رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه - محمد دیبا: شنبه ۱۳ آگوست، زادروز یکی از بهترین و مهمترین کارگردانان تاریخ سینماست. آلفرد هیچکاک امروز اگر زنده بود حدود ۱۵۰ سال سن داشت؛ هیچکاک برای ماندگار شدن در تاریخ هنر اما روش بزرگان را انتخاب کرد و آن خلق آثاری ماندگار بود. آثاری که از او به جا مانده است تا همیشه برای سینما و اهلش درس آموز و جذاب خواهد بود.
مولف تا سر حد جنون
هیچکاک در دورانی آغاز به فیلمسازی کرد که آغاز دوران گذار از سینمای بدوی به صنعت سینما بود. اولین فیلم ساخته او
قف سینمای انگلستان اما برای یکی از خلاق ترین هنرمندان تاریخ خیلی کوتاه به نظر می آمد. آلفرد دنبال کسب موفقیت های بیشتر بود و آنروز ها برای سینماگران بلند پرواز، نردبانی وجود داشت که فیلمساز را خیلی زود از یک هنرمند به یک صنعتگر تبدیل می کرد و آنهم هالیوود بود.
پلژر گاردن محصول سال ۱۹۲۵ در ژانر درام است. سینمای او خیلی زود قوام یافت و وی را تبدیل به یکی از مهمترین فیلمسازان بریتانیا کرد. استاد بزرگ، ۱۵ سال دیگر نیز در سینمای انگلستان فیلم ساخت و آثار بزرگ دیگری همچون: مستاجر، قتل!، خرابکاری، مردی که زیاد می دانست و خانم ناپدید می شود را خلق کرد.
سقف سینمای انگلستان اما برای یکی از خلاق ترین هنرمندان تاریخ خیلی کوتاه به نظر می آمد. هیچکاک دنبال کسب موفقیت های بیشتر بود و آنروز ها برای سینماگران بلند پرواز، نردبانی وجود داشت که فیلمساز را خیلی زود از یک هنرمند به یک صنعتگر تبدیل می کرد و آنهم هالیوود بود. در ابتدای دهه ۴۰ سینمای هالیوود در انحصار استودیو ها بود؛ این اعمال قدرت تا جایی بود که حتی فیلمنامه ها نیز توسط شرکت ها و استودیو های فیلمسازی انتخاب می شد. این مسئله ابدا با روحیه هیچکاک و سینمایش جور در نمی آمد. سینمای او را خون، کشتن، عشق دروغین و قاتل های دیوانه معنا می دادند.
ویژگی هایی که در آن دوران چندان مورد توجه و علاقه استودیو ها نبودند. کارگردان فیلم سرگیجه اما با ذکاوت خود راه حلی برای این مشکل پیدا کرد. آلفرد هیچکاک چند سال فیلم های عاشقانه گیشه پسند یا پروپاگاندایی ساخت تا خیلی زود برای سرمایه گذاران هالیوود، چهره ای محبوب شود. ربکا، آقا و خانم اسمیت و خبرنگار خارجی آثار قوی و قابل توجهی بودند اما خیلی قرابتی به سینمای هیچکاک نداشتند. کارکرد اصلی این فیلم ها تثبیت جایگاه آلفرد هیچکاک در هالیوود بود. مخاطبین سینما نیز آماده دیدن سینمای اصیل او شدند. هیچکاک سبکی را به سینما آورد که نه تنها این هنر را در ایالات متحده بلکه در سراسر جهان به ماقبل و مابعد خود تقسیم کرد.
آغاز عصری جدید
سایه یک شک۱۹۴۳، فیلمی درباره رابطه رمز آلود دختری جوان با دایی دیوانه و قاتلش است که ماجرایی دلهره آور و پر
این آثار ویژگی های سینمای هیچکاک به عنوان یک مولف را برای همه روشن کردند. فیلم هایی که سرشار از دلهره، خطر مرگ و قهرمان ها و ضد قهرمان های ماندگار بودند.
پیچ و تاب را روایت می کند. این فیلم، نخستین اثر هیچکاکی هالیوود بود. تمام عناصر سینمای آلفرد هیچکاک در این نسخه اولیه اما قابل قبول مشهود بود. قتل، موضوعات روانشناختی و روابط نامتعارف همگی در این نخستین اثر هیچکاکی نمود داشتند. سایه یک شک با استتقبال مخاطبان و منتقدان رو به رو شد و راه را برای ساخت آثار بعدی این سبک هموار کرد.
دهه ۴۰ چند فیلم هیچکاکی دیگر به خود می بیند اما اوج شکوفایی همیشه استاد و سینمایش دهه ۵۰ میلادی بود. بیگانه در قطار، اعتراف می کنم، ام را نشانه بگیر، پنجره پشتی، مرد عوضی، سرگیجه و شمال از شمال غربی مهمترین فیلم های هیچکاک در این دهه بودند. این آثار ویژگی های سینمای هیچکاک به عنوان یک مولف را برای همه روشن کردند. فیلم هایی که سرشار از دلهره، خطر مرگ و قهرمان ها و ضد قهرمان های ماندگار بودند. به نظر بسیاری از منتقدان مهمترین فیلم هیچکاک و شاید یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما، سرگیجه۱۹۵۸ است.
سرگیجه یک نوآر روانشناختی است. اسکاتی کارآگاه بازنشسته در دوران نقاهت خود پس از سقوط از یک ساختمان به سر می برد که با دعوت یکی از دوستان قدیمی خود که امروز فردی متمول شده است رو به رو می شود. گوین آلیستر به دوست قدیمی اش می گوید که همسرش دچار حالی عجیب شده و نیازمند تعقیب و مراقبت است؛ اسکاتی نیز از روی ناچاری درخواست دوست خود را می پذیرد. این سرآغاز یک درام بزرگ می شود. درامی که به اعتقاد خیلی از مدرسین سینما از بزرگترین درام های تاریخ سینماست. قصه ای که همه ویژگی های سینمای هیچکاک که بدان اشاره شد را در نقطه اوج خود بازنمایی می کند.
سرگیجه اگرچه بر خلاف پنجره پشتی و یا دیگر فیلم های هیچکاکی موفقیت بزرگی در گیشه کسب نکرد. اما نمایانگر تاثیر تاریخی هیچکاک بر سینمای جهان است. سینمایی که تا ابد متاثر از این فیلمساز بزرگ خواهد بود.
غروب آفتاب سینما
هیچکاک پس از اتمام دهه ۵۰، ۱۶ سال دیگر فیلم ساخت و ۲۰ سال دیگر عمر کرد. در همین مدت فیلم هایی مانند روانی و مارنی را هم به سینمای جهان عرضه داشت. او تکلیف و دین خود را به سینمای جهان ادا کرد. آلفرد پیش از اینکه هر هویتی داشته باشد یک سینماباز و عاشق هنر بود که از وی هویتی ماندگار ساخت. او و فیلم هاش همچنان زنده هستند و به ذوق هنری اهل سینما زندگی می بخشند.
|انتهای پیام|