عباسزاده مشکینی: فرمان دولت پزشکیان دست اصلاحطلبان است/ اصلاحطلبها ظاهرسازی را یاد گرفتند/ استفاده از شعار مردمگرایی برای چینش ۸۰۰ نفر مدیران در شستا و بانکها

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی شبکه خبری ایران۲۴، محمود عباسزاده مشکینی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی ، روز شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، با حضور در استودیو شبکه خبری ایران۲۴ در گفتوگو با خبرنگار گروه سیاسی این شبکه خبری درباره مسائل روز سیاست داخلی کشور، برجام، شرایط دفاع ملی ۱۲ روزه، نفوذ و شهادت فرماندههان نظامی کشور به بیان دیدگاههای خود پرداخت. در بخشی از این گفتوگو، وی به پرسش خبرنگار در خصوص دولت پزشکیان پاسخ داد. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید و تماشا کنید.
ایران۲۴: از نظر شما کلیات دولت آقای پزشکیان، یک دولت یکپارچه و متحد است یا از چند محفل قدرتمند تشکیل شده است؟
عباسزاده مشکینی گفت: ببینید، من این دولت را دو بخش میبینم؛ یکی شخص آقای رئیسجمهور و دیگری دولتشان. من حداقل چهار سال با آقای رئیسجمهور در مجلس بودم. اتفاقا چون هر دو به شمالغرب کشور تعلق داریم و به زبان ترکی آذری صحبت میکنیم، نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت ویژهای داریم. در مجلس، عرض کنم، برخی از اعضا دیوارهای راست و چپ را به هم نزدیک نمیکردند، اما من از ۲۰ سال پیش این دیوار را کنار گذاشتهام و از آن عبور کردهام. به همین خاطر با ایشان ارتباط زیادی داشتم. حداقل در صحن مجلس، پشت صندلیها، فاصلهای حدود صد متر هست اما ما، چون ایشان اهل ورزش بودند و من نیز ورزشکارها را دوست داشتم، پیادهروی میکردیم و خیلی صحبت میکردیم.
وی افزود: آقای دکتر پزشکیان انصافاً آدم متدین، وطنپرست، خوشفکر و دستپاکی هستند. من هیچ شکی در این موضوع ندارم. اما درباره اینکه چقدر سیاستمدار زبدهای هستند چه از نظر تئوریک و چه عملی، در عرصه سیاست و سیاستورزی و اینکه چقدر مدیر موفقی هستند، حرفهای بسیاری وجود دارد. من معتقدم دولتشان در واقع یک دست و فرمان در اختیار اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان از ۸ سال دوران خاتمی و ۸ سال دوران آقای روحانی تجربههایی کسب کردهاند و بهنظر من بخشی از این تجربهها برای حفظ قدرت و سهم خود از قدرت را رعایت کردهاند.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی ادامه داد: بهعنوان مثال این دوره با توجه به آن دو تجربه، سعی میکنند حداقل بهصورت علنی و ظاهری با هسته سخت قدرت و حاکمیت درگیر نشوند. این تجربهای است که از آن ۱۶ سال آموختهاند و سیاستهای خود را آن زمان بهصورت چکشی پیش میبردند و اکنون بهشکل نرم دنبال میکنند. این رفتار در جامعه اثرات خود را نشان داده است. من نمیگویم خوب یا بد است، اما برخی از برنامههای اصلاحطلبان برای کشور لازم بود، بهویژه در عرصه فرهنگ؛ آنها میخواستند تغییرات بزرگ اجتماعی و پارادایمی را ایجاد کنند. اما برخی اقداماتشان خیلی ناپخته بود و با پارادایمهای تاریخی جامعه سازگار نبودند؛ به همین دلیل نمیتوانستند موفق باشند و به بنبست میخوردند.
عباسزاده مشکینی ادامه داد: با این حال، اکنون پارادایمهای خود را با روشهای نرم پیش میبرند، اما همواره منافع حزبی و جناحی برایشان اولویت دارد و بر منافع کشور مقدم است. البته من نمیگویم این دو اولویت با هم منافات دارد. میتوان مسائل جناحی را پیگیری کرد و در چارچوب منافع مردم نیز باشد، اما به این شکل پیگیری میکنند. آنچه امروز مورد غفلت قرار گرفته، انصافاً مطالبات واقعی مردم است.
وی توضیح داد: مطالبات واقعی اکثریت مردم آنچه از آن غفلت شده است، واقعاً منافع ملی است. در حال حاضر چون سهم اصلاحطلبان از قدرت؛ وقتی میگوییم قدرت بخشی از آن پول است. خب پول دست دولت است، امکانات دست دولت است، اختیارات دست دولت است. اختیار و امکانات توسعه و پیشرفت کشور دست دولت است. حالا وقتی این را میگوییم؛ خب ما یک قوه داریم که در بهارستان است، یک قوه داریم که تا دهیاریها و تشکیلات و سیستمها را شامل میشود. در حوزه پیشرفت کشور، در حوزه توسعه کشور، بیش از ۷۵ درصد امکانات، مسئولیتها و اختیارات دست دولت است. ما میتوانیم اصلاً این را وزن کنیم. شاخص داریم. الان وقتی موضوع پیشرفت و توسعه کشور و منافع ملی در اولویتهای بعدی قرار گیرد، برای کشور تبدیل به فاجعه میشود. و این اتفاق افتاده است.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: به نظر من این به ضرر کشور است. این رویه را ما باید اصلاح کنیم. دولت بعضی اوقات باید ریسک کند، بعضی اوقات باید به استقبال خطر هم برود. در برخی نقاط کشور ما نیاز به جراحیهای اقتصادی داریم. ما برای اصلاح کشور در بسیاری امور به جراحی نیازمندیم. جراحی تب و لرز و درد هم دارد. به نظر من همین بحث ترجیح منافع جناحی، فردی و گروهی بر منافع ملی، موجب تحمیل محافظهکاریهای بیاساس و بیحاصل میشود. الان وقتی میگوییم «منافع ملی»، برخی میگویند «نه آقا، ما دنبال منافع ملی هستیم». من از ایشان میپرسم: تعریفشان از منافع ملی چیست؟ من از شما میپرسم. به عنوان یک فرد رسانهای، تعریف جامع و رسمی و جاافتاده وزارت خارجه ما از منافع ملی چیست؟
عباسزاده مشکینی درخواست کرد: از همین تریبون از آقای عراقچی میپرسم. تعریف شما و وزارت تحت مدیریت شما از منافع ملی چیست؟ کدام سند است که تعریف و مولفههای آن ذکر شده است؟ قطعاً نیست. این صحبت نیست که اینجا ادعایش را داشته باشم. من این را در تریبون مجلس هم گفتم. گفتم آقای وزارت خارجه، برو و اینها را درست کن. چهار تا کار اساسی انجام بده. من بیست و چند برنامه پیشنهاد کردم برای بهروزرسانی سیستم دیپلماسی خارجی. به یکی گفتم در تعریف منافع ملی شروع کند. یک تعریف از منافع ملی ارائه بدهد تا کشور حداقل یک اجماع نسبی نخبگان در این مورد داشته باشد. خب نداریم. وقتی نداریم، تبدیل به قافلهای میشود. حتماً در فیلمها کاروانها را دیدهاید. زنگها و صداهای مختلفی شنیده میشود. یکی به این شکل و دیگری به شکل دیگری تعریف میکند و در انتها چیزی مشخص نمیشود. دیدهاید برخی خانوادهها و مادرها در خانوادههای قدیمی و پرجمعیت؛ اگر قرار بود هر کس ملاقهای بردارد و برود سر دیگ در آشپزخانه، دیگر چیزی سر سفره نمیآمد. مادرها یک هیمنه و اتوریته و جذابیت خاصی داشتند و کسی به آشپزخانه نگاه نمیکرد. بعضی خانوادهها اینطور نیستند. تا غذا به سر سفره برسد، تمام شده است. بالاخره تکثر خوب است، اما تکثر در حین وحدت؛ تکثر و کثرت در حین وحدت خوب است. اگر وحدت را رها کنید و تنها دنبال کثرت باشید، نتیجه از هم پاشیدگی است.
وی تاکید کرد: وحدت خیلی خوب است اما وحدتی که چشمی به کثرت هم داشته باشد. اگر کثرت نباشد وحدت معنایی ندارد. وحدت یعنی چند مولفه را یکجا جمع کنید. ۳۱ استان را بتوانید در یک جا جمع کنید. بحمدالله کشوری داریم که اگر از هر بعدی نگاه کنید زیباست. همین تنوع رنگها، تنوع فرهنگها، تنوع زبانها و گویشها… این تنوعها همچون یک فرش است. وقتی اینها در کنار هم قرار میگیرند یک هارمونی بسیار زیبایی را نشان میدهند. خب این کثرت است. اگر از بالا نگاه کنید، وحدت دارند. با یکدیگر کاملا هماهنگ هستند. خب کشور هم به همین شکل. کشور را هم به همین شکل اداره میکنند. در کشور ما جناح چپ مدافع کثرت شده و جناح راست نیز تبدیل به نماینده وحدت شده است. خب این که نمیشود.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی یادآوری کرد: مانند آن قضاوتهای حضرت علی(ع)؛ مادر اصلی میگوید با من تقسیمش نکنید، هر دو به یک اندازه بردارید. اینها باهم منافاتی ندارند. اصلا اصلاحطلبی و اصولگرایی با هم جنگ ندارند. نبی مکرم اسلام میفرمایند دو روز مومن نباید مثل هم باشد. اگر دو روز مومن مثل هم باشد که خسران کرده است. شما باید از کار و رفتار و عملکرد دیروز خود عبرت بگیری و آزمایش کنی. به قول امروزها، فیدبک بگیری و اشکالات دیروزت را امروز رفع کنی. یک قدم به تکامل نزدیک شوی. این میشود اصلاحات. و این مبنا میطلبد. اصلاح مبنا میخواهد. شما دیوار را هم میخواهید اصلاح کنید یک ترازی باید از بالا آویزان کنید. این شاخص است. اصول اتفاقا شاخص اصلاح است. اصلاحات بدون اصول معنا ندارد. و اصول هم بدون اصلاح معنا ندارد. این دو با هم جنگ ندارند. در کشور ما این دو طیف باهم جنگ دارند. یکی میگوید من زیاد بخورم دیگری هم میگوید نه من زیاد بخورم. یکی میگوید سهم من از قدرت بیشتر باشد دیگری میگوید نه سهم من از قدرت باید بیشتر باشد.
عباسزاده مشکینی با بیان اینکه بین این دو جریان درگیری هست. ببخشید، بهجای آنکه اسم پدرشان را بردارند و روی تابلو بنویسند که «من فرزند زید هستم» و دیگری بگوید «من از فلان قوم هستم» این میگوید اصلاحات و آن یکی میگوید اصولگرا و باهم دعوا دارند؛ افزود: ما در زبان ترکی آذری یک اصطلاحی داریم که «دین دعواسی دگیر، دَن دعواسی دی» دین یعنی همان دین و دن یعنی گندم. این دعوای دین نیست، دعوا بر سر معاش است. دعوای قدرت است. هم آبروی اصلاحات و اصلاحطلبی را میبریم و هم آبروی اصول و اصولگرایی را. یکی از اینها بیاید یک لیست بدهد و بگوید من از بعد از انقلاب ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر سیاستمدار و مدیر ارشد دارای شناسنامه منتسب به جناح راست دارم و آن یکی هم بگوید من هم ۵۰۰ تا دارم منتسب به جناح خودم. از این تعداد ۸۰ درصدشان سالم هستند و اهل اختلاس نیستند. دوتابعیتی نیستند و فرزندانان در خارج از کشور ویلای کنار دریا ندارد. کشتی نداریم. بیایید اینگونه بگویید. مسابقه گذاشتهاند بر سر بیشتر خوردن. اینکه نمیشود. دعوا همین است.
وی تاکید کرد: به خدا قسم اگر بین مردم کوچه و بازار و خیابان بروید، مردم نه به اصول فحش میدهند و نه به اصلاح. مردم هر دو را میخواهند. اما مردم آن شخصی را که به اسم اصولگرایی یا اصلاحطلبی دزدی میکند را میشناسند. با انگشت نشان میدهند. زندگی و خانه و ماشین و فرزندش را نشان میدهند. مردم اینگونهاند. بین مردم دعوایی نیست. بین ملت ایران دعوایی نیست. شما در جنگ شاهد آن بودید. دنیا انگشت به دهان ماند. مردم در دفاع از تمامیت ارضی خود، دین خود، فرهنگ و تاریخ خود، امام حسین خود، موسیقی خود با کسی تعارف ندارند. مردم این را اثبات کردند.دیگر با چه زبانی بگویند؟
دشمن همین مردم این را تایید کرد که این مردم فهیم هستند. این مردم هم منافع اصلی خود را میشناسد و هم سر آن کوتاه نمیآید.
این نماینده سابق مجلس توضیح داد: ولی خب این دو جریان باز هم این دو سو دعوا میکنند. آقایان، تق برجام درآمدهاست. تبعات اسنپبک و مکانیز ماشه که ملت را از آن میترساندند، پیشخور شده است. مردم را از چه میترسانید؟ چه اصراری دارید که کشور همچنان عضو NPT باقی بماند؟ NPT یک روز قبل از حمله علیه ایران قطعنامه صادر کرد. به کشتیها و ناوهای جنگیاش را نوشت داد. اسرائیل که کشور نیست. بعضی میگویند «ما با اسرائیل جنگیدیم» این خبط مطلق است. صادر کردن شناسنامه برای جنگ ۱۲ روزه، بین ایران و اسرائیل خبطی مطلق است. من وسط جنگ مطلب نوشتم و توییت زدم که چیزی به نام اسرائیل نیست. ایران با آمریکا جنگید. ایران با ناتو جنگید.
عباسزاده مشکینی بیان کرد: صدر اعظم آلمان، علنا اذعان کرد ماموریت کثیفی را که ما باید انجام میدادیم را اسرائیلیها انجام میدهند. اسرائیل همان عمله و پیمانکار است. پولش را چه کسی داده؟ نقشهاش را کی کشیده؟ چه کسانی شریک بودند؟ مگر اسرائیل بود؟ آیا اسرائیل چهار و نیم وجبی میتواند با جمهوری اسلامی ایران بجنگد؟ ما با آمریکا و ناتو جنگیدیم. آن هم جنگی ترکیبی. جنگی که تمام هم نشده است. یک روز قبل از حملهNPT و آژانس قطعنامه بر علیه ایران صادر کردند. یک گواهی نوشت و چک داد به رژیم صهیونیستی که «برو جلو». حالا، ما عضو همانجا هستیم. عضو آن، دکان و دم و دستگاهایم. بعضی میگویند«آقا من عضو آن دکان و دم و دستگاهی هستم که به من حمله کرده است» خب این چه عقلانیتیست؟ خب بیایید بیرون؛ ببخشید، حمله میکنند؟ خب حمله که کردهاند. تحریم میکنند؟ خب قبل از آن نیز که تحریم کردهاند. اتفاقا کشور خودش را دارد با تحریم adopt میکند. (با تحریم خو میگیرد)چه اصراری دارید؟ وزیر خارجه ما چه اصراری دارد که میگوید «آمریکا تعهد بدهد تا به ما حمله نکند» تا من هم بروم و مذاکره کنم. تعهد بدهد؟ خب در برجام تعهد داده بود. او که به تعهد خود پایبند نیست. شما باید مکانیزم و سازوکار تعریف کنید و یک ماشه هم دست خودتان باشد، که اگر طرفتان زد زیر قولش، (تبعاتش) اول با خودش برخورد کند.
وی یادآوری کرد: ما در زبان آذری یک مثالی داریم. میگوییم اسب وقتی میخ را از زمین میکشد، طناب را محکم میکشد. طنابی که دور پایش بسته شده. این میخ که از جای در میآید اول به پای خود اسب میخورد. تضمین باید این چنین باشد. اکر طرف پایبند آن نشد، اول با چشم خودش برخورد کند. شما باید چنین تضمینی، چنین ساز و کاری بگنجانید. نه اینکه طرف مقابل تعهد بدهد حمله نمیکند. خب تعهد داد دیگر. در روز با ما مذاکره میکرد و در شب ما را میزد. با چه کسی میخواهید «تعهد» کنید؟ من نمیگویم تعهد بد است. بسیار خوب است. نمیگویم مذاکره بد است، مذاکره بسیار بسیار خوب هم هست. با شیطان هم میشود مذاکره کرد.
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: مگر خدا کم با شیطان در قرآن مذاکره کرده است؟ بخش عظیمی از قرآن به تعبیری دیالوگ بین خداوند متعال و شیطان است. شیطان میگوید فلان کار را با بندهات میکنم، خدا میگوید بندهای که (خوب) باشد، نه. پدرت را هم در میآورد. گفتوگو است دیگر. مگر از گفتوگو میترسیم؟ اما گفتوگو به این نیست که شما شعر بلد باشی یا ژست بگیری، زبان انگلیسیات خوب باشد، ادبیاتت خوب باشد. ژست و افاده و گرفتن سیگار در دست مذاکره نیست. مذاکره این نیست. مذاکره در بعد بینالملل پشت در بسته یعنی یک امتیازی را بده و یک امتیازی را بگیر. برگهای را بده و برگهای را بگیر. در مذاکره به اندازهای که اقتدار و قدرت داری. برگهی برنده داری. اگر نداشته باشی نمیتوانی.
عباسزاده مشکینی در پاسخ به کسانی که ادعا می کنند جمهوری اسلامی ایران بعد از تحولات منطقه و محور مقاومت برگه های ارزشمندی در مذاکره و مواجهه با غرب ندارد خاطر نشان کرد: برای شناختن و کشف و پردازش و غنی سازی برگه ها باید برگه شناس بود ما خیلی برگه داریم خوبش را هم داریم برگههای طلایی داریم؛ این ملت ایران خودش یک برگه بی بدیلی است ، متاسفانه یک جناح به این برگهها از اساس اعتقادی ندارد. اصلا ماموریت خود را چیز دیگری میداند و آسمان را نگاه می کند در حالی که روی زمین راه می رود و فکر میکند ماموریتش از آسمان هفتم میآید؛ یک عده هم شعارش مردمگرایی را میدهند اما به لوازم آن اعتقادی ندارند. در سایه ان شعار میخواهند منافع خودشان و جناح و حزب خودشان را کسب کنند تحت اون شعار میخواهد ۷۰۰-۸۰۰ نفر از نیروهای خود را شرکتهای شستا و بانک ها و بنگاههای اقتصادی بگنجانند.حقوقهای نجومی بگیرند و از رانت های مخنلف بهرهمند شون وگرنه برگههای خیلی خوبی در کشور هست. ۸۵ میلیون نفر جمعیت داریم بازار بزرگ و فعالی هستیم تاریخ گسترده داریم. میلیونها فرد تحصیلکرده داریم. ما اگر در کشور یک انتخابات ریاست جمهوری ۸۰ درصدی داشتیم، آیا ترامپ جرات میکرد به ایران چپ نگاه کند؟