جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
شبکه ­های اجتماعی دیگر به عنوان داور بی­طرف که بستر یک ارتباط را فراهم آوَرَد نبوده و خود به عنوان یک بازیگر در جهت اعمال قدرت و سلطه رفتار می­‌کند.
کد خبر: ۶۴۴۵
۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۶:۴۴

رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه- جواد صبوری کرج*: آیا رفتار شبکه­ های اجتماعی دارای جهت­‌گیری و سوگیری فرهنگی و سیاسی هست یا نه؟ این مسئله در قالب سوالات فرعی­‌تر چنین بیان می­‌شود که چرا شبکه اجتماعی اینستاگرام برخی از حساب­های کاربران را محدود یا حذف می­‌کند؟ یا حرکت توییتر در حذف برخی از اشخاص سیاسی بزرگ دارای چه معانی پنهان و آشکاری است؟ آیا شبکه­ های اجتماعی یک بستر خنثی و داور بی­‌طرف است یا بر مبنای رویکرد سیاسی و فرهنگی خاصی رفتار می­‌کند؟ و سوالاتی اینچنینی که سعی دارد به مسئله جهت‌گیری‌ها و سوگیری های شبکه­ های اجتماعی در موضوعات فرهنگی و سیاسی بپردازد.

شبکه­ های اجتماعی به عنوان رسانه­ ای محسوب می­شوند که یک نوع پل ارتباطی بین مردم دنیا هستند. البته قابل ذکر است که بین شبکه­ های اجتماعی و پیام رسان­ها تفاوت وجود دارد؛ به شکلی که شبکه­ های اجتماعی مخاطبان عامی دارد که می­تواند از اقصی نقاط دنیا باشد مثل فیس بوک، اینستاگرام و ... ولی در پیام رسان­ها فرد با مخطبان خاص خود یا مخاطبان یک گروه مشخص تعامل دارد مثل تلگرام، سروش و...، از این جهت می­توان گفت که شبکه­ های اجتماعی به مراتب تاثیرات جهانی و کلان­‌تری دارند و در این یادداشت نیز مورد مطالعه و تحلیل قرار می­‌گیرد.

همواره رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی قلمداد می­شود. در واقع رسانه موجب دموکراتیک شدن عرصه فرهنگ و سیاست می­شود. از این منظر، شبکه­ های اجتماعی به عنوان یک رسانه، جایگاه ابزاری برای تحقق ارتباطات گسترده در چارچوب نگاه دموکراتیک را دارند. انتخابات مختلف، مطالبه­ گری­‌ها، ارتباط به مراتب گسترده تر مردم و مسئولین یک کشور، شفاف­‌سازی و ... از جمله موارد نقش­‌آفرینی رسانه در جهت سیاست دموکراتیک است و همچنین به طور کلی فراهم شدن بروز فرهنگ­‌ها و خرده فرهنگ­‌های مختلف نشان افزایش ارتباطات فرهنگی و دموکراتیک شدن فرهنگ است که به وسیله رسانه­ ها بویژه شبکه­ های اجتماعی فراهم می‌شود.

به عنوان مثال فردی در آن سوی دنیا به وسیله شبکه اجتماعی اینستاگرام از فرهنگ بومی منطقه خاصی از ایران با خبر و آگاه می­شود و در این صورت آن فرهنگ بومی بوسیله این شبکه اجتماعی زمینه بروز و نمایش پیدا می­کند که تا قبل از این شبکه ­های اجتماعی این موضوع مورد توجه نبود.

شبکه­ های اجتماعی که به عنوان یک رسانه و به تبع آن رکن چهارم دموکراسی هستند به چه میزان در این جهت حرکت می­کنند؟ این سوال با مسئله اصلی که در ابتدای این یادداشت بدان اشاره شد ارتباط تنگاتنگی دارد. به نظر می­رسد یک تناقض بارزی پیرامون رفتار شبکه­‌های اجتماعی و ماهیت آن­ها به عنوان یک رسانه وجود دارد.

از نظر آلن تورن جهان امروز به شدت تحت تاثیر کنترل اطلاعات و دانش توسط تکنوکرات­‌ها است. از نظر وی در جهان پسا‌صنعتی امروز دیگر مبارزه طبقاتی که بر ابعاد اقتصادی تاکید دارد مسئله اصلی نیست. در جهان پسا صنعتی، سلطه تکنوکرات­ها مطرح می­شود که به نظر می­رسد مسئله اصلی جامعه از مبحث اقتصاد- که مارکس و سایر اندیشمندان پیرامون نظام سرمایه­ داری و طبقات اقتصادی مطرح نموده ­اند- به سمت بحث فرهنگ و سیاست در حال انتقال است. در واقع مسئله اصلی برخورداری مردم از حق انتخاب و کنترل زندگی خودشان است.

شبکه­ های اجتماعی به صورت گسترده­‌ای در زندگی امروزین مردم نقش دارند و بر روی نشانه و اطلاعات سوار هستند. امروزه شبکه­ های اجتماعی با حضور بالایی که در فرهنگ مردم دنیا دارند، می­‌توانند زمینه جهت دهی افکار عمومی توسط مدیران این شبکه­ ها را ایجاد نمایند.

به بیان دقیق­تر، مدیران، سیاستگذاران و صاحبان شبکه­‌های اجتماعی با وضع ضوابط شبکه و تصمیمات مهم در برهه ­های حساس در پی اعمال قدرت و تحمیل یک ایده هستند و با توجه به نفوذ بالایی که در حوزه فرهنگ دارند، تاثیر‌گذاری بالایی در انتخاب­ها و سرنوشت جامعه دارند.

این موضوع تا حدی برجسته است که به عنوان مثال؛ یک شبکه اجتماعی با تحریم یک سیاستمدار برجسته در آستانه انتخابات می­تواند زمینه­ ساز شکست وی شود؛ یا مثال دیگر اینکه با تروریست خواندن یک گروه موجب انزوای آن گروه شود و مثال­های فراوان دیگری که در زندگی روزمره شاهد آن هستیم. به بیان ساده شبکه­ های اجتماعی با رهبری مدیران سعی در یک نوع سلطه نمادین دارند، سلطه­ ای که نه با مفاهیم اقتصادی بلکه با مفاهیم فرهنگی تعریف می­‌شود.

هر چند همواره نوعی رفتار بی­‌طرفانه توسط این شبکه­‌های اجتماعی به مردم القا می­‌شود، گویی­ که به عنوان یک ابزار ارتباطی غیرجانب­دارانه رفتار می­کنند؛ اما در حقیقت این رفتار بی­طرفانه یک نوع تظاهر به بی­طرفی بوده است. این تظاهر به بی‌طرفی به دلیل فرار از تناقض بین ماهیت دموکراتیک و رفتار جانب­دارانه این شبکه­ های اجتماعی صورت می­‌گیرد. شبکه­ های اجتماعی به دلیل قدرت بالایی که در ایجاد پویش و جو رسانه ­ای دارند، موضوع رفتار جهت­‌گیرانه خود را در برهه ­های حساس و مهم به شکل تخصصی و حرفه­‌ای مدیریت می­کنند، به شکلی که مردم را با خود همراه کرده تا رفتار خود را دموکراتیک نشان دهند.

بر اساس آنچه گذشت می­توان بیان داشت که امروزه شاهد یک نوع اعمال نظر و دیکتاتوری توسط صاحبان، سیاستگذارن و مدیران شبکه های اجتماعی هستیم. آنان در اتفاقات مهم و سرنوشت­ ساز تاثیر برجسته ­ای داشته و همچنین در سطح فرهنگ عامیانه نیز نقش پر رنگی دارند. بنابراین شبکه­ های اجتماعی که روزی به عنوان یک رسانه، رکن چهارم دموکراسی تلقی می­‌شدند، امروزه خود به عنوان یک بازیگر در اتفاقات مهم سیاسی و فرهنگی دنیا هستند. در واقع به نظر می­‌رسد که شبکه ­های اجتماعی دیگر به عنوان داور بی­طرف که بستر یک ارتباط را فراهم آوَرَد نبوده و خود به عنوان یک بازیگر در جهت اعمال قدرت و سلطه رفتار می­کند.

 

*دانشجوی کارشناسی ارشد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: