علی رهبری: به اهمیت ندادن به بزرگان موسیقی عادت کردهایم

علی (الکساندر) رهبری در گفت وگوی اختصاصی با ایران ۲۴ افزود: چند سال پیش استاد هوشنگ استوار که از بزرگترین موسیقیدانان ایران محسوب میشود درگذشت. تاسف آور بود که هیچ رسانهای در ایران نه خبر درگذشت او را منتشر کرد نه تسلیتی گفت! او با آن همه بزرگی و قدرت در موسیقی ولی در اینچنین شرایطی درگذشت چون اهل زد و بند نبود.
وی گفت: متاسفانه یک سری هنرمند و نامهای ثابت مثل گنجهای و سریر سالهاست که به برجستهترین موزیسینهای ایران مجال فعالیت و حضور نمیدهند. ما دیگر به اهمیت ندادن به بزرگان موسیقی عادت کردهایم.
خالق سمفونی جهانی «نوحهخوان» با اشاره به عدم بهره از موسیقیدانان توانمند در کشور تاکید کرد: در اصل این بی مهریها، مشخصا ربطی به دولت و حکومت ندارد. این بی مهریها به خود هنرمندان و نهادهای متولی موسیقی همچون خانه موسیقی برمیگردد. بسیاری از هنرمندان داخلی که دنبال مزایا و یکهتازی هستند و واقعا هم در آن حد و اندازه قابل قبول نیستند، دوست ندارند آن موزیسینهای توانمند اینجا باشند تا جا برای خودشان و جولان دادنشان برای همیشه باشد.
رهبری افزود: در مورد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم این نکته را بگویم که گفتم او چیزی از موسیقی نمیداند، در بسیاری از کشورهای دیگر نیز وزیر و معاون هنری او چیزی از موسیقی نمیدانند اما در انتصاب متخصصین موسیقی کم نمیگذارند و نمیروند مثلا به دیدن کنسرت ارکستر سمفونیک و تعریف و تمجید کنند بلکه کار را به کاردان میسپارند.
رهبر اپرای «مارینسکی» با انتقاد از رسانهها گفت: این را هم بگویم که برخی رسانهها مسبب آسیب به بخش اعظم موسیقی هستند. متاسفانه بجز استثناهایی، خبرنگاران موسیقی حتی آشنایی اولیه با موسیقی ندارند. برخی رسانه ها با ترویج تفکر پوپولیستی در حوزه موسیقی، بر ذائقه موسیقایی عموم مردم تاثیر منفی گذاشته اند.
رهبری در مورد احمد پژمان موسیقیدان برجسته ایرانی که هفته گذشته در آمریکا درگذشت گفت: با پژمان از قبل انقلاب همکاری داشتم و تا همین سالها هم در تماس بودم. چند وقت پیش که حالش هم خوب نبود به شدت از شرایط گلگی میکرد از بیمهریها. حرفها و گلایههای او، من را یاد زنده یاد حسین دهلوی انداخت که او هم در مهمترین مقطع کاری زندگی در ایران با بی مهری مواجه شد و جایش را کسانی گرفتند که لایق نبودند و او را به حاشیه بردند در حدی که برای گذران معیشت زندگی مجبور بود از این آموزشگاه به آن آموزشگاه برود تا بتواند امرار معاش کند آن هم استادی در آن سطح و تراز بسیار بالا.
وی ادامه داد: ۱۹ سال داشتم که پس از موفقیت در رقابت جهانی رهبری ارکستر، به وین آمدم. استاد پژمان همان روز اول من را به خانه خود در وین برد. آن زمان از ایشان پرسیدم که اکنون چه کار میکنید و گفت که یک اُپرای بزرگ برای ایران نوشته ام که بعدها آن اپرا اولین گونه اپرا بود که یک ایرانی برای ایران نوشت.
رهبری افزود: استاد پژمان بسیار فعال بود اما بعد از انقلاب متاسفانه آنطور که باید از این استاد بهره برده نشد. با زنده یاد پژمان مرتب در تماس بودیم. هر موفقیتی که کسب میکردم اولین نفر ایشان بودند که بسیار خوشحال میشدند و من را تشویق میکردند. استاد پژمان با مادر خود زندگی میکرد.
آهنگساز و رهبر بینالمللی ارکستر با ذکر خاطرهای از زندهیاد پژمان گفت: حدود سال ۲۰۰۰ آقای پژمان ناراحت و غمگین بود از او جویا شدم گفت که اپرایی برای بچهها نوشتهام ولی نمیگذارند در ایران ضبط و کار کنم. من گفتم که ارکستر اسلواکی را هماهنگ میکنم که اینجا ضبط کنید. خلاصه هماهنگ کردم. استاد حسین دهلوی و استاد پژمان در وین به هم ملحق شدیم. یادش بخیر هر روز با ماشین خودم از وین رانندگی میکردم و به براتیسلاوا میرفتیم و بخشی از اپرا را ضبط میکردیم و به منزل در وین بازمیگشتیم.