به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از نورنیوز، چندی است یک کمپین سیاسی با پوشش فرهنگی برای چندپاره کردن حوزه فرهنگی ایران در رسانههای رسمی و غیررسمی بیگانه به راه افتاده است. در این رابطه افرادی با استفاده از هشتگ «منوفارسی» در توییتر و سپس در اینستاگرام تلاش میکنند با استناد به تجربیات شخصی خود، زبانهای گوناگون ایران را در برابر زبان فارسی قرار دهند. این افراد که بخش زیادی از آنها را اکانتهای جعلی تشکیل دادهاند، مدعی هستند که فارسی، زبانی در برابر سایر زبانهای ایرانی است و نباید آن را زبان رسمی و ملی تلقی کرد.
در روزهای نخست BBC فارسی رسانه سلطنتی انگلستان که خود به لطف یدک کشیدن عنوان فارسی مردم را مخاطب قرار میدهد این جریان را به نوعی مطرح و پشتیبانی کرد و سپس برخی دیگر از رسانه هائی که تمرکز آنها بر سوژه یابی برای حمله به ارزشهای ملی و اعتقادی مردم ایران است این جریان را ترویج کردند. در این میان حمایت برخی رسانههای فارسیزبان نشان دار نظیر ایراناینترنشنال، صدای آمریکا و ... از این موج با عنوان «پایان تکزبانی» بیشتر ابعاد توطئه آمیز این رخداد را روشن کرد.
ایران یکی از معدود ملل جهان است که نه تنها زبانهای بومی قومیت های مختلف را به رسمیت شناخته بلکه سالیانه برای حفظ، رشد و ترویج آنها از محل بودجههای دولتی هزینه میکند. وجود پروژههای متعدد فرهنگ پژوهی و صرف هزینههای تحقیقاتی از سوی بنیادهای ایران شناسی، و دانشگاهها نشاندهنده واهی بودن ادعای این کمپین است. برای مثال پروژه عظیم «گنجینه گویشهای ایران» و «امثالوحکم ترکی آذربایجانی» از سوی «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» یکی از بزرگترین کوششهای فرهنگ پژوهشی در سطح منطقه غرب آسیاست. بنیاد ایرانشناسی تنها در یکسال اخیر سه همایش مستقل با عنوان «تاریخ، فرهنگ و هنر» در سه استان «کردستان»، «کرمانشاه» و «ایلام» برگزار کرده که در هر سه این همایشها «ادبیات و ادبیات عامه» یکی از محورهای اصلی به شمار می رفت. نظیر این اقدامات در سیاستهای فرهنگی کشور آنقدر زیاد است که فهرست کردن آنها در این مقال نمیگنجد.
وجود رشتههای «زبان و ادبیات کردی وآذری» در دانشگاههای دولتی ایران در کنار تدوین صدها پایاننامه پژوهشی در سال که با بودجههای عمومی به فرهنگ پژوهشی در حوزههای غیر فارسی اختصاص مییابد نیز شاهد دیگری بر دروغ گویی گردانندگان این کمپین است.
در ایران سالیانه چندین فیلم سینمایی با زبانهای غیر فارسی در سراسر کشور روی پرده میرود. در سال گذشته دو فیلم موفق «پوست» و «آتابای» به زبان ترکی و فیلم سینمایی «درخت گردو» به زبان کردی در سراسر کشور اکران شد و مورد استقبال مردم همه ایران نیز قرار گرفت. جدای از این، صدا و سیما به عنوان رسانه رسمی ایران همواره در شبکههای سراسری و استانی محتوای دیگر زبانها را نیز به صورت ثابت پوشش داده است.
جالب اینکه این حرکت در حالی از سوی رسانههای سلطنت طلب حمایت میشود که به گواه تاریخ، موج دوم تاکید بر از بین بردن زبانهای محلی و اصرار بر یک دست سازی زبانی، مهمترین رفتار فرهنگی پهلوی اول است. رویهای که پس از انقلاب و در قانون اساسی جمهوری اسلامی متوقف و به موجب اصل پانزدهم قانون اساسی جایگاه دیگر زبانها به رسمیت شناخته شد.
آنچه واضح است اینکه زبان فارسی به عنوان عامل پیوند سرزمین تاریخی ایران همواره از سوی زبانهای محلی حمایت شده است. در واقع زایایی این زبان محصول هم نشینی با دیگر زبانهاست. بسیاری از قلههای ادبیات فارسی مانند نظامی گنجوی، زبان مادریشان فارسی نبوده است، نیما به عنوان شخصیتی که آثار او نقطه عطف تاریخ ادبیات معاصر محسوب می شود آثاری به زبان محلی نیز دارد که بسیار درخور توجه است. استاد شهریار همزمان که استمرار ادبیات کلاسیک ایران بود، چکامههای ترکی زیبایی نیز میسرود. نشانههایی که اثبات میکند فارسی و دیگر زبانهای ایران اساسا تضادی با هم ندارند. شاید بد نباشد معارضین قند فارسی بدانند که حتی سعدی شیرین سخن نیز فارسی زبان نبوده است و به زبان محلی آن روزهای شیراز سخن میگفته است زبانی که اشعاری نیز به آن زبان سروده که هنوز وجود دارد.
بسیارمشخص است آنچه این رسانهها دنبال میکنند ربطی به موضوع تفوق زبان فارسی در سرزمین ایران و ادعای محجوریت سایر زبانها ندارد و بیشتر یک عقده گشایی دیرینه علیه تمامیت سرزمینی و ایران فرهنگی است. موضوعی که تنها با آگاهی بخشی عمومی میتوان با آن به مقابله پرداخت. فهم تاریخی عاری از تعصب و شوونیسم تنها راه مقابله با چنین توطئههایی است. تاریخ ایران زمین نشان میدهد که پیوند اقوام در طی چند هزار سال تنها با زبان فارسی میسر و تنوع فرهنگی ایران با زنده نگه داشتن زبانها و فرهنگهای بومی ممکن شده است. از این رو، ایجاد این دوگانه نه تنها ریشهی تاریخی و فرهنگی ندارد که اساسا سیاستی برای ایجاد نزاع میان مردم ایران است.