رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه- جواد صبوری کرج*: آیا رفتار شبکه های اجتماعی دارای جهتگیری و سوگیری فرهنگی و سیاسی هست یا نه؟ این مسئله در قالب سوالات فرعیتر چنین بیان میشود که چرا شبکه اجتماعی اینستاگرام برخی از حسابهای کاربران را محدود یا حذف میکند؟ یا حرکت توییتر در حذف برخی از اشخاص سیاسی بزرگ دارای چه معانی پنهان و آشکاری است؟ آیا شبکه های اجتماعی یک بستر خنثی و داور بیطرف است یا بر مبنای رویکرد سیاسی و فرهنگی خاصی رفتار میکند؟ و سوالاتی اینچنینی که سعی دارد به مسئله جهتگیریها و سوگیری های شبکه های اجتماعی در موضوعات فرهنگی و سیاسی بپردازد.
شبکه های اجتماعی به عنوان رسانه ای محسوب میشوند که یک نوع پل ارتباطی بین مردم دنیا هستند. البته قابل ذکر است که بین شبکه های اجتماعی و پیام رسانها تفاوت وجود دارد؛ به شکلی که شبکه های اجتماعی مخاطبان عامی دارد که میتواند از اقصی نقاط دنیا باشد مثل فیس بوک، اینستاگرام و ... ولی در پیام رسانها فرد با مخطبان خاص خود یا مخاطبان یک گروه مشخص تعامل دارد مثل تلگرام، سروش و...، از این جهت میتوان گفت که شبکه های اجتماعی به مراتب تاثیرات جهانی و کلانتری دارند و در این یادداشت نیز مورد مطالعه و تحلیل قرار میگیرد.
همواره رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی قلمداد میشود. در واقع رسانه موجب دموکراتیک شدن عرصه فرهنگ و سیاست میشود. از این منظر، شبکه های اجتماعی به عنوان یک رسانه، جایگاه ابزاری برای تحقق ارتباطات گسترده در چارچوب نگاه دموکراتیک را دارند. انتخابات مختلف، مطالبه گریها، ارتباط به مراتب گسترده تر مردم و مسئولین یک کشور، شفافسازی و ... از جمله موارد نقشآفرینی رسانه در جهت سیاست دموکراتیک است و همچنین به طور کلی فراهم شدن بروز فرهنگها و خرده فرهنگهای مختلف نشان افزایش ارتباطات فرهنگی و دموکراتیک شدن فرهنگ است که به وسیله رسانه ها بویژه شبکه های اجتماعی فراهم میشود.
به عنوان مثال فردی در آن سوی دنیا به وسیله شبکه اجتماعی اینستاگرام از فرهنگ بومی منطقه خاصی از ایران با خبر و آگاه میشود و در این صورت آن فرهنگ بومی بوسیله این شبکه اجتماعی زمینه بروز و نمایش پیدا میکند که تا قبل از این شبکه های اجتماعی این موضوع مورد توجه نبود.
شبکه های اجتماعی که به عنوان یک رسانه و به تبع آن رکن چهارم دموکراسی هستند به چه میزان در این جهت حرکت میکنند؟ این سوال با مسئله اصلی که در ابتدای این یادداشت بدان اشاره شد ارتباط تنگاتنگی دارد. به نظر میرسد یک تناقض بارزی پیرامون رفتار شبکههای اجتماعی و ماهیت آنها به عنوان یک رسانه وجود دارد.
از نظر آلن تورن جهان امروز به شدت تحت تاثیر کنترل اطلاعات و دانش توسط تکنوکراتها است. از نظر وی در جهان پساصنعتی امروز دیگر مبارزه طبقاتی که بر ابعاد اقتصادی تاکید دارد مسئله اصلی نیست. در جهان پسا صنعتی، سلطه تکنوکراتها مطرح میشود که به نظر میرسد مسئله اصلی جامعه از مبحث اقتصاد- که مارکس و سایر اندیشمندان پیرامون نظام سرمایه داری و طبقات اقتصادی مطرح نموده اند- به سمت بحث فرهنگ و سیاست در حال انتقال است. در واقع مسئله اصلی برخورداری مردم از حق انتخاب و کنترل زندگی خودشان است.
شبکه های اجتماعی به صورت گستردهای در زندگی امروزین مردم نقش دارند و بر روی نشانه و اطلاعات سوار هستند. امروزه شبکه های اجتماعی با حضور بالایی که در فرهنگ مردم دنیا دارند، میتوانند زمینه جهت دهی افکار عمومی توسط مدیران این شبکه ها را ایجاد نمایند.
به بیان دقیقتر، مدیران، سیاستگذاران و صاحبان شبکههای اجتماعی با وضع ضوابط شبکه و تصمیمات مهم در برهه های حساس در پی اعمال قدرت و تحمیل یک ایده هستند و با توجه به نفوذ بالایی که در حوزه فرهنگ دارند، تاثیرگذاری بالایی در انتخابها و سرنوشت جامعه دارند.
این موضوع تا حدی برجسته است که به عنوان مثال؛ یک شبکه اجتماعی با تحریم یک سیاستمدار برجسته در آستانه انتخابات میتواند زمینه ساز شکست وی شود؛ یا مثال دیگر اینکه با تروریست خواندن یک گروه موجب انزوای آن گروه شود و مثالهای فراوان دیگری که در زندگی روزمره شاهد آن هستیم. به بیان ساده شبکه های اجتماعی با رهبری مدیران سعی در یک نوع سلطه نمادین دارند، سلطه ای که نه با مفاهیم اقتصادی بلکه با مفاهیم فرهنگی تعریف میشود.
هر چند همواره نوعی رفتار بیطرفانه توسط این شبکههای اجتماعی به مردم القا میشود، گویی که به عنوان یک ابزار ارتباطی غیرجانبدارانه رفتار میکنند؛ اما در حقیقت این رفتار بیطرفانه یک نوع تظاهر به بیطرفی بوده است. این تظاهر به بیطرفی به دلیل فرار از تناقض بین ماهیت دموکراتیک و رفتار جانبدارانه این شبکه های اجتماعی صورت میگیرد. شبکه های اجتماعی به دلیل قدرت بالایی که در ایجاد پویش و جو رسانه ای دارند، موضوع رفتار جهتگیرانه خود را در برهه های حساس و مهم به شکل تخصصی و حرفهای مدیریت میکنند، به شکلی که مردم را با خود همراه کرده تا رفتار خود را دموکراتیک نشان دهند.
بر اساس آنچه گذشت میتوان بیان داشت که امروزه شاهد یک نوع اعمال نظر و دیکتاتوری توسط صاحبان، سیاستگذارن و مدیران شبکه های اجتماعی هستیم. آنان در اتفاقات مهم و سرنوشت ساز تاثیر برجسته ای داشته و همچنین در سطح فرهنگ عامیانه نیز نقش پر رنگی دارند. بنابراین شبکه های اجتماعی که روزی به عنوان یک رسانه، رکن چهارم دموکراسی تلقی میشدند، امروزه خود به عنوان یک بازیگر در اتفاقات مهم سیاسی و فرهنگی دنیا هستند. در واقع به نظر میرسد که شبکه های اجتماعی دیگر به عنوان داور بیطرف که بستر یک ارتباط را فراهم آوَرَد نبوده و خود به عنوان یک بازیگر در جهت اعمال قدرت و سلطه رفتار میکند.
*دانشجوی کارشناسی ارشد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)