جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
به رخ کشیدن توان فنی هسته‌ای چه لوازمی دارد و چه باید کرد که طرف مقابل آن را یک بلوف سیاسی قلمداد نکند؟
تابوزدایی کامل از سلاح اتمی در بیان مسئولان به همراه پاکسازی اطلاعاتی عمیق، تهدید به ساخت سلاح را معتبر کرده و قوی‌ترین برگ مذاکراتی را به ایران می‌بخشد.
کد خبر: ۱۴۶۸۵
۰۲ مرداد ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۲
رضا باقری

رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - رضا باقری پور: اخیرا کمال خرازی در مصاحبه با الجزیره  گفته است که:« هیچ تضمینی از سوی آمریکا در مورد حفظ برجام وجود ندارد و این امر هرگونه توافق احتمالی را با مشکل مواجه می‌کند.» او همچنین اظهار داشته که مذاکره در مورد برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران "به معنای تسلیم" است و ایران هرگز این موضوعات را وارد مذاکرات خود نمی‌کند.
او اضافه کرده بود که ایران تنها در چند روز سطح غنی‌سازی اورانیوم را از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد رساند و به سادگی می‌تواند آن را به ۹۰ درصد برساند. مبتنی بر همین ایران توانایی‌های فنی ساخت بمب هسته‌ای را دارد اگرچه قصد انجام آن را ندارد.

 

به رخ کشیدن توان فنی برای ساخت سلاح هسته‌ای چه الزاماتی دارد و چرا نباید طرف مقابل آن را یک بلوف سیاسی قلمداد کند؟

 

تقریبا همزمان با این مصاحبه، محمدجواد لاریجانی در گفتگویی دیگر با مضمونی مشابه گفته است که: «در سفر بایدن به اسرائیل، آنها هم قسم شدند تا نگذارند ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کندو طبیعتا ما مطابق فتوای رهبر انقلاب و شرع اجازه نداریم تا به دنبال تولید سلاح های کشتار جمعی از جمله اتم پیش برویم اما اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم کسی نمی تواند جلوی ما را بگیرد.»

 

به رخ کشیدن توان فنی برای ساخت سلاح هسته‌ای چه الزاماتی دارد و چرا نباید طرف مقابل آن را یک بلوف سیاسی قلمداد کند؟

 

بروز خفیف‌تر ولی عملی این اظهارات را می‌توان به نوعی از یکسال و نیم پیش پی‌گرفت. ایران از اواخر فروردین سال ۱۴۰۰ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از قصد خود برای غنی سازی ۶۰ درصدی اورانیوم مطلع کرده بود. پس از این، محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در گفت‌وگویی با شبکه الجزیره تصمیم برای غنی سازی ۹۰ درصدی را وابسته به مقام های مربوطه دانست؛ به عبارتی او راه را برای این حد غنی سازی نیز باز دانست. تا اینکه در متفاوت ترین موضع گیری، کمال خرازی، وزیر اسبق امور خارجه و مشاور رهبر معظم انقلاب امکان حرکت ایران به سمت سلاح اتمی را پیش کشید؛ این گفته‌ی خرازی، واکنش های پربسامدی به دنبال داشت.
در طول ادوار و سالهای مختلف مذاکره ایران تلاش برای ساخت بمب اتم را رد کرده است. این انکار تا اکنون نیز ادامه دارد. شدت این ادعا چه در دوره‌هایی که تحریم تنها کمی آزاردهنده بود و چه در دوره فشار حداکثری ترامپ، تغییر نمی‌کرد. اگرچه افشای مدارک و مستندات پروژه موسوم به آماد توسط رژیم صهیونیستی، باورپذیری این ادعا توسط رژیم‌های تحریمگر را پایین آورد. اینکه ایران دیگر قصدی برای ساخت سلاح ندارد چندان قابل باور نبود و تمرکز بر مکانیزم هایی که توان فنی تهران برای ساخت سلاح را قطعا محدود کند، افزایش یافت.

 

به رخ کشیدن توان فنی برای ساخت سلاح هسته‌ای چه الزاماتی دارد و چرا نباید طرف مقابل آن را یک بلوف سیاسی قلمداد کند؟

 


تلاش آمریکا و به صورت کلی غرب برای عقیم ساختن توان اتمی ایران در عالی‌ترین شکل خود منجر به انعقاد پیمان برجام شد. این پیمان ورای روی اقتصادی خود، یک پیمان خلع سلاح هم بود؛ حتی شاید بزرگترین پیمان خلع سلاح جهان.


در آنچه که مربوط به خلع سلاح می‌شود این قرارداد عالی عمل کرده است. هم توان ساخت سلاح اتمی و هم ابهام

 
ترامپ برآورد می‌کرد که برجام را می‌توان خیلی گران‌تر بفروشد. احتمالا رفتارهای روحانی و ظریف شبیه به رفتار خریدار هوچی و حریصی بوده که ترامپ در معاملات اقتصادی شخصی‌اش دیده بوده است.
 

اتمی ایران به واسطه مکانیزم‌های بی سابقه نظارتی از دایره نگرانی های غرب حذف شد. از این رو ناکارآمدی برجام در جلوگیری ایران از ساخت سلاح اتمی حتی جزو دو، سه دلیل اول ترامپ برای بیرون آمدن از آن نبود.

ترامپ و مشاورانش برآورد می‌کردند که برجام را می‌توان خیلی گران‌تر به ایران بفروشند. احتمالا رفتارهای روحانی و ظریف شبیه به رفتارهای خریدار هوچی و حریصی بوده که ترامپ در معاملات اقتصادی شخصی‌اش دیده بوده است. او هر چه قیمت را بالا می‌برده باز استنباط می‌کرده که «هنوز هم جا دارد!»


برآورد او اشتباه هم نبود؛ اما در ساختار حرفه‌ای سیاست خارجی ایران هم تنها روحانی تصمیم گیرنده نبود. برآیند تصمیم تصمیم‌گیرندگان ایران، عقب نشستن از میزی بود که رقیب زیر آن زده است. ایران راهبرد نه جنگ نه مذاکره دنبال کرد.
این راهبرد نسبتا جواب داد. بایدن پیش شرط های ترامپ را دور انداخت و خواهان مذاکره برای بازگشت به برجام شد؛ اگرچه روی میراث ترامپ به عنوان ابزار امتیازگیری حساب بازکرده بود. این مذاکرات در آخرین مرحله خود به نشست قطر رسید.

اکنون اظهارات محمدجواد لاریجانی و کمال خرازی را می‌توان پررنگ‌ترین واکنش از تهران به نشست دوحه و سفر بایدن به خاورمیانه دانست؛ اظهارات این دو به نوعی استفاده از موثرترین کارت بازی ایران، یعنی توان فنی است. آنها می‌خواهند رقیب را دستپاچه کند؛ اما سوال اینجاست که در این امر چقدر موفق خواهند بود؟

 

چه باید کرد که طرف مقابل آن را یک بلوف سیاسی قلمداد نکند؟

اینکه برجام توان ساخت سلاح اتمی را نابود کرد یا نکرد جای تشکیک دارد؛ این تاحدی وابسته به این واقعیت است که اساسا ایران اراده ای برای ساخت سلاح داشت یا نه؛ اما در این که برجام ابهام هسته‌ای ایران را کاملا برطرف کرد شکی وجود ندارد؛ همین هم برجام را برای غرب ارزنده می‌کند.

این رفع ابهام کلید برق هم نیست که با فشار دادن آن در لحظه برگردد. پذیرش نظارت های منحصر به فرد ظرفیت های اتمی ایران را برای طرف مقابل نمایه می‌کند؛ متکی به این اطلاعات حتی بعد از رفع این نظارت‌ها، رقیب تا مدتها توان پیش‌بینی و برآورد توان فنی خواهد داشت.
از این گذشته، این تنها مسیرهای رسمی نیست که از قدرت اتمی ایران ابهام زدایی کرده است؛ رژیم صهیونیستی طی دو سال اخیر بوسیله چیزی که شبیه به زهرچشم‌گیری امنیتی بود، توان نسبتا مؤثر اطلاعاتی خود در ایران را به رخ کشید. این میزان از رسوخ اطلاعاتی نه تنها طرح ادعای ساخت سلاح را کمی بی‌مزه می‌کند که حتی برای اقدام به ساخت سلاح هم یک تهدید جدی است. رخنه اطلاعاتی حین فرایند ساخت سلاح ممکن است سبب خرابکاری فنی و بروز فجایع اتمی همچون چرنوبیل شود؛ یعنی چرنوبیل های سفارشی!
لذا زیرساخت سلاح اتمی تنها توان مهندسی یا اورانیوم نیست؛ حرکت به این سمت، در اولین مرحله خود نیازمند پاکسازی عمیق اطلاعاتی است.

 

مرز باریک بلوف و اراده؛ دلالت‌های اظهارات کمال خرازی

 

یک گام بلند به سمت قدرت

پس چیزی که کمال خرازی در مصاحبه خود گفت، خبر از یک رونمایی قریب‌الوقوع نیست؛ با این وجود چرا اظهارات او، به عنوان یک مسئول مهم و عالی‌رتبه مهم است؟
جمهوری اسلامی بنا به دلایل پرمناقشه‌ای در دوره‌ای تصمیم به خارج کردن ساخت سلاح اتمی از دستورکارهای خود کرد. تحلیلگران زیادی هنوز این تصمیم را نادرست می‌دانند؛ اما در نادرستی یکی از انشعابات این تصمیم نمی‌توان تردید کرد؛ اینکه اساس ساخت سلاح اتمی در جامعه و نظام سیاسی تبدیل به تابو شد. امروزه شاید حتی مقاومت‌های ذره‌ای در جامعه نسبت به حرکت ایران به سمت سلاح اتمی وجود داشته باشد.

 
تابوزدایی کامل از سلاح اتمی در بیان مسئولان به همراه پاکسازی اطلاعاتی عمیق، تهدید به ساخت سلاح را معتبر کرده و قوی‌ترین برگ مذاکراتی را به ایران می‌بخشد.
 


اصلی ترین ابزار چانه زنی ایران در مذاکرات پیشرفت فنی است؛ این نکته را مسولان ایران نیز به خوبی دریافته‌اند؛ از این رو هر زمان با خاموش و روشن کردن دوربین های آژانس بازی می‌کنند. مبتنی بر این فهم، چطور مهم ترین مرحله از پیشرفت فنی برنامه اتمی یک کشور یعنی ساخت سلاح اتمی را حتی در حد گمانه، با انسداد مواجه می‌کنیم؟
اظهارات خرازی از این جهت مهم بود که نشان می‌دهد مجموع نظام به این جمع‌بندی رسیده که اطمینان دهی روانی را از دشمن سلب کند. چیزی که واضح است اینست که فاصله‌ی تابو انگاشتن سلاح اتمی تا ممکن دانستن آن به مراتب بیشتر از ممکن دانستن بمب تا ساختن آن است! قسمت عمده راه طی شده است.
تابوزدایی کامل از سلاح اتمی در بیان مسئولان به همراه پاکسازی اطلاعاتی عمیق، تهدید به ساخت سلاح را معتبر کرده و قوی‌ترین برگ مذاکراتی را به ایران می‌بخشد.

 

|انتهای پیام|

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: