وقتی نیروی «برانگیزنده» بر «بازدارنده» غلبه می کند/پیامدهای روانی - اجتماعی جنایت های مکرر چیست؟

طی ماه های اخیر با وقوع جنایاتی مواجه بوده ایم و انگیزههای گوناگونی چون سرقت، اختلافات شخصی، مسائل ناموسی و ... در پس آنها قرار داشته است.
۲۵ بهمن ۱۴۰۳، دانشجویی 19 ساله به نام امیرمحمد خالقی شبهنگام، زمانی که به خوابگاه دانشجویی بازمیگشت، مورد سرقت قرار گرفت و در پی مقاومت در برابر سارقان با ضربات چاقو به قتل رسید.
چهارم خرداد ۱۴۰۴، خبر مفقودی الهه حسیننژاد دختر ۲۴ ساله اهل اسلامشهر منتشر شد و در روز ۱۵ خرداد، مقامات خبر از پیدا شدن پیکر او در بیابانهای اطراف تهران دادند. راننده ای که الهه حسیننژاد مسافرش بود با دیدن گوشی موبایل گرانقیمت او اقدام به سرقت آن کرده و با ضربات چاقو این دختر جوان را به قتل رساند.
۱۵ خرداد ۱۴۰۴، مردی، همسر جوان ۲۳ ساله خود را، که قهرمان مچاندازی بانوان نیز بود، به دلیل سوءظن خود به قتل رساند و مچِ دستهای او را برید.
اینها فقط چند مورد از موارد متعدد جنایت بوده است و در خصوص پیامدها و آسیبهای اجتماعی ناشی از این گونه جنایات هولناک، خبرنگار شبکه خبری ایران ۲۴ در گفتوگویی اختصاصی با دکتر «امانالله قراییمقدم» جامعهشناس و استاد دانشگاه نظر وی را جویا شده است که در پی میآید.
قراییمقدم در مورد پیامدهای اجتماعی اینگونه جنایات بر جامعه تصریح کرد: این نوع جنایات باعث ایجاد بیاعتمادی، ناامنی و هراس اجتماعی در دل خانوادهها میشود و اثرات سیاسی در زمینه بیاعتمادی نسبت به مسئولان بوجود میآورد و زمینهساز بحرانهای دیگری در جامعه میشود.
وی ادامه داد: این نوع جنایات باعث میشود تا والدین همواره نگران فرزندان خود باشند و از کارآیی و بازدهی اقتصادی و تولیدی آنها کاسته شود. در نتیجه در جامعه بدبینی ایجاد میشود و آرامش روحی و روانی فرد و خانواده به هم میخورد.
قراییمقدم مهمترین پیامد این نوع جنایات را بیاعتمادی بوجود آمده در جامعه دانست و افزود: طبق نظریه جامعهشناسانی همچون فوکویاما و کلمن که در بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ مطرح شد، مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی، اعتماد است.
وی ادامه داد: دو نوع بیاعتمادی وجود دارد؛ بی اعتمادی عمودی، بین مردم و مسئولان که صعودی و نزولی است و بی اعتمادی افقی که در بین افراد یک جامعه بوجود میآید، که باعث میشود اعتماد حتی بین نزدیکترین افراد نیز از بین برود.
قراییمقدم در مورد پیامدهای بیاعتمادی در جامعه گفت: وقتی اعتماد که مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی است از بین میرود و بیاعتمادی در جامعه بوجود میآید، همدلی و همیاری از بین میرود و بیتفاوتی و بیگانگی از یکدیگر افزایش مییابد. مانند واقعه پل مدیریت و واقعه میدان کاج که شهروندان برای جلوگیری از وقوع جنایت اقدامی انجام ندادند.
وی افزود: امروزه در دنیای مصلحتگرایی، مادیگرایی و بیتفاوتی زندگی میکنیم. اکنون ذهنیت حاکم بر بشر ذهنیت مادی است. شهرهای بزرگ دنیای بیگانگی، تنهایی و بی هویتی است. به همین علت است که مسئولان همواره به دنبال قاتل و مقصر میگردند، در حالی که کل سیستم مقصر است.
قراییمقدم در مورد فراهمشدن بستر جرم و جنایت در جامعه تصریح کرد: جامعه بستر جرم و جنایت را فراهم میکند؛ که با توجه به این موضوع وارد تئوری به نام «تئوری میدان نیرو» میشویم.
وی ادامه داد: برطبق این تئوری اکنون در جامعه ایرانی نیروهای برانگیزنده و تحریککننده در زمینه بروز انواع آسیبهای اجتماعی بر نیروهای بازدارنده مانند نیروی انتظامی، قوه قضاییه و ... برتری دارد؛ که این نیروهای برانگیزنده از صدها عامل ناشی میشوند. از نوع خانواده، اعتقادات دینی، تحصیلات، فقر و بیکاری، رسانهها و ... همه عامل برانگیزندهاند.
قراییمقدم افزود: هر فرد در هر موقعیتی در میدان نیرو قرار دارد، اگر نیروهای بازدارنده بر نیروهای برانگیزنده برتری داشته باشند، امکان انجام اقدامات خلاف عرف و غیراخلاقی و غیرقانونی وجود نخواهند داشت.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره اینکه ممکن است برخی قربانیان قتل را مقصر اصلی جنایت بدانند، گفت: البته نباید تقصیرها را متوجه شخصیت قربانی کنیم و او را عامل اصلی جنایت بدانیم زیر او نیز در این جامعه تربیت شده و پرورش یافته است.
قراییمقدم در مورد راهکارهای موجود برای کاهش نیرویهای برانگیزنده به انجام جنایت در جامعه گفت: مسئولان باید توجه خود را به کاهش فقر و بیکاری، کاهش آمار طلاق و تحکیم خانواده و مواردی از این دست معطوف کنند.