رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه سیاست - ایمان حیرانی: «بیش از هشت هزار پیشنهاد از سوی نمایندگان برای اصلاح بودجه ارائه شده است.» این جملات ریاست قوه مقننه در جلسه دیروز بررسی لایحه بودجه در مجلس بود. شاید حتی آقای رئیس نداند که این ادعا، برای خودش و این دوره از مجلس بار معنایی مثبت داشته است یا منفی و حتی نداند که با این ادعا می توان دوره فعلی را نسبت به مجلس دوره قبل، رو به پیشرفت ارزیابی کرد یا رو به پسرفت اما به هرحال این جمله که «800 هزار پیشنهاد برای اصلاح بودجه ارائه شده است» ادعایی عجیب و البته قابل تامل است.
ساختار بودجه به قدری معیوب بود که رهبری از سال 97 به طور جدی در مساله اصلاح بودجه وارد شدند و نسبت به بودجه 98 تذکر دادند که هیچ تناسبی با جنگ اقتصادی ندارد و لازم است اصلاح ساختار صورت بگیرد. همچنین لاریجانی، رئیس مجلس وقت، در همان زمان عنوان کرد که رهبری دستور دادند این اصلاح ظرف چهار ماه صورت بگیرد که البته علی رغم توصیه ها و دستورات، اصلاح ساختاری صورت نگرفت.
در تصویب بودجه99 بین نمایندگان مجلس اجماع و توافقی رخ نداد. به همین جهت لاریجانی در نامهای خطاب به رهبری، بنا به اصل 85، درخواست حکم حکومتی برای تصویب بودجه 99 کل کشور را مطرح میکند و رهبری نیز با آن درخواست موافقت میکنند و نهایتا بودجه 99 با حکم حکومتی رهبری و تایید شورای نگهبان تصویب میشود.
این بدین معناست که در دوره قبل مجلس شورای اسلامی، در حوزه اصلاح ساختار بودجه، ضمن این که پیشرفت رو به جلویی انجام نشد، شاهد پسرفتی جدی بودیم تا آنجا که مشکلات از اصلاح ساختار به تصویب بودجه نیز گسترش داده شد.
اما در دوره کنونی مجلس نیز قالیباف در جواب تذکر نمایندهای جواب میدهد که هشت هزار پیشنهاد اصلاح بودجه از سمت نمایندگان مطرح است! چطور میشود برای اصلاح سند مالی کشوری هشت هزار پیشنهاد وجود داشته باشد؟ چقدر ساختار بودجه می تواند فشل و بیچارچوب باشد که هشت هزار جایگزین برای آن در نظرگرفته شود؟ نسبت به چه برنامه و امرسیاستگذاری، چنین آشفتگیای وجود دارد؟
وقتی از سمت 290 نماینده مجلس، هشت هزار پیشنهاد مبنی بر اصلاح بودجه وجود دارد؛ یعنی عملاً هیچ ایده جدیای برای اصلاح موجود نیست. 8000 پیشنهاد یعنی به طور میانگین از هر نماینده تقریبا 27 پیشنهاد مطرح شدهاست که خود این نیز به این معنی است که حتی تکلیف نمایندگان محترم با خودشان نیز مشخص نیست! فارغ از اینکه جمیع مجلس انقلابی، یک رویکرد واحد در پرداخت نسبت به مسائل را دنبال نمیکنند، حتی یک رویکرد واحد نسبت به خودشان هم دنبال نمیکنند. این فاجعه ای مضاعف برای نهاد تقنینی کشور است که در عین اشتراکات گفتمانی و حزبی اکثریت نمایندگان منتخب مردم، وحدت رویکردی و نظری برای حل مسائل وجود ندارد. البته دلیل این کثرت این نیست که نگاه و رویکردهای متعدد و متقابل، نظرات متعدد و متقابل را ایجاد کند، بلکه در واقع بیرویکردی و بی ایده بودن است که نظرات متعدد و مختلف را ایجاد و مقابل هم قرار میدهد.
اصلاح ساختار بودجه مانند خیلی از مسائل دیگر کشور در حال تبدیل شدن به یک کلیشه سیاستگذاری است؛ کلیشه سیاستگذاری به این معنا که امری پسندیده و مطلوب در بین نظرات رجال سیاسی و نخبگان جامعه که به همین جهت مطلوب بودنش، ظرفیت آن را دارد که محافل علمی و تعاملی را رونق ببخشد و سبب جلب اعتماد نخبگان و کسب رای جامعه شود در حالی که در ساحت عمل این امر مطلوب جایی ندارد و با افراط در بکارگیری لفظی و گفتمانی آن، اثر خود را از دست میدهد و یا حتی تبدیل به امری ازاردهنده میشود. بدین جهت است که اصلاح ساختار بودجه همچون مسائلی مانند شفافیت، بیش از آنکه در عمل کاربردی داشته باشد، کلیشه ای میشود جهت زینت محافل علمی و مجالس سیاستگذاری.