رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه-محمدحسین نظری: بحث بر سر مبنای حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران، مطلبی جدی است که هرگز از رمق و رونق نیفتاده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که تعیین نوع نظام سیاسی به رای مردم گذاشته شد، امام خمینی (ره) از موضع رهبر و راهنمای دینی مردم، «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» را مبنا قرار دادند، حالی که کسان و جریانهایی به دنبال صورتهای رایج حکمرانی در جهان بودند.
اما مبانی و مولفه های حکمرانی در جمهوری اسلامی با دیگر صورتها چه تفاوتی دارد؟ یک وقتی امام(ره) در جمع کارگزاران دولت فرمودند که «ما خدای تبارک و تعالی را شکر میکنیم که با این همه مشکلاتی که برای جمهوری اسلامی پیش آوردند و پیش خواهند آورد، جز ذات مقدس او پناهی نداریم. هرچه هست از اوست و هرچه خواهد شد هم از اوست و ما جز یک خدمتگزاری که باز هم توفیقش از اوست، چیزی نیستیم. باید همه ما توجه داشته باشیم به اینکه ما خودمان چیزی نیستیم، هرچه هست اوست.»(صحبفه امام، جلد 20، صفحه 366)
این البته یکی از ده ها مواردی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی به نسبت میان مسئولیت و خدمتگزاری و اراده و مشیت الهی و ضرورت احساس حضور و خشیت و فقر تذکر داده اند. شاید کسی بگوید که این دست مطالب اقتضای وجوه عرفانی شخصیت امام(ره) بوده و مفید نظریه پردازی سیاسی نیست. چنانکه در همه این سالها از چیزهایی مثل امام کاریزماتیک سخن رفته که قابل مناقشه است. اما محدود کردن این مطالب به صرف روحیات و خصوصیات شخصی امام(ره) علاوه بر آنکه با منظومه فکری ایشان مناسبت ندارد، با استمرار و امتداد آن در بیان سایر رهبران انقلابی نیز قابل جمع نیست؛ چنانکه این معانی در سخنان آیت الله خامنه ای نیز بسیار پرتکرار و قابل اعتناست.
در همین سخنرانی اخیر، صدر مطالب آیت الله خامنه ای به تفصیل نسبت مسئولیت در جمهوری اسلامی و ذات مقدس خداوند اختصاص یافته است. اینکه احساس مسئولیّت در مقابل خدا مهمترین رکن مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی است، با هیچ یک از صورت های حکمرانی مناسبت ندارد و اساسا در هیچ نظام سیاسی مطرح نیست. چه در انواع به اصطلاح دموکراسی ها و همچنین در صورتهای استبدادی قدیم و جدید حکمرانی، بحث از اراده و مشیت الهی در کار نیست و هر چه هست اراده افراد و گروه ها و نسبت های صوری و قالبی میان اجزای ملک و مملکت است. وقتی گفته می شود «حضور الهی اساس مسئولیّت اجتماعی و مسئولیّت سیاسی در جمهوری اسلامی است»(بیانات رهبری در جمع کارگزاران،23 فروردین 1401) یعنی حکمرانی دینی از بن و بنیاد با حکمرانی های رایج جهان متفاوت است.
جمهوری اسلامی اگر تا امروز ارج و ارزشی یافته و حائز شانی شده، از آن روست که در ظلمات خودبنیادی انسان جدید و حجاب سوبژکتیویته، راهی به سوی «الله» و حکومت الهی گشوده است. اینکه امروز موانعی در کار اداره کشور پیدا شده و احیانا کژی هایی رخ نموده است، احتمالا نسبتی با بی اعتنایی به بنیادهای حکمرانی دینی دارد که رهبران جمهوری اسلامی مکرر به آن تذکر داده اند، نه آنچنان که برخی مدعی شده اند، راهی در کار نبوده یا همه راه ها بسته شده اند. در نظام جمهوری اسلامی به مثابه نحوی حکمرانی معنوی، گشودن و پیمودن راه با مجاهدت، استغفار و حضور الهی مناسبت دارد و اگر چنانچه کارگزاران این نظام اقتضائات این مقام و موقع را مراعات نکردند، پیدا شدن موانع دور از انتظار نیست.
در سالهای اخیر اگر چه دائما از اصلاح حکمرانی یا اصلاح الگوی حکمرانی بحث شده است، اما کسانی از اصلاح، اصلاح به نفع الگوهایی را مراد می کنند که اخذ کنندگان آن خود گرفتار مصائبند. حالی که در تمام سالهای پس از انقلاب، هر وقت ما به مبانی معرفتی خود توجه کردیم-مثل دفاع مقدس که توجه تام و تمام به این مبانی بود-گشایش هایی پیدا شده است. از این جهت، اگر سودا و تمنای اصلاح داریم، تذکر به ماهیت حکمرانی دینی و اقتضائات مسئولیت در جمهوری اسلامی ضروری به نظر می رسد.