به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
شعبان المعظم، ماه بیشهادت و ماه اعیاد بزرگی است که هرکدامش پرچم هدایتی است که ره گم نشود. از میلاد سیدالشهداء و سیدالساجدین و قمر بنیهاشم تا میلاد منجی همیشه پیروز و ذخیره الهی برای نجات مردم و جهان، که تسهیل و تسریع در ظهورش را روز و ساعت شماری میکنیم و به آنچه نیاز تمدن عظیم و نوین اسلامی است، تجهیز میشویم. گرچه نَفَس جهان با ظلم ظالمین به شماره افتاده ولی به هماناندازه امید به مهدی آل محمد صلی الله علیهم زیاد شده و مردم مثل زمان بیعت با امیرالمؤمنین به حکومت عدل، عطشناک شدهاند. با این تفاوت که امت آخرالزمانی، کارآزموده شدهاند و انقلابیهای عصر خمینی و خامنهای، امامشان را مثل نگین به میان گرفته به پیش میروند.
در دورهای که جهاد تبیین و روشنگری فریضه فوری و مثل نماز و روزه واجب است میتوان گفت سکوت هر مسلمان خیانت است به انقلابی که یک قلم هزینههایش، شهادت صدها هزار نفر در طول تاریخ ۵۸ ساله است.
محترمتر از جان معصومین که درود خدا برآنها باد، نیست ولی آنها نیز جز بقیهاللهالاعظم که نفسش حیات ماست، برای برقراری حکومت خدا جانفشانی کردند و شهید شدند. حکومتی که فرصت آنرا خدای متعال بهعنوان نعمتی دردانه در اختیار ما نهاده و در آن تنفس میکنیم و چون هاله معطری دور ایران پیچیده و از امنیت و آرامشش بهرهمندیم، آرزوی دیرین انبیاء و اولیاء و شهدای تاریخ بوده و هست.
شیطنت دشمنان، کینه و حسادتی است که ورخواهد افتاد و روزی آنان نیز اگر زنده باشند و هدایت نشوند، همچون اجنه و اشرار دوران سلیمان نبی، به تمدن عظیم مهدوی تمکین میکنند و منقاد میشوند.
راه سخت را آمدهایم و به هیجان وصلت رسیدهایم. دورانی که داریم اگرچه رنجهای منحصر بهفرد دارد ولی پربهجت و مبارزهاش، آزمودنی است. گویی دعای «یالیتنی کنت معکم» را خدا مستجاب کرد و توفیق جهاد پیچیده را نصیبمان کرد. آزمون هرچه سختتر، نتیجهاش شیرینتر و پاداشش بیشتر است. ذکاوتی میخواهد که در معرکه و مهلکه، فرمانده را گم نکنیم و بصیرت را از تیغمان نیندازیم و در مبارزه صبور و کوشا باشیم.
گرگ دشمن را پوست کنده و به دُمش رسیدهایم. نفسش به شماره افتاده و جهان پس از مژده شکسته شدن استخوان کمونیسم، خبر مرگ نئولیبرالیسم را از ایران شنیده و اعتماد کرده که غل و زنجیر از دست و پا باز میکند. مثل زمانی که رمق ابوسفیان گرفته شد و مکه بیجنگ، فتح شد. مسجدالاقصی که دیگر دور نیست.
کار دشمن صهیون که مدعی جنگ شش روزه بود و داعیه حکومت و سروری جهان را داشت در مواجهه با انقلاب اسلامی به جایی رسیده که مثل عمروعاص در معرکه صفین و در مقابل ذوالفقار، لخت میشود تا جان برهاند. تکرار تاریخ، شعار نیست. تفکر غربی، رسیدن به هدف را با هر وسیلهای توجیه میکند و جدید نیست، ولی اینکه رسانههای صهیون برای تهدید ایران، فریاد به خودفروشی وابستگانشان بلند کنند عجیب است.
نمیدانند با دست خالی نمیتوانند عمر و آبروی رفته خود را با «خودکشی حیثیتی» برگردانند. اسرائیل از بین رفتنی است حتی با حمایتهای هفتاد ساله رسانههای غربی که به گفته نماینده آن کشور اروپایی، مشابهش در این چند روز اخیر، از اوکراین شد و به تحریم علیه روسیه رسید.
تاکنون برای تحمیق سادهلوحان گفته میشد دین و هنر و ورزش از سیاست جداست. ورزشکاران مسلمان حق ندارند حتی به صورت «خودجوش» از رقابت با ورزشکاران صهیون سر باز زنند یا مسابقه کاریکاتور هولوکاست برگزار نمایند یا رهبران دینی در سیاست وارد شوند و... ولی امروزه میبینیم که یکی یکی پردههای تزویر مجامع مجری نورمالیزاسیون فرو میافتد و علنی و« سازمان یافته» تحریم میکنند. یک رهبر ارکستر بهدلیل علاقه به پوتین برکنار و تهدید میشود که باید علیه روسیه موضع علنی بگیرد. بیشیطنت آمریکا این جنگ تمام خواهد شد و روسیاهی به صاحبان دوگانههای جعلی و رسانههای جنگی خواهد ماند. سمپاتهای غربزده و ولگردهای سیاسی نیز که عمری عفریت غرب را بزک کرده و ملت با فرهنگ خود را در مقابل «لمپنیسم» تحقیر میکنند باید پاسخگوی خیانت خود باشند.
جنگ اگرچه نامطلوب ولی پر از درس و عبرت است. به ویژه جنگ اوکراین برای کسانی که جنگ بوسنی را ندیدند و اجازه خواندن در کتب درسی به آنها داده نشد و فقط حرفهای شیک و بیمعنی شنیدند و اجازه فهمیدن به آنها داده نشد. جوانان ببینند و بدانند برخی از روشنفکران و فعالان رسانهای، با ظرفیت پایین ادراکی و اعتماد به نفس بالا تا همین چند سال پیش، خواسته دشمنان را با این لهجه میگفتند که «وقتی آب و باد و انرژیهای فسیلی هست، نیازی به انرژی هستهای نداریم».
بدبختانه این تخیل، بهجای تعقل، بر دولتهای یازده و دوازده حاکم بود و اگر تدبیر بزرگان و عقلای نظام در کنترل این نوبرانهها نبود در صورت تهدید جدی و جنگ و تخریب زیرساختها، وضعیتی بهمراتب بدتر از اوکراین داشتیم. باید تانکهایمان را جلو آفتاب میگذاشتیم تا شارژ شوند؛ اژدرها را به آب میانداختیم تا با موج به سمت دشمن بروند؛ گلولهها را با دست به سمت دشمن پرت میکردیم و به جای اینترنت باید با قلم و دوات برای هم نامه مینوشتیم.
اگر عدالت در حق این آشفتهها اجرا شود باید پیش از افشاء دروغ و تشویش اذهان عمومی و خیانتهای دیگر، آنها را بهخاطر اتلاف وقت مردم با خرافات و مزخرفات و احلام، محاکمه کنند. مشکل ما بهغیر از دشمنان مقابل، کسانیاند که با توان تحلیلی رقیق خود، در رسانهها بوق دشمن شده و هر بلاهتی را که دشمن از گفتنش حیا میکند میتوان از قلم و زبان آنها خواند و شنید.
از دروغ تقلب که جشن مردم را در انتخابات ۸۸ با فتنه آتش زدند و کشور را هشت ماه به چاله افکندند تا دوگانه جعلی« جنگ و صلح » که هشت سال، مردم را به چاه بیتدبیرها انداختند و تا امروزی که در خرابههای اوکراین، دنبال جمع کردن آبرو برای کدخدا و صهیون میگردند. دوازده سال پیش رئیس رژیم صهیونی آنها را سربازان خود نامید و اینها انکار نکردند و امروز با اقدامات خود، آن را اثبات میکنند.
تعجب ندارد مقتضای دنیای مجازی و جنگ رسانهای که دنیای غرب به راهانداخته سربازانی است که بدون لمس سلاح جنگی، به جنگ افکار عمومی میروند. خیال واهی در این معرکه، جستوجو برای رسانه بیموضع و نظر است که تنها، دوربینهای مدار بسته اینگونهاند. اگر در زمان «گوبلز»، رسانههای محدود آن زمان به دنبال دروغ بزرگ بودند تا همپای ارتش بجنگند، امروز رسانههای جنگی با دوگانه سازیهای جعلی، آتش تهیه میریزند و تخریب میکنند و نیروهای نظامی تصرف میکنند.
موشکباران دروغ، تشکیک در باورها و شل کردن ارادهها با رسانهها و کوفتن و سوختن با نظامیان است. و رسانهها قدرتمندتر از ابزارهای جنگیاند چراکه جنگ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و روانی را میتوانند به نتیجه برسانند و هزینهها را کمتر از آنچه به ذهن آید پایین بیاورند.
کمدینی بدون تجربه سیاسی و مدیریتی چون صهیونیست بود و غربگرا، با حمایت رسانههای جهان سلطه و غربزدهها توانست رئیسجمهور اوکراین شود تا در بدبختی امروز کشورش و قطعنامههای ضدمسلمانان و ضدایرانی سهیم باشد. رسانهها میتوانند بیسوادها، بیتجربهها و حتی جوکرها را به دولت برسانند و با همدستی، تصویر با «لباس نظامی» او را تقدیس کنند. میتوانند پیاده نظام دشمن باشند و جنگ نیابتی کنند. دوگانه بسازند. دهها پاکستانی، تکهپاره و صدها هزار کودک یمنی از گرسنگی و بیماری تلف میشوند و هفتاد سال، فلسطینیان را خانه خراب و داروی کودکان پروانهای را تحریم میکنند و... هیچکدام دیده نمیشوند. نه ورزش متجاوزین تحریم و نه تجاوزگران تعقیب میشوند. به عکس؛ هرکس از مظلومان حمایت کند یا علاقه قلبی به آنها داشته باشد تروریست نامیده و طرد میشود.
دین و ورزش و هنر تا وقتی از سیاست جداست که پای یک صهیون در میان نباشد وگرنه تحریم ورزش، هنر، خدمات اینترنت، محصولات شرکتهای بزرگ، تحدید سوئیفت، حملات بیرحمانه رسانهای، سونامی دروغهای بزرگ و لشکر سلبریتیها و... برای تنبیه تدارک میشوند تا بتوانند رمق بگیرند و روحیه بشکنند تا شاید بتوانند حمله نظامیکنند که نمیتوانند. رسانههای اینچنینی پوشش خیانتکاراناند.
آنها که کمدینی را شیر کردند و به معرکه آوردند و رها کردند و خود را در جنگ سختش به زحمت نمیاندازند و اکنون به دنبال جانشین برایش میگردند. و رسانهها مأمور فراموشاندن این نامردیاند. حرف غلط این است که انقلاب فرزندخوار است و حرف درست این است که استکبار، تولههای خود را میخورد. مثل رضا و محمدرضای پهلوی، و صدام و قذافی و مبارک و... و زلنسکی.