محسن رضایی: «دایه دایه» نسل در نسل حامل پیام مقاومت خواهد بود/این سرود را از قبل انقلاب شنیدم و دوست داشتم

به گزارش گروه موسیقی شبکه خبری ایران24، بیش از صد سال از خلق نوای «دایه دایه وقت جنگه» میگذرد. ترانهای میهنی، سلحشورانه وغیرت برانگیز که در دوران جنگ جهانی اول شور حماسه را در مقاومت لرها در برابر تجاوز نیروهای روس و انگلیس ایجاد کرد و با وجود عدم تقابل نظامی روز آن دوران، شکست سنگینی بر قوای تا دندان مسلح این دو ابرقدرت وارد آمد.
این ترانه با این وجود که در حوزه موسیقی نواحی لرستان و با شعر لری آفریده شده اما طی دهههای بعد دیگر متعلق صرف به آن جغرافیا نبود و همه ایرانیان این نغمه حماسی را بارها شنیدهاند.
استقبال از «دایه دایه» ادامه یافت و در دهه 30، زندهیاد غلام رشیدی از هنرمندان برجسته موسیقی نواحی لرستان، بخشی به شعر این ترانه افزود.
پس از آن، زندهیاد علیرضا حسینخانی و پیرولی کریمی که میتوان آنها را سرشناسترین و تاثیرگذارترین هنرمندان موسیقی لرستان به حساب آورد، به بازخوانی و اجرای مجدد «دایه دایه» و به خوانندگی حشمت رشیدی پرداختند.
شکوفایی کم نظیر آهنگ «دایه دایه» در دهه 50 با تنظیمی از زنده یاد مجتبی میرزاده و با صدای آسمانی رضا سقایی خواننده اسطوره لرستان به اوج خود رسید. از این به بعد این ترانه محلی به نوعی به یک ترانه ملی بدل شد در مقیاسی که برای تمام ایرانیان آشنا و شنیده شده بود.
سالهای انقلاب گذشت و به یکباره در بحبوحه نبرد و دفاع مقدس، در سال 1365 به یکباره خوانندهای آمد با صدایی حماسی که «دایه دایه» را بازخوانی و اجرا کرد.
تمبر صوتی، لحن، آرتیکولاسیون و جنس و رنگ حماسی منحصر به فرد «محمد میرزاوند»، ترانه «دایه دایه» را در جایگاهی نشاند که به جرات میتوان آن را موفقترین و شناخته شدهترین اثر حماسی موسیقی نواحی ایران عنوان کرد.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت وگوی اختصاصی با شبکه خبری ایران 24 درخصوص سرود حماسی لری «دایه دایه» افزود:
سرود «دایه دایه» نغمه ماندگار حماسه و مقاومت است. این آهنگ حماسی در هشت سال دفاع مقدس روحیهبخش رزمندگان اسلام بود و تاثیری شگرف بر روحیه سلحشوری رزمندگان داشت تا جاییکه اغلب برادران ما در خط مقدم جبهه آن را زمزمه میکردند.
وی در مورد هنر و هنرمند متعهد تصریح کرد: آقای محمد میرزاوند هنرمند گرامی این اثر را از دل و جان خواند و ماندگار شد چون از دل برآمد بر دل نشست. این هنرمند با «دایه دایه» نشان داد که چگونه موسیقی متعهد میتواند کارکردی موثر برای دفاع از وطن و از جان گذشتگی داشته باشد.
رضایی با اشاره به دفاع سرفرازانه امروز رزمندگان و مردم شریف ایران اسلامی تاکید کرد: نغمات حماسی در ایجاد شور و حماسه و همدلی نقشی اثرگذار ایفا میکنند. ازاین رو «دایه دایه» نغمهای حماسی است نه برای زمان و مکان خاصی بلکه، هنری اثرگذار است که برای همه زمانها به فراخور، با بن مایه وطن دوستی و دفاع از میهن عزیز شنیده میشود و نسل در نسل حامل پیام مقاومت خواهد بود.
فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد زمان آشنایی خود با سرود «دایه دایه» توضیح داد: من این سرود را از قبل انقلاب و در دوران کودکی شنیده بودم و دوست داشتم. بعدها در دفاع مقدس بار دیگر و این بار این تصنیف را با صدای آقای میرزاوند شنیدیم و در من و همرزمانمان در شلمچه و جبهه های عزت و سربلندی شور و نشاط آفرید. آن روزها نوای «دایه دایه» روی تصاویری از بدرقه مادرانی پخش میشد که فرزندانشان را به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام میکردند. شور و حالی بود در آن روزگاران که قابل وصف نبود.
وی تاکید کرد: این روزها هم مقاومت ادامه دارد، در مقابل سرکشی صهیونیست ها و خباثت آمریکا سرودهای ماندگاری مانند «دایه دایه» همچنان روحیه سلحشوری و حماسی را در مردم زنده نگه می دارند. هنرمندان متعهد و خلاق مانند این هنرمند مردمی نشان دادند که چطور هنر میتواند معجزه کند و بسیج عمومی برای دفاع از آرمان های بلند ملت ایران ایجاد کند.
محمد میرزاوند چهره ماندگار موسیقی و خواننده آهنگ جاودانه «دایه دایه» نیز در گفتوگو با ایران24 تصریح کرد: 44 سال پیش که «دایه دایه» را خواندم به این دلیل که سرتاسر وجودم حس میهنی و غیرت دفاع از سرزمینم بود، یقین داشتم که این اثر جاودانه خواهد شد. در آن زمان در بحبوحه جنگ تحمیلی با عراق بودیم. با وجودیکه میدانستم کار می گیرد اما آنچه که شاهدش بودم بسیار فراتر از انتظارم بود به نحوی که نه تنها در ایران بلکه در جهان صدا کرد.
خواننده «دایه دایه» افزود: پس از اجرای این قطعه، کار ما شد اجرای این آهنگ و چند قطعه حماسی لری دیگر، در تمام مناطق جنگی. از جنوب به غرب میرفتیم از سوسنگرد به پاوه، از سرپل ذهاب به هویزه، و برای رزمندگان اسلام و در خط مقدم جبهه اجرا میکردیم.
وی با اشاره به استقبال و همهگیر شدن «دایه دایه» در آن روزها گفت: هر منطقه عملیاتی که میرفتیم، همه رزمندگان با ذوق و بروز ابراز عواطف و احساسات، «دایه دایه» را از حفظ با ما همخوانی میکردند. فضا به گونهای بود که وصف آن در قالب کلمات نمیگنجد. هر روز، هر شب که برای رزمندگان اجرا میکردیم، روزهای بعد توامان خبر پیروزی در محورهای درگیری و خبر شهادت عدهای که چند روز قبل مخاطب «دایه دایه» ما بودند، به گوشمان میرسید. در این شرایط حسی از غم اما توام با سربلند، شور و حماسه و اعتقاد راسخ به از جان گذشتگی در ما ایجاد میشد، ما هم این حس را در برنامههای بعدی به رزمندگان شجاع میهنمان تقدیم میکردیم.
میرزاوند از دیدار خود با رهبر معظم انقلاب گفت: فعالیت هنری ما در جبهه و همهگیری «دایه دایه» باعث شد توفیق دیدار با رهبر انقلاب نصیب ما شود. به تهران آمدیم و با رهبر عزیزمان دیدار کردیم و ایشان بسیار از «دایه دایه» و خوانندگی بنده و تاثیر آن به عنوان یک تصنیف حماسی اثرگذار صحبت کردند. این دیدار ذوق و شوق ما را برای ادامه کار صد چندان کرد.
متاسفانه محمد میرزاوندی در سال 1368 در اوج فعالیت هنری دچار عارضه سکته مغزی شد و توان جسمی حرکتی و صوتی و تکلم خود را ازدست داد و به مدت 25 سال صدایش خاموش شد. پس از سالها کسالت، و پیگیری درمان بخشی از قدرت تکلم این استاد پیشکسوت بازگشت و برای اولین بار از زمان بیماری، آخرین اثر خود با عنوان «وطن» را خواند، کاری ارکسترال با بن مایه میهنی حماسی به آهنگسازی علیرضا سپهوند که با وجود دشواری اجرای خواننده، اما با استقبال نزد مخاطبان، دوستداران صدای میرزاوند و اهل فن موسیقی واقع شد.
دایه دایه وقت جنگه
اي مادر! وقت جنگ است
زینَُ بَرگم بَوَنیت ووُ مادیونم خَوَرِمه بوُریتو سی هالوُونم
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
دایَه دایَه وقت جنگه قطارکه بالا سرم پرش دِ شَنگه
ای مادر هنگام جنگ است و قطار (وسيله اي كه فشنگها را آن مي گذارند) بالای سرم پر از فشنگ است
سنگرانه برمنیت لشم در آریت بوریتم سی دالکم بونگمه وراریت
سنگرها را خراب كنيد و جنازه ام را در بیاورید و جسد مرا ببرید برای مادرم، برايم ناله و زاري كنید
موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم شيرش حلال بَكه بلكه بَميرِم
راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم
نازیه تو سی بکو جومه ورته دُر کِردن دو قورسو شیر نرته
نازنین (مادر) تو لباس تنت را سیاه کن چون شیر نرت را در گورستان در خاک می کنند
دایَه دایَه وقت جنگه قطارکه بالا سرم پرش دِ شَنگه
ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است
قلایانه بگردیت چینه و چینه لشکمه ور داریت کافر نیینه
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید و جنازه ام را بردارید تا کافری (دشمن) آن را نبیند
موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم شيرش حلال بَكِم بلكم بَميرِم
راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم
کاغذی ره بکنید وو دخترونم بعدخوم شی نکنن وو دشمنونم
نامه ای بفرستید برای دخترانم تا بعد از من به دشمنانم شوهر نکنند
دایَه دایَه وقت جنگه قطارکه بالا سرم پرش دِ شَنگه
ای مادر! هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است
نازی تو سی بکو جومه ورته دُر کِردن دو قورسو شیر نرته
نازنین (مادر) تو لباس تنت را سیاه کن چون شیر نرت را در گورستان در خاک می کنند
موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم شيرش حلال بَكِم بلكم بَميرِم
راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم
دِ قلا کرده وِ در شمشیر وِ دَسش چی طلا بَرق می زنه لقام اسبش
از قلعه شمشیر به دست بیرون زده و لگام اسبش مانند طلا برق می زند
برارونم خیلیین هزار هزارن سی تقاص خینه مِه سَر وِر میارن
برادرانم بسیارند، هزاران هزارند و برای انتقام خون من بر خواهند خواست