رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه اقتصاد - دانیال داودی: برخی بخشهای اقتصادی هستند که ارزش افزودهی بالایی ایجاد میکنند اما چندان اشتغال آفرین نیستند؛ مانند بخش استخراج نفت یا بخش واسطهگری مالی. برخی دیگر از بخشها هستند که اشتغالآفرینی بالایی دارند اما الزاماً در میان رتبههای برتر از لحاظ ایجاد ارزشافزوده نیستند؛ مانند زراعت، باغداری و جنگلداری. طبعاً سایر بخشها نیز در این میانه هستند. بنابراین نخستین پرسشی که پیشروی سیاستگذار قرار دارد این است که کدام سناریو را انتخاب کند!؟ در یک سناریو، میتوان بودجه و حمایتهای دولت را به سمت بخشهای با ارزش افزودهی بالا سوق داد، اما این سیاست برای جوانان شغل نخواهد شد! سناریوی دوم این است که تمرکز را روی تحریک بخشهای با درجهی اشتغالآفرینی بالا قرار دهد. در این صورت ممکن است الزاما رشد اقتصادی بالا نداشته باشیم و باید به رشدهای متوسط (مثلاً 4 درصد) قناعت کنیم. سناریوی سوم نیز چیزی میان دو سناریوی اول است.
تعیین شعارهای سال در چند سال گذشته نشان میدهد که مطلوب رهبر انقلاب، حالت سوم است؛ با این قید که کفهی اشتغالآفرینی سنگینتر باشد اما از مسیرهای دانشبنیان و با ابزار بهبود بهرهوری تلاش کنیم تا جایی که امکان دارد رشد اقتصادی و ارزش افزوده را نیز در کنار اشتغالزایی تقویت کنیم. «رونق تولید» و «جهش تولید» نشان میدهند که تلاش برای ایجاد ارزش افزودهی بیشتر موضوعیت دارد. «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» نیز تاکیدی است بر لزوم حمایت دولت از تقویت تولید. شعار سال 1401 اما تاکید بر وجوه متفاوتی از تولید مطلوب در ایران امروز است. «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» تاکید دارد بر اینکه ارزش افزوده باید زیاد شود، اما یک قیدی دارد و آن اینکه در این رشد ارزش افزوده، اشتغالآفرینی مهم است. به عبارت دیگر گویا رهبر انقلاب ترجیح میدهند مثلاً رشد اقتصادی 5 درصد داشته باشیم ولی همراه با اشتغالزایی بالا تا اینکه رشد اقتصادی مثلاً 8 درصد داشته باشیم، بدون اینکه شغل زیادی ایجاد شده باشد و جوانان تحصیلکرده مشغول به کار شده باشند.
بنابراین برای سیاستگذاری بینابینی (همان سنارویوی سوم) نیاز به محاسباتی داریم که نشان دهند میزان اشتغالآفرینی و ایجاد ارزش افزوده در بخشهای مختلف اقتصادی چه مقدار است. تحلیلهای داده-ستانده این امکان را برای ما فراهم میکنند. بر اساس یکی از محاسبات[1] که اقتصاد ایران را به 22 بخش تقسیم کرده است، 21 درصد از ارزش افزودهی مستقیم و غیرمستقیم ایجادشده در اقتصاد ایران مربوط به بخش «نفت خام و گاز طبیعی» بوده است. همچنین «ساختمان» 16 درصد، «واسطهگریهای مالی» 10 درصد، «حملونقل، انبارداری و ارتباطات» 9 درصد، «زراعت، جنلداری و باغداری» 9 درصد، «ادارهی امور عمومی، دفاع و ...» 5 درصد، «آموزش» 5 درصد، «تامین برق، آب و گاز» 4 درصد، «بهداشت و مددکاری اجتماعی» 3 درصد، «صنایع چوب و کاغذ» 3 درصد، «صنایع ماشینآلات» 3 درصد و سایر بخشها نیز هر کدام زیر 3 درصد ارزش افزوده ایجاد میکنند. اما سوال اینجاست که آیا میزان اشتغالآفرینی مستقیم و غیرمستقیم بخشهای اقتصادی نیز به همین ترتیب است!؟ پاسخ منفی است.
اگر بخواهیم بخشهای اقتصادی را بر اساس جمع اشتغالآفرینی مستقیم و غیرمستقیم رتبهبندی کنیم، بخش «زراعت، باغداری و جنگلداری» با 18.5 درصد اشتغالآفرینی در رتبهی نخست قرار میگیرد. همچنین بخش «عمدهفروشی، خردهفروشی و ...» 14.2 درصد، «ساختمان» 13.2 درصد، «حملونقل، انبارداری و ارتباطات» 9.7 درصد، «ادارهی امور عمومی، دفاع و ...» 8.9 درصد، «آموزش» 6.8 درصد، «صنایع منسوجات، پوشاک و چرم» 5.2 درصد اشتغالآفرینی دارند. سایر بخشها نیز هر کدام زیر 3 درصد اشتغال ایجاد میکنند. جالب آنکه مثلاً «زراعت، جنگلداری و باغداری» که بیشترین اشتغالآفرینی را دارد، خود 9 درصد از ارزش افزودهی اقتصاد ایران را نیز تامین میکند که مقداری قابل توجه است. این در حالی است که این معادله، از آن سو صادق نیست. یعنی مثلاً نفت خام و گاز طبیعی که بیش از 20 درصد ارزش افزودهی اقتصاد ما را تشکیل میدهد، تنها 0.4 درصد اشتغال به طور مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند.
با این توضیحات اگر به پرسش ابتدای یادداشت (یعنی سناریوی مطلوب تولید) بازگردیم، میتوان گفت اگر چه کسی مخالف تلاش برای افزایش تولید و فروش نفت نیست، اما اولاً درآمدش باید صرف سرمایهگذاریهای توسعه شود و در ثانی، نباید به ارزش افزوده و رشد اقتصادی حاصل از فروش نفت و گاز بیشتر دل خوش کرد. مسالهی مهم اقتصادی-اجتماعی ما امروز اشتغال جوانان است و برای بهبود وضع اشتغال جوانان ضروری است دولت بهطور خاص روی بخشهایی تمرکز کند که از یک سو اشتغال بالا و از سوی دیگر ارزشافزودهی قابل قبولی ایجاد میکنند؛ سه بخش «زراعت، باغداری و جنگلداری»، «ساختمان» و «حملونقل، انبارداری و ارتباطات» تا حد زیادی واجد این ویژگیها هستند. تلاش برای ارتقای بهرهوری نیروی کار در این حوزهها به کمک شرکتهای دانشبنیان، میتواند به ایجاد اشتغال و ارزش افزودهی بیش از پیش آنها نیز کمک کند.
[1] شریفی و همکاران (1391)، رتبهبندی میزان اشتغال و ارزش افزوده حاصل از فعالیت بخشهای تولیدی و بررسی علل آنها (با استفاده از تحلیل داده ستانده)، مجلهی علمی-پژوهشی سیاستگذاری اقتصادی.