اقدام بی سابقه در جهاددانشگاهی/بدعت تعیین سرپرست برای نهاد انقلابی بدون اعلام نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی!

به گزارش شبکه خبری ایران ۲۴ به نقل از راه دانا؛ بیش از ۴۴ سال از تاسیس جهاددانشگاهی میگذرد، نهادی انقلابیو با ریشه که دارای پژوهشگاهها و پژوهشکده ها، خبرگزاری ها، دانشگاهها و موسسات و همچنین چندین مجتمع تحقیقاتی، پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد و شرکتهای دانشبنیان و تجاری است و بیش از هفت هزار نیرو و صدهاپژوهشگر در سرتاسر کشور در این نهاد مشغول فعالیت هستند.
شاید بشود عمر این مولود انقلاب را به سه بخش تقسیم کرد. دوره رشد و شکوفایی، دوره فترت و دوره رخوت.
دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ به ویژه پس از انقلاب فرهنگی در کشور، جهاددانشگاهی نقش و جایگاهی ویژه در عرصه علم و فرهنگ پیدا کرد و یکی از مهمترین نهادهای آموزشی و تربیتی در کشور بود که در کنار نهادهایی مانند جهادسازندگی، بسیج مستضعفین وسپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت جبران کمبودها و کاستیهای دوره پیش از انقلاب را برعهده داشت.
در همین زمینه رهبر انقلاب در ۱۱ شهریورماه ۱۳۶۹ در دیدار با اعضای شورای مرکزی جهاددانشگاهی ضمن تأکید بر اهمیت وظایف جهاد دانشگاهی و ابراز خرسندی از فعالیتهای ارزنده این مجموعه فرمودند: «جهاددانشگاهی میتوانددستگاهی باشد که با فعالیتهای فرهنگی و تحقیقاتی خود قشر جوان و دانشجوی کشور را در داخل دانشگاهها هدایت کند و آنان را به پختگی و کمال لازم برساند. زیرا که مسأله اصلی او مسأله دانشجویان است و میتواند بهترینسخنگوی مسائل آنان باشد.».
در نیمه دهه ۷۰ با روی کار آمدن دولت اصلاحات، جهاددانشگاهی نیز دستخوش تحولاتی شد و کم کم نگرانیهایی از حرکتهای سیاسی این مجموعه بروز کرد. تاسیس برخی رسانهها در این نهاد نیز در اواخر همین دهه رخ داد و محوریت آن را چهرههای نزدیک به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران برعهده گرفتند. همانهایی که بعدا در دهه ۸۰ و به ویژه وقایع ۸۸ رد پایشان مشخص است.
غلبه فضای سیاسی و جناحی بر فضای علمی و فرهنگی جهاددانشگاهی موجب شد، نقدها به این مجموعه زیاد شود. این اتفاقات مصادف با زمانی شد که طرح ادغام جهاددانشگاهی در وزارتخانههای علوم و بهداشت همچون طرح ادغام جهادسازندگی در وزارت کشاورزی مطرح بود، اما در نهایت به سرانجام نرسید.
در یکم تیرماه ۱۳۸۳ و اواخر دولت اصلاحات پس از حرف و حدیثهایی پیرامون وظایف و کارکرد این نهاد، رهبر معظم انقلاب با تیزبینی نقشه راهی ترسیم کردند که تکلیف این مجموعه را برای همیشه روشن میکرد: «شما اسمتان جهاد دانشگاهیاست؛ روی این اسم تکیه کنید و به مقتضای این اسم تمسک کنید و حقیقتاًجهاد کنید. وقتی جهاد؛ یعنی تلاش هدفدار برای خدا، وجود داشت، بدون تردیدموفقیت هم با آن همراه خواهد بود. ما راهی که به سمت مرزهای پیشرفتهی دانش در همهی زمینهها داریم، مسلم بدانید که جز با روحیهی استقلال، روحیهی توکلِ به خدا و روحیهی کار برای ایمان طی نخواهد شد. باید این راه را سریع طیکنیم و راههای میانبُر را پیدا کنیم و خودمان را برسانیم؛ مرزهای دانش را باز و مرزهای جدیدی را ایجاد کنیم؛ این کار ممکن است؛ زیرا اینجاسرزمین علمخیز است و شماها نشان دادید که میشود... این نهاد انقلابیاست؛ انقلابی بمانید؛ توصیهی مؤکد من این است. حرکت انقلابی بر خلاف القائات افراد خبیث و یک عده از قلمبهمزدهای داخلی که آن را ترویج میکنند و اینطور القاء میکنند که انقلاب یعنی آشفتگی؛ سردرگمی؛ هیچی به هیچینبودن و سنگ روی سنگ بند نشدن، نیست، بلکه انضباط انقلابی، برترین و قویترین انضباطهاست.»
در سالهای ۸۴ تا ۹۲ به نوعی جهاددانشگاهی در یک دوره فترت به سر میبرد. با تاسیس معاونت علمی رئیس جمهور و شروع به فعالیت پارکهای علم و فناوری بار دیگر زمزمه بلاتکلیفی و موازی کاری فعالیت این نهاد با سایر مجموعههای دولت به ویژه در معاونت علمی و وزارتخانههای علوم و بهداشت پیش میآید و در نهایت با حذف کرسی جهاددانشگاهی از شورای عالی انقلاب فرهنگی، این نهاد موثر در دهههای ابتدایی انقلاب وارد دوره رخوت خود میشود.
به گفته برخی صاحبنظران، با روی کارآمدن دولت روحانی بار دیگر سایه سنگین دولت بر سر جهاددانشگاهی حس میشود. با اینکه این نهاد مستقیما ذیل هیچ وزارتخانه یا معاونتی در دولت نیست ولیکن به واسطه اینکه حکم رئیس جهاددانشگاهی توسط رئیس شورای انقلاب فرهنگی یا همان رئیس جمهور پس از رای گیری اعضا به امضا میرسد و همچنین ۴ عضو حقوقی از امنای این نهاد اعضای دولتها هستند و بخشی از بودجه آن از سوی سازمان برنامه و بودجه تامین میشود، معمولا دولتها و سیاست هایشاند به مرور تاثیر بسزایی بر جهت گیریهای این نهاد پیدا کردهاند.
در همین دوره تلاش برای بازگرداندن برخی مسئولان دهه ۷۰ که جهاددانشگاهی را به پایگاهی برای دولت اصلاحات و جریانات تند مبدل کرده بودند، با هوشیاری اعضای امنا و شورای عالی انقلاب فرهنگی ناکام ماند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در دیدار مسئولان و جمعی از محققان جهاد دانشگاهی صریحا میفرمایند: «باید جهت گیری و مسیر انقلابی جهاد دانشگاهی حفظ شود و نباید گذاشت این مرکز مهم علمی گرفتار آسیبهای ناشی از پیچ و خمهای سیاسی و «چپ روی ها» و «راست روی های» غلطِ عرصه سیاسی شود.»
حضرت آیت الله خامنهای در ادامه این دیدار یکی از آسیبهای فراز و فرودهای محیطهای سیاسی را دگردیسی برخی افراد دانستند و افزودند: «افرادی که روزی با انگیزههای تند انقلابی حرکت میکردند، اکنون دیدگاههای آنها ۱۸۰ درجه تغییر کرده و حتی بیّنات انقلاب اسلامی برای آنها نامفهوم است. باید مراقب بود، این خصوصیات به مجموعه جهاد دانشگاهی راه پیدا نکند.»
رهبر انقلاب بار دیگر به مسئولان جهاددانشگاهی تأکید کردند: «یکی از مهمترین کارها، در جهاد دانشگاهی تربیت شخصیتهای مؤمن و برجسته علمی، با جهت گیریهای انقلابی و دلبسته به آرمانهای انقلاب، است.» / ۱۳۹۳.۳.۱۹
دهه ۹۰ و ادامه آن را میتوان دهه رخوت در جهاددانشگاهی نام برد. دیگر جهاد آن مجموعه سابق و جریان ساز در کشور و محیطهای دانشگاهی نیست که با نوآوری و خلاقیت و کارجهادی هر روز عرصه جدیدی در حوزه علم و فناوری پیش روی کشور بگشاید، مانند آنچه که مرحوم کاظمی و رویان روزگاری در جهاد بنیان گذاشتند. حالا بیش از پیش جهاد به دولتی شدن نزدیک میشود و کم کم کرسی خود را بعد از شورای عالی انقلاب فرهنگی در سایر شوراهای مرتبط از دست میدهد، اما همچنان شعار جهاددانشگاهی اینست که دولتی نیست و میخواهد با روحیه و کارجهادی طرحی نو دراندازد.
حالا در دهه اول قرن جدید شمسی، جهاددانشگاهی مسیر مبهمی پیش رو دارد و هر روز بر این ابهام افزوده میشود.
درحالیکه برخلاف رویه دولتهای قبل من جمله دولت شهید رئیسی که تا انتهای حکم رئیس جهاددانشگاهی صبوری کرد و سپس مسئله تغییرات مطرح میشد، با وجود ماندن یکسال از حکم دکتر مسلمی، در یکصد و هفتادمین جلسه هیات امنای جهاددانشگاهی در۲۰ اسفندماه امسال دکتر علی منتظری به عنوان رئیس جدید جهاددانشگاهی انتخاب و به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی شد تا با تائید این شورا، حکم وی توسط رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شود.
ماجرا وقتی عجیب میشود که در اقدامی بی سابقه در تاریخ این نهادانقلابی و در واپسین روزهای سال ۱۴۰۳، رئیس جمهور حکم علی منتظری را در آستانه سال جدید به عنوان سرپرست ابلاغ میکند!
این تعجیل از آنجا محل سوال است که مقرر بود طبق اساسنامه این نهاد، نظر امنای جهاددانشگاهی در انتهای فروردین ماه ۱۴۰۴ به رای اعضا گذاشته شود و سپس در رابطه با حکم علی منتظری تصمیم گیری شود ولیکن در امری خارق العاده و به دلایل نامشخص یکماه جلوتر حکم سرپرستی رئیس جدید جهاد دانشگاهی ابلاغ میشود.
برخی معتقدند، باتوجه به سوابق گذشته منتظری و شکل گیری برخی جریانات در دل جهاددانشگاهی که بعدها برخی اعضای آن در حوادث و حواشی دهه ۸۰ و ۹۰ نقش بسزایی داشتند، این نگرانیها برانگیخته میشود که آیا قرار است، این نهادانقلابی بار دیگر اسیر «چپرویها» و «راست روی هایی» شود که رهبری معظم انقلاب نسبت به آن هشدار دادند؟ ابلاغ حکم سرپرست در آستانه تعطیلات نوروزی چیزی جز این موضوع به ذهن متبادر نمیکند که در ایام آخر سال موضوع از نظر رسانهها و افکار عمومی دور بماند و وقتی آبها از آسیاب افتاد، حکم سرپرست به حکم رئیس تبدیل شود.
اینکه علی منتظری در دهه هشتم زندگی خود قرار است در جهاددانشگاهی چه تحولی ایجاد کند را باید منتظر ماند و برنامههای او را دید و شنید، اما این سوال جدی پابرجا میماند که اصرار دولت پزشکیان برای ناتمام گذاشتن دوره مدیریت رئیس قبلی جهاد و این نحوه انتصاب سرپرست برخلاف رویههای معمول شورای عالی انقلاب فرهنگی به چه دلیل بوده است؟ بدعت برکناری رئیس قبلی جهاد دانشگاهی تنها پس از دوسال خدمت و آنهم به این شکل و نگرانی از حیات خلوت شدن جهاددانشگاهی برای مدیران جامانده دولت چهاردهم و سیاسی شدن محیط آن از جمله مواردی است که به آسانی نمیتوان از کنار آن گذشت.