جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
تبعات محاصره چین توسط ایالات متحده، دامن چه کشورهایی را می‌گیرد؟
برای آمریکا دنیا هنوز هم همان دنیای «یا با ما هستید یا علیه ما» است. لذا کشورهایی که در طرح چینی جایگاه ویژه‌ای دارند به همان میزان در معرض تهدید آمریکا خواهند بود. کشورهایی از قبیل سریلانکا، بنگلادش، افغانستان و یا مورد منقضی شده‌ای مانند پاکستان.
کد خبر: ۸۸۶۷
۲۵ فروردين ۱۴۰۱ | ۱۶:۱۹
رضا باقری

رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی_ رضا باقری: زمانی جرج بوش در یکی از چندین خطابه مشهور خود علیه چیزی که تروریسم معرفی می‌کرد گفته بود:« هر ملتی در هرجای دنیا باید تصمیم خود را اتخاذ نماید. یا طرف ما هستید یا طرف تروریست‌ها».

البته جرج بوش به طبع عادت معمول جمهوری‌جواهان، تنها جوهره ناپسند سیاست آمریکایی را بروز دادند؛ و الا نه این سیاست مختص بوش بود و نه مسئله فقط مسئله تروریست‌هاست. به صورت کلی یا با آمریکایید یا سرنگون می‌شوید! مگر اینکه نتوانیم!

جدیدترین آماج این سیاست عمران‌خان، نخست وزیر پاکستان بود. عمران خان برخلاف امثال نواز شریف سمت غرب غش نمی‌کرد، همچنان که دوری هم نمی‌گزید. او در پاکستان ایستاده بود و با شرق و غرب بده‌بستان داشت. رویه او برای نقشه‌های جدید آمریکا مانع به حساب می‌آمد و لذا سریع‌تر از چیزی که تصور می‌شد کنار رفت.

راهزنی آمریکا در گردنه‌های جاده ابریشم

 

نقشه جدید آمریکا چیست؟

البته بیشتر از نقشه جدید شبیه به اراده‌ای جدید است. مهار چین و محاصره این کشور به عنوان بزرگترین رقیب اقتصادی آمریکا همواره در دستور کار ایالات متحده بوده است. برخلاف تصور رایج هم تفاوت چشمگیری در مشی روسای جمهور مختلف آمریکا نیست. مثلا آشوبناک کردن افغانستان چیزی بود که ترامپ حرفش را زد و بایدن به اجرا گذاشت.

چین به عنوان یک قدرت اقتصادی، نیازمند بازار است؛ این بازارهای اعم از بازار خرید یا هما واردات یا بازار فروش و صادرات هستند. اما در هر دو دسته بین چین و این بازارها مسافت زیادی وجود دارد. به خصوص از حیث زمینی بین چین و بازارهای خرید و فروش پر است از کشورهایی که زیرساخت‌های قابل ذکری برای حمل و نقل ندارند. این همان دلیل طرح ایده یک کمربند و یک جاده‌ی چینی‌ها یا همان راه ابریشم جدید است. ابتکار یک کمربند یک جاده بخشی از اهداف دراز مدت چین برای توسعه ارتباطات کشور های مسیر “کمربند اقتصادی جاده ابریشم” و “مسیر دریایی قرن بیست و یکم” است. قریب به 4 میلیارد نفر جمعیت در حوزه شمول این ابتکار چینی ها قرار دارند که از آسیای جنوب شرقی آغاز شده و با عبور از چین، آسیای مرکزی، خاورمیانه و شرق آسیا نهایتا به اروپای غربی خاتمه می یابد.

دامنه دریایی این طرح هم اگر چه به شهرت مسیر زمینی نیست اما همزمان توسط چینی ها به پیش برده می‌شود. این طرح که سلسله‌ای از بنادر را تجهیز و به هم مرتبط می‌کند طرح گردنبند مروارید نام دارد. هر مروارید نمایانگر یک بندری خاص در خط ساحلی اقیانوس هند است. اتصال این بندرها باعث ایجاد زنجیره ای از مراکز می شود که به عنوان مراکز اقتصادی یا پاسگاه های نظامی – نظارتی برای چین فعالیت می کنند. البته چین به صورت مداوم استفاده نظامی از این مناطق را رد می‌کند؛ اگر چه در مورد خاص جیبوتی، چیزی برعکس این ادعا رخ داده است.

نقشه جدید آمریکا، برهم زدن همین نقشه است. آمریکا تلاش دارد تا دست چین را قبل از آنکه حتی به آسیای مرکزی برسد قطع کند و در دریا نیز دیوار قرنطینه به دور آن بکشد. پیمان آکوس گام بزرگی به همین منظور بود. پیمان آکوس پیمانی سه جانبه بین آمریکا، انگلیس و استرالیا بود. این پیمان به استرالیا امکان می‌دهد برای اولین بار با استفاده از اطلاعات سری نظامی آمریکا زیردریایی‌هایی با نیروی محرکه هسته‌ای بسازد. این پیمان همچنین شامل همکاری در زمینه هوش مصنوعی، فناوری کوانتومی و سایبری خواهد بود.

راهزنی آمریکا در گردنه‌های جاده ابریشم

 

چه خواهد شد؟

کشورهایی که در طرح چینی جایگاه ویژه‌ای دارند به همان میزان در معرض تهدید آمریکا خواهند بود. کشورهایی از قبیل سریلانکا، بنگلادش، افغانستان و یا مورد منقضی شده‌ای مانند پاکستان. این کشورها رژیم‌های کاملا بسته و چپ‌گرا ندارند که برای بیرون‌کشیدن آنها از طرح چینی نیازی به کاربست نیروی نظامی باشد. از این رو احتمالا استراتژی اخلال در طرح چین شبیه به تجربه پاکستان از ناحیه سازوکارهای رسمی دنبال شود. بالا رفتن سطح تنش و درگیری در این کشورها بسته به مقاومت جناح‌های سیاسی و گروه های مردمی نسبت به تغییرات سیاسی است. این محاسبات در کشورهایی با رژیم بسته  مانند ترکمنستان متفاوت است. این حکام معمولا با رویکرد بقا، سعی می‌کنند میان روابط شرق و غرب خود تنظیم‌گری داشته باشند.

اما باز در میان این کشورها، آندسته از کشورهایی که مزیت‌های چندگانه دارند طبیعتا در اولویت قرار خواهند گرفت. یکی از اولویت‌دار ترین همسایه‌های چین، افغانستان است. خروج آمریکا از این کشور از ابتدا با رویکرد ایجاد هزینه امنیتی برای چین و ایران بود. این اتقفاق به دلایل مختلف آنگونه که آمریکا می‌خواست رخ نداده است. لذا پس دوره کوتاهی ثبات نسبی، همزمان با تحولات پاکستان، صدای آشوب از افغانستان هم به گوش می‌رسد. زمانی که امریکا را نیز پای دیگر تحولات افغانستان درنظر بگیریم، اساسا نوع رژیم حاکم بر افغانستان مسئله ثانویه می‌شود. چالش آمریکا ایجاد خلا رژیم در افغانستان است. البته طبیعتا تا آن زمان از تمام ظرفیت‌های خود در طالبان و همین هیئت حاکمه مستقر استفاده خواهد کرد.

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: