رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه سیاست - علی مزروعی: با فروکش کردن جو انتخابات ریاست جمهوری فعالیت اصلاح طلبان با هدف اثرگذاری در انتخابات بعدی کم کم شاکله تشکیلاتی تری پیدا میکند. درچند روز اخیر خبری از دیدار رهبران اصلاحات با یکدیگر در رسانهها منتشر شده است. حسن خمینی، محمد خاتمی، ناطق نوری و حسن روحانی چهرههایی هستند که درجلسهای مشترک حضور یافتهاند.
پیش از این دیدار، خبری نیز از ملاقات حسن روحانی با رهبر انقلاب در رسانهها منتشر شد. محمد مهاجری از چهرههای نزدیک به علی لاریجانی در توییتی اصل خبر این دیدارها را حاوی پیام مهمی برای اصلاحطلب و اصولگرا دانسته بود.
سعید گنجی منتشر کننده جوابیه علی لاریجانی به شورای نگهبان نیز دیدار روحانی با رهبر انقلاب را پایان غیبت صغری لاریجانی و روحانی عنوان کرده بود.
دیدارهای چند روز اخیر اصلاح طلبان را میتوان شروعی برای بازسازی گفتمانی در میدانهای آتی سیاست دانست. شکست در انتخاباتهای اخیر نشان داد «دوقطبی سازی بدلی» و تکیه به «رای سلبی» کارکرد خود را برای بسط اجتماعی گفتار سیاسی ازدست داده است.
روحانی که سیاست خارجی و تعامل با دنیا را «کلید» حل مشکلات اقتصادی میدانست با قرار دادن «چرخ سانتریفیوژ» در مقابل «چرخ زندگی مردم» در انتخابات سال 92 توانست دوقطبی هستهای و مذاکرات را به نفع خود جهت بدهد. دو قطبیای که پازل آن با توافق برجام تکمیل شد و پیروزی در انتخابات 96 را نیز برای او تضمین کرد.
اگرچه اصلاح طلبان با ایجاد دوقطبی حول سیاست خارجه و دست آویز قرار دادن آن در دهه گذشته توانسته اند همواره به عنوان پیروز از میدان های سیاسی خارج شوند اما اگر مذاکرات اخیر به نتیجه برسد، آنها برای استفاده مجدد از این اهرم و بازسازی گفتمانی از این طریق دوقطبیسازی با چالش جدی مواجه خواهند بود.
در شرایطی که دولت سیزدهم در میزانسنی غیربرجامی به سیاست خارجه مینگرد، اگر مذاکرات با طرف غربی به توافق نهایی بیانجامد سیاست خارجه قابلیت ایجاد دو قطبی را از دست داده و این ابزار کارایی خودرا برای اصلاح طلبان از دست میدهد.
اصلاح طلبان که در بزنگاههای سیاسی خلا گفتمانی خود را با کاتالیستی به نام برجام رفو کرده اند و به فرمول پیروزی دست یافتهاند با از دست دادن این برگ برنده ناچار به مواجهه با ناسازواری و بحران گفتمانی خواهند بود که از طرف افراد مختلف این طیف از محمدرضا تاجیک تا محمد قوچانی و از علیرضا علویتبار تا حجاریان و جلاییپور ذیل عنوان «اصلاح اصلاحات» به آن پرداخته اند.
محمد قوچانی سردبیر ماهنامه آگاهینو در مقاله ای با عنوان :« تقدم تکنوکراسی بر دموکراسی» با اذعان به این که اصلاحات در یک تعلیق و بحران به سر میبرد، مهم ترین مشکل در مورد اصلاح طلبی را نداشتن یک متن و سند مکتوب در توضیح مانیفست این جریان عنوان میکند.
محمدرضا تاجیک، مشاور خاتمی در دوران ریاست جمهوری در مصاحبه با روزنامه شرق پوست اندازی گفتمانی را یکی از بایستههای حفظ جریان اصلاح طلبی عنوان کرده و به پایان دوران رای دهی سلبی اعتراف میکند. تاجیک در این باره میگوید:«دوران رأی سلبی گذشته است. مردم چندینبار از این روزنه وارد شدند اما نتیجهای نگرفتند. رأی به دولت اعتدال هم سلبی بود؛ چنانکه حتی بسیاری از مردم آقای روحانی را نمیشناختند.»
حمیدرضا جلایی پور هم در مصاحبهای با روزنامه ایران ضعف گفتمانی و سازمانی اصلاح طلبان را یکی از عوامل ریزش بدنه اجتماعی این جریان عنوان کرده و با اعتراف به اینکه اصلاحات تاکید کمی بر مضمون عدالت داشته مدعی میشود:«اصلاح طلبان پیشرو متوجه شدهاند که باید در گفتمان و برنامههایشان، در کنار دموکراسی، به عدالت هم توجه ویژه نشان دهند.»
اگر چه اصلاح طلبان به ضعف و خلا گفتمانی خود معترف شدهاند اما باید دید این جریان برای پوشش این خلا مسیر اصلاح و بازسازی گفتمانی را در پیش میگیرد و یا اینکه منافع قبیلهای کوتاه مدت را ترجیح داده و با انتخاب مسیرسادهتر تجربه دوقطبی سازی حول منافع ملی را تکرار میکند.