به گزارش شبکه خبری ایران۲۴، در هر صنفی، هر بخشی از صنایع و خدمات، خروجی اصلی کار که بقا و تداوم را تضمین میکند، بخش بازاریابی و فروش است. چرخه تولید در فرآیندی پیچیده با اجزایی ضروری، به بازدهی مالی ختم میشود. اگر در این بخش موفقیت حاصل نشود، روند کار به رکود یا تعطیلی کشیده خواهد شد.
در مارکت موسیقی در بحث حقوق مادی، فعالیت یا تولید آثار، مساله مالی بسیار تعیین کننده است.
اینجا تیمهایی به میدان آمدهاند که در پولسازی از این مارکت خبره هستند و چون اصولا مبنا و نظام ارزشیشان در راستای سود و هزینه تعریف شده، همواره وسیله را توجیه هدف میکنند.
نام این گروه، فرد یا افراد، «تهیهکننده» است!
در جهانبینی تهیهکننده همواره اولویت اول و آخر با فروش است. البته این بدان معنا نیست که محتوا و کیفیت برای آنها عاری از اهمیت باشد، لیکن اینجا بحث اولویت با پول است.
اگر روند تولید و ارائه موسیقی از قبل انقلاب تا حال حاضر را بررسی کنیم درمییابیم که از یک جنبه غنی و از جنبه دیگر فقیر شدهایم. در این چند دهه و در نقطه کنونی، مارکت موسیقی و گردش مالی آن به شکلی معنادار اوج گرفته است. به همان اندازه که این بخش رشد داشته، محتوا سیر نزولی یافته است.
پر واضح است که اکثر تهیهکنندگان در حوزه موسیقی پاپ فعالیت میکنند چون به فکر بازگشت سرمایه و چندین برابر کردن آن هستند.
در این رقابت که بویژه بین پنج اَبَر تهیه کننده مستقر در تهران در جریان است، بحث محتوای موسیقی محلی از اِعراب ندارد و رقابت بسیار ناجوانمردانه و بیرحمانه بین ایشان در جریان است.
اینجا بحث فروش و گیشه اولویت دارد. تهیه کننده هرچه را که بتواند در محتوای ظاهر فریب از خواننده تا ترانه و تنظیم و ونیو و نورپردازی و...را میخواهد همچون افیونی به خورد مخاطب دهد تا در کوتاهترین زمان او را وابسته به این حال و هوا کند. گروه سنی هدف نیز نوجوانان و جوانان هستند.
عملکرد ذهن به گونهای است که ذهن بر اثر تکرار شنیدن یک اثر، شنیداریاش به آن شرطی میشود. تهیهکنندهه هم خوب این مساله را میدانند و شبکههای اجتماعی را با قطعاتی بر همان مبنا بمباران میکنند. آن در روند تبلیغ و معرفی و تبدیل یک خواننده بینام و حتی کم توان در خوانندگی، به یک سلبریتی بسیار محبوب، خبره هستند و در کوتاهترین زمان به قول خودشان روی هر کسی که اراده کنند برندسازی میکنند.
در فرآیندی نه چندان طولانی، خواننده جزو اکسپلورهای اصلی میشود و ریلزهایش در شبکههای اجتماعی سرازیر!
و حالا زمان بهرهبرداری از کنسرت است. اجراهای صحنهای متعدد و سولداوت شدنهای پشت سر هم. معمولا هم چون خواننده را از صفر به این جایگاه میرسانند، با او قراردادهای بسیار بلند مدت میبندد و دستمزدی نه چندان قابل توجه به خصوص در قیاس با درآمدی که از همین خوانند به دست میآید.
با توجه به توضیحات بالا درمییابیم که اینجا بحث تنها بحث فروش و گیشه است به هر قیمتی. حالا که تهیه کننده این نیاز کاذب را در مارکت موسیقی ایجاد کرده، مخاطبان عموما نوجوان، به ارتش سلبریتیها تبدیل میشوند.
به این ترتیب اکثریت فضای موسیقی کشور تسخیر میشود. تهیه کنندهها در مواجهه با منتقدان میگویند ما هرچه را که مخاطب بخواهد تولید میکنیم و ذائقه شنیداری جامعه را حاصل درک و دریافت اکثریتی میدانند که خود به صورت مستقل به این کانسپت از مصرف موسیقی رسیدهاند.
در این شرایط، ژانرهای موسیقی ایرانی، کلاسیک و موسیقی نواحی در اقلیت قرار میگیرند. کمتر تهیه کنندهای ریسک میکند در این بخش سرمایهگذاری کند و معدود تهیه کنندگان این حوزهها یا زیانده میشوند یا کورمال کورمال به حیات خود ادامه میدهند و توانی برای بالندگی نخواهد ماند.