کتاب «آتئیست مرده است» پاسخی بر شبهات خداناباوران

به گزارش شبکه خبری ایران ۲۴ از ایرنا کتاب «آتئیست مرده است» به قلم یاسین قاسمی بجد بر اساس منابع اهل سنت توسط انتشارات کتاب یاسین در ۳۵۳ منتشر شده است. نویسنده در پیشگفتار نوشت: چند ماه قبل شخصی در شبکههای اجتماعی به بنده پیامی ارسال کرد و در آن پیام (جدا از توهین و تهدید و تمسخر) چند شبهه را نوشته و در انتهای هر شبهه آدرس آیه را نیز وارد کرده بود. مدتی بعد متوجه شدم همین پیام در صفحات پربازدید بازنشر میشود و هزاران لایک و کامنت (نظر) خورده است؛ پیامی که اگر کمترین آشنایی با ترجمه قرآن کریم داشته باشیم، متوجه نیت نگارنده و بغض و کینه این شخص خواهیم شد. این پیام سبب شد که تصمیم گرفتم کتابی در زمینه شبهات خداناباوران و اسلام ستیزان به رشته تحریر درآورم.
قاسمی بجد، بخش اول کتاب را به شبهات قرآن کریم اختصاص داده و پاسخهایی ارائه کرده است؛ همچون همخوانی نص قرآن با دستاوردهای علم جدید، انتقاد به آیهای که میفرماید مسلمانان حق نافرمانی ندارند، قرآن از نگاه دانشمندان غربی، حضور قرآن در غرب، تعطیلی موقت حج و شبهات مربوط به ویروس کرونا، برده داری در قرآن، بررسی زیباشناسی تکرار در قرآن کریم و آیا قرآن مرکز تعلق را قلب میداند.
بخش دوم نیز به شبهات مربوط به خدا اختصاص دارد و نویسنده درباره راه شناخت خدا، قوانین فیزیک و اثبات وجود خدا، درمان بدبینی نسبت به خدا، شبههای درمورد نظارت همیشگی خدا و دیگر شبهاتی که در این زمینه وجود دارد پاسخهایی ارائه کرده و آنگاه درباره شبهاتی که درخصوص پیامبر اکرم (ص) وجود دارد، نکاتی را یادآور شده است؛ همچون چرا زنان پیامبر حق ازدواج مجدد نداشتند، علت جنگها و غزوهها در زمان رسول خدا و حضرت محمد (ص) در نزد غیرمسلمانان.
شبهات خداناباوران نیز فصل دیگری از این کتاب را شامل میشود و نویسنده به مطالب و شبهاتی همچون نگاهی به انسانیت بی خدایان، علت تقابل علم و دین، آتئیسم و فحاشی، پایان راه آتئیسم در زیست شناسی، ارتباط انکارناپذیر آتئیسم و کمونیسم، رسوایی جدیدی از دسیسههای آتئیستها به نقل از شبکه خبری فاکس نیوز و رد شبهات ملحدین پاسخ داده است.
حکایتی آموزنده و ساده برای اثبات خدا
این نویسنده در یکی از مطالب مربوط به وجود خدا، حکایتی آموزنده را نقل کرد: مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. درحال کار، گفت و گوی جالبی بین او و آرایشگر درگرفت. وقتی به موضوع خدا رسیدند، آرایشگر گفت «من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد» مشتری پرسید چرا و آرایشگر گفت: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو اگر خدا وجود داشت، آیا مردم این قدر مریض میشدند؟ بچه بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت، نمیبایست درد و رنجی وجود داشته باشد.
مشتری لحظهای فکر کرد، اما جوابی نداد. کار آرایشگر تمام شد و مشتری بیرون مغازه در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. او به آرایشگر گفت «به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند» آرایشگر با تعجب پرسید «چرا چنین حرفی میزنی؟ من آرایشگرم و همین الان موهای تو را کوتاه کردم.» مشتری با اعتراض گفت «نه، آرایشگرها وجود ندارند. چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و اصلاح نکرده پیدا نمیشد.» آرایشگر پاسخ داد «آرایشگرها وجود دارند. موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.» مشتری تایید کرد «دقیقا، نکته همین است. خدا هم وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.» (ص. ۱۰۲)
منظور نیچه از «خدا مرده است»
وی درباره منظور فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی از این که میگوید «خدا مرده است» نوشت: عبارت خدا مرده است به این معنا نیست که نیچه به خدایی واقعی اعتقاد داشته یا به عبارت لفظی در ابتدا وجود داشته است و بعدا مرده؛ بلکه انتقال دهنده این دیدگاه است که خدای مسیحیت دیگر منبع معتبری از اصول مطلق اخلاقی به شما نمیرود. نیچه، بحرانی را که مرگ خدا برای فرضیات اخلاقی موجود ایجاد میکند، تشخیص داده است. وقتی فرد، ایمان مسیحی را رها میکند، حقانیت اخلاقی مسیحی را نیز از خود سلب میکند و این اخلاق به هیچ وجه خود آشکار نیست.
با فروشکستن یک مفهوم بنیادین در درون مسیحیت یعنی ایمان به خدا، شخص تمام آن را درهم میشکند؛ هیچ چیز الزام آور دیگری در دستان او باقی نمیماند. از همین رو است که در «دیوانه» که بدایتا به خداناباوران اشاره دارد، مساله اصلی نگاهداشت هرگونه سیستم ارزشی در نبود انتظام و دستگاه ارزش الهی است. «مرگ خدا» شیوهای است برای بیان این مفهوم که بشر دیگر نمیتواند به چنین نظامهای کیهانیای اعتقاد داشته باشد. زیرا دیگر آن را به رسمیت نمیشناسد.
نیچه بیان میکند که مرگ خدا نه تنها منجر به انکار ایمان به یک نظام کیهانی میشود، بلکه انکار ارزشهای مطلق حاصل از آن را نیز در پی خواهد داشت؛ یعنی پس زدن ایمان و اعتقاد به یک قانون اخلاقی بیرونی (غیرشخصی) و جهان شمول که برای همه الزام آور باشد. در این حالت، فقدان یک بنیان مستحکم و مطلق برای اخلاق، منجر به نیهیلیسم (پوچ گرایی) میشود. پوچ گرایی همان چیزی است که نیچه در پی راه حلی برای آن است، آن هم بر اساس ارزیابی دوباره ارزشهای بشری. (ص. ۱۱۲)
نویسنده همچنین بخشی را به شبهات اسلام اختصاص داده و درباره ضرورت حج، قربانی کردن حیوانات، افراط گرایی اسلامی، روزه، تقسیم ارث پدری، پیشرفت اسلام به زور شمشیر و فرامین اسلام برای زمان جنگ پاسخهایی ارائه داده و سپس به شبهات مربوط به حوزه زنان پرداخته است.