیت و شرط به داخل این کشور منتقل کند: اول، اگر یک دولت که دارای تسلیحات اتمی است، جنگی تجاوزکارانه را علیه ایران به راه اندازد، و دوم اینکه کشوری جدید در خاورمیانه(نظیر مصر یا ترکیه) تسلیحات اتمی کسب کنند.
عملیاتی سازی این پیشنهاد تا حد زیادی وضعیت ناامید کننده ای را که اکنون غرب در چهارچوب معادله هستهای ایران با آن رو به رو است، معکوس می سازد. اینکه ایران چه زمان بخواهد توانمندی های هسته ای خود را وارد فازِ تولید سلاح های هسته ای کند، تصمیمی سیاسی است که تهران باید آن را اتخاذ کند و اساسا غرب در این روند هیچ کنترلی را ندارد. با این حال، غرب می تواند در صورت عملی شدن پیشنهادی که با محوریت کنشگری پاکستان در مورد برنامه اتمی ایران داده شده، کنشگری قابل توجهی داشته باشد و میزان کنترل خود بر توان هسته ای ایران را نیز افزایش دهد. در این چهارچوب هم تنش ها میان ایران و غرب کاهش پیدا می کنند و هم می توان جلوی دیگر بازیگران منطقه ای که نسبت به توانمندی های هسته ای ایران حساس هستند و نیم نگاهی به کسب موقعیتی قابل توجه در چهارچوبی قدرت اتمی برای کشورشان دارند را گرفت.
در عین حال باید توجه داشت که این پیشنهاد همسو با راهبرد امنیتی ایران نیز هست. منفعتِ ایران در بازدارندگی هسته ای این است که مانع از آن شود که بلایی که زمانی بر سر لیبی آمد یا اکنون بر سر اوکراین می آید، بر سرِ این کشور نیز بیاید. لیبی برنامه اتمی خود را تسلیم غرب کرد و اکنون یک دولت ورشکسته است(پس از آنکه غرب نظام سیاسی این کشور را سرنگون کرد) و اوکراین هم که زرادخانه اتمی خود را تسلیمِ روسیه کرد، اکنون تحت شدید ترین حملات از جانب خودِ روسیه قرار دارد. در این میان، نگرانی های ایران همچنان پابرجا هستند زیرا اساسا غرب در ارائه تضمین های امنیتی لازم و کافی به ایران، کوتاهی کرده است. زمانی که دغدغه های بحق ایران را نیز مد نظر قرار دهیم، مسائل و مشکلات در قالب معادله اتمی ایران خود به خود حل خواهند شد. در این میان بهترین پیشنهاد همانی است که در این مقاله ارائه می شود: بیایید به ایران اجازه بازدارندگی هسته ای، بدون در اختیار داشتن سلاح های اتمی را بدهیم. این مساله شاید در نگاه اول متناقض به نظر برسد با این حال، شُدنی است.
در چهارچوب این معادله، ایران عملا توانمندی های بالقوه خود جهت تولید سلاح های اتمی را تسلیم می کند و در نقطه مقابل، تضمین های امنیتی را در برابر حمله احتمالی یک دولت دارای سلاح های اتمی دریافت میکند. بزرگترین نگرانی ایران تلاش های آمریکا جهت پیشبرد پروژه تغییر نظام سیاسی در این کشور است. مساله ای که نمود عینی آن در عراق اتفاق افتاد. این پیشنهاد در نوع خود این نگرانی را نیز رفع می کند.
در این چهارچوب، آمریکا به این جمع بندی خواهد رسید که بهتر است تضمین های ارائه شده از سوی پاکستان را به نفع ایران فعال نکند و سیاست تعرض احتمالی به ایران را در پیش نگیرد. البته که این قاعده به نحو مشابهی در مورد اسرائیل نیز عملیاتی می شود. اسرائیل اکنون فکر می کند که برای متوقف کردن سرعت پیشرفت های هسته ای ایران باید به تاسیسات اتمی این کشور حمله کند. این در حالی است که در قالبِ پیشنهادی که در این مقاله مطرح شد، اساسا اسرائیل نفعی را در حمله به ایران و تاسیسات هسته ای آن نخواهد دید. البته که دیگر کشورهای منطقه نیز تحریک خواهند شد که آنها هم دستیابی به قدرت هسته ای را در پیش گیرند. در این چهارچوب، ایران صرفا یک تضمین هسته ای را دریافت خواهد کرد که ماهیتی دفاعی دارد و در مقابلِ دولت هایی که از سلاح های هسته ای برخوردار هستند، به این کشور اعطا می شوند.
انجام حملات نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران نمی توانند روندِ اوج گیری قدرت هسته ای ایران را متوقف سازند. دلیل اصلی این مساله نیز این است که هر میزان از توانمندی های ایران که بر اثر این حملات نابود شود، تنها ظرف یک یا نهایتا دو سال، بار دیگر احیا خواهد شد. تنها راه جهت حل معادله اتمی ایران این است که تهران را قانع کنیم که اساسا این کشور نیازی ندارد به تسلیحات اتمی فکر کند. تنها ارائه تضمین های هسته ای معتبر به ایران می تواند این کشور را در این رابطه خاطرجمع و مطمئن سازد. قبل از اینکه خیلی دیر شود، باید این پیشنهاد را به ایران داد».