رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه - یاسین ادب : با اعلام خبر گران شدن بلیط های سینما، بحث در خصوص عدالت فرهنگی و میزان دسترسی به منابع فرهنگی همچون کتاب و سینما در میان فرهنگ دوستان دوباره رونق گرفته است. توزیع مناسب این منابع فرهنگی به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های عدالت فرهنگی با اقتصاد مردم گره خورده است.
بنا بر آمار، شاخص سینما رفتن(یعنی تعداد تماشاگر سینما به جمعیت کشور) در کشور ایران در سال 1369 حدود 2.3 بوده است که این میزان ، در استانداردترین معیار جهانی بوده است.
این عدد در سال 1398 و قبل از شیوع بیماری کرونا به 0.3 رسیده است. این آمار این نکته را به ما می رساند که سینمای ایران به یک سینمای بدون تماشاگر تبدیل شده است.
در همین رابطه با پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما گفتگویی داشته ایم که در ادامه خواهید خواند.
بهمن: شاخص ها و مولفه های عدالت فرهنگی از نظر شما چیست؟ اگر مردم دسترسی به سینما و کتاب داشته باشند این عدالت فرهنگی محقق می شود؟
ذوالفقاری: کار از این حرف ها گذشته است. نه جشنواره ما برای مردم جشنوارۀ مهمی است و نه برای مردم اولویتی دارد که فیلم را ببینند یا خیر. از همین فیلم های اکران شده، فروش هایی که اعلام می شود فروش های به شدت مشکوکی است. اینکه اگر قیمت بلیط کمتر باشد آیا مردم آن ها را میببینند یانه؟ بعید می دانم. برای مثال اگر قیمت بلیط فیلمی 20 هزار تومان شود مردم تشویق می شوند که فیلم را ببینند؟ خیر؛ فیلم ها ربطی به زندگی مردم ندارد.
اصولاً وقتی جامعه ای به لحاظ اقتصادی این میزان درگیر مشکل است در آن صحبت کردن از فرهنگ قدری خنده دار است. ضمن اینکه محصولات فرهنگی ما و به طور خاص سینما حساب خود را از مردم جدا کرده است. ما در جامعه خودمان، یک خط تولید فیلم داریم که در جای دیگری پول خود را در می آورد و بودجه های 30-20 میلیاردی دارد اما نه برای سازندگان آنها اهمیت دارد این فیلم ها را ببینند و نه برای مردم مهم است که این فیلم ها را ببینند.
اینها تجارتی برای خودشان است و پول خود را از جاهای دیگری در می آورد و اکران می شود . یعنی خیلی ربطی به مردم و جامعه ندارد و همین الان هم جشنواره فجر برگزار شده در فضای مجازی بعنوان یک فضای قابل مطالعه چند نفر درباره این فیلم ها بحث کرده اند؟ آخرین باری که یک موضوع فیلم بحث شده بود چه زمانی بود؟کسانی هم که بحث کرده اند هم بیشتر بچه های سینما هستند که برای آنها فیلم به طور تخصصی اهمیت دارد.
به نظر من سینمای ایران شبیه کارخانه ای شده که خط تولید آن باید کار کند. کار کردن این خط تولید دو دلیل دارد. اول اینکه مسئولین آن شهر نمی توانند بگویند این کارخانه سوددهی ندارد و خود آنها پول به کارخانه تزریق می کنند یا اینکه این فعالیت کارخانه پوششی برای یکسری کارهای غیرقانونی است که پشت آن انجام می شود. در هر حال محصولی از این کارخانه بیرون نمی آید که به درد مردم بخورد یعنی این را به وضوح می بینم.
سینماگران ترجیح دادند با سرمایه گذاران نشست و برخاست کنند، با آقازاده ها نشست و برخاست کنند، با صاحبان پول های مشکوک نشست و برخاست کنند و تمام این هم نشینی ها به نوعی در فیلم هایشان بازنمایی شده است و جامعه نیز احساس کرد آن چیزی که روی پرده است ربطی به او ندارد و جامعه هم حساب خود را از این سینما جدا کرد. اکنون، بود و نبود سینمای ایران برای هیچ کسی جز مدیران و سینماگران مهم نیست.
بهمن : اگر یک نگاه این همانی هم داشته باشیم، در کتاب و صنعت چاپ هم وضعیت به همین صورت است. یعنی فرهنگ کتاب هم بیشتر تبدیل به صنعت می شود و بحث دسترسی مردم نیست. با توجه به این امر نظر شما در خصوص دسترسی به کتاب چیست؟
ذوالفقاری: اصولاً محصولات فرهنگی ما مشتری محور نیست. اصلاً برای ما مهم نیست مردم این کتاب ها را بخرند یا نخرند یا مردم این فیلم ها را ببینند یا نبینند. همانطور که تهیه کننده های ما از جاهای دیگری پول درمی آورند، ناشران ما هم از جای دیگری پول درمی آورند. مخاطب و مشتری هیچ اهمیتی ندارد و مردم خودشان به علاقه های فرهنگی خود می پردازند. یعنی مردم کتاب هایی را که دوست دارند می خوانند و سریال های خود را می بینند. برخی سریال ترکی دوست دارند و برخی دیگر سریال امریکایی دوست دارند.
محصولات فرهنگی که در جامعه ما تولید می شود ربطی به مردم ندارد. یعنی برای مردم این محصولات فرهنگی اهمیتی ندارد. ما در زمانی یک طبقه متوسط داشتیم که کتاب های مهم تر را می خریدند و فیلم های مهم تر را می دیدند. اکنون که دیگر فیلمی برای آنها تولید نمی شود و چون این طبقه به لحاظ اقتصادی افت کرد و دچار مشکل شد، در خرید کتاب هم به مشکل برخورد و خود به خود این محصول فرهنگی از سبد خرید آن ها نیز حذف شد.
امروز خبری را خواندم که فیلم آقای مهرجویی ممکن است با مشکل مجوز روبرو شود ولی برای من عجیب است در شرایطی که جامعه این میزان از سینما قهر کرده است و از محصولات فرهنگی دور است، همچنان این بساط سختگیری و ممیزی برقرار است. فیلمی که به اتکای نام سازنده می توانست طیفی از مخاطبان را به سالن بیاورد به مشکل برمی خورد.
بهمن: شما با توجه به این که بر روی فلسفه اکران کار کردید می خواستم همین جا بحث پلتفرم ها و VOD ها را بیان کنم که این ابزار ها چقدر روی فروش فیلم ها تاثیر دارد و اینکه آیا ممکن است روند اکران سینما را در ایران تغییر دهد؟
ذوالفقاری:با بودجه پلتفرم ها می توان یک موج نو جدید در صنعت هنرهای نمایشی ایجاد کرد. پلتفرم ها فرصت خود را داشتند، عرصه جدید که می آید در یک یا دو سال باید بتواند مخاطب را به کیفیت تولیدات خود جذب کند اما پلتفرم ها این اعتماد را از بین بردند یعنی آن عرصه را به مکانی برای نمایش چهره های خاص تبدیل کردند.
ذهنیت مردم از تولیدات پلتفرم ها منفی است و این ذهنیت را بعد از دو سال نمی توان تغییر داد. مردمی که مثلاً سریال گیم آف ترونز دیدند، سریال سوپرانوز دیدند، سریال سرگذشت ندیمه را می بینند یا مانی هیست می بینند، احساس می کنید وقتی این مردم محصولات پلتفرم ها مثلاً میدان سرخ را می بینند چه میگویند؟ بالاخره خود ما هم مخاطب هستیم و می خواهیم یک سریال را ببینیم، چرا باید تولید پلتفرمی را ببینیم که 99 درصد احتمال می دهیم ضعیف است؟
به نظر من در فضای فرهنگی ما خلا بزرگی وجود دارد. خیلی از افراد محصولات فرهنگی ما اعم از فیلم، سریال و تئاتر را کنار گذاشتند و اگر اهل آن باشند فیلم و سریال های محبوب خود را می بینند.
پلتفرم ها آمار بازدید را به درستی اعلام نمی کنند که می توان حدس زد، پائین است و هنگامی هم که آمار را اعلام میکنند برای جامعه 80 میلیونی شرمآور است. در این زمان از سال برای مردم مهم بود که چه سریال نوروزی برای آن ها پخش می شود و برای مردم مهم بود چه فیلم هایی اکران می شود،اما اکنون این کنجکاوی در بین مردم دیده نمی شود و مردم ناامید هستند از اینکه محصول فرهنگی جذابی تولید شود. این مسیری بود که هشدار آن داده شد و از ابتدا که پلتفرم ها آمدند خیلی از افراد از جمله من نوشتم که این مسیر به جای مخاطب محوری، سلبریتی محوری را پیشه کرده است و این باعث شکست می شود.
بهمن : مسئله تمرکزگرایی فرهنگی در تهران چقدر به این موضوع مرتبط است؟ آماری منتشر شد که فروش پردیس سینمایی کوروش بیش از اندازه فروش کل استان خراسان رضوی بود. تمرکزگرایی چه سازوکاری دارد؟ ما باید امید به ساختارها داشته باشیم که توزیع فرهنگی رخ دهد یا ابزارهایی همچون فضای مجازی باعث شود این عدالت فرهنگی اتفاق بیفتد؟
ذوالفقاری: الان با این وضعیت شبکه های اجتماعی همه در هر جایی باشند با یک محصولاتی مواجه می شوند. در یکی دو دهه اخیر واقعیت این است که سینمای ایران بخش زیادی از فروش خود را در تهران داشته است. حساب زیادی روی فروش شهرستان نمی کردند.
واقعاً اثرگذاری سینمای ایران در سطح جامعه به صفر رسیده است. یعنی الان خیلی بعید است از طریق فیلم بتوانید پیامی به جامعه بدهید یا یک فیلم بتواند تغییری ایجاد کند. برای من سینمای ایران یک پدیده تاریخی است یعنی تمام شده است. ما یک خط تولید فیلم داریم ولی سینما به معنی روندی که مخاطب فیلم را ببیند و بازخورد گرفته شود و منتقد نظر دهد و اتفاق فرهنگی در سطح جامعه رخ دهد نداریم.
بهمن : اگر نکته خاصی از پیش بینی خود از سال آتی اکران دارید بفرمائید.
ذوالفقاری: به نظر من کرونا خیلی به سینمای ایران کمک کرد. خیلی از این ضعف فروش را که مسئولین و تهیه کننده ها به حساب سینما گذاشتند که اگر فیلم نمی فروشد بخاطر کرونا است. در حالیکه ربطی به کرونا ندارد یعنی همین الان که سینما باز می شود آمار فروش فیلم ها آمار مشکوکی است. اولاً که خیلی کم است برای مثال روزی یک میلیارد فروش برای گشت ارشاد سه اعلام می شود. اگر فیلمی این میزان فروش دارد باید در سطح جامعه این را ببینید و درباره موضوع آن در جامعه صحبت شود.
در فضای مجازی تصاویر و عکس آن فیلم را بگذارند و حرفی بزنند و چیزی بنویسند ولی من چنین چیزی نمی بینم در صورتی که فروش فیلم خیلی بالا اعلام می شود. من امیدی ندارم و به نظرم سال آینده همین است و فیلمی اکران نمی شود که بتواند تکانی به جامعه بدهد و این پروسه فقیرتر شدن مردم ایران هم ادامه دارد و تا وقتی این پروسه وجود دارد خود به خود انتظار اینکه مردم برای دیدن محصول فرهنگی خوب هزینه کنند انتظار بیهوده ای است چه برسد که انتظار داریم مردم 50 هزار تومان بلیط بخرند و این فیلم ها را ببینند. حتی برای ما که شغل ما این است کار عبثی به نظر می رسد.