رویکرد ایران در ماجرای آذربایجان نوعی تغافل و انصراف را نشان میدهد. این درحالیست که ابزارهای ایران در پرونده آذربایجان نسبت به پرونده لبنان یا هر جای دیگری در برتری کامل و غیرقابل مقایسه است.
چین در تمام این مدت تلاش میکرد توسعهای بدون درگیری و تنش را دنبال کند؛ اما اراده برای دوری از جنگ و تعدی همواره بیش از یک سر دارد و چین تنها یک سر این ماجرا بود.
تابوزدایی کامل از سلاح اتمی در بیان مسئولان به همراه پاکسازی اطلاعاتی عمیق، تهدید به ساخت سلاح را معتبر کرده و قویترین برگ مذاکراتی را به ایران میبخشد.
حتی در دولت سابق که مدعی بود توانسته است در برجام طرفهای خارجی را وارد کند، بازهم ما چنین سرمایهگذاری عظیمی را توسط یک شرکت بزرگ خارجی در این سطح نداشتهایم.
پرتکرارترین عبارت در گفتگوهای دیپلماتیک دولت، «سیاست همسایگی» است. اما چنین مفهومی توانایی ایده بودگی را ندارد و بیش از انکه ایده یک سیاست خارجی باشد، میتواند یک استراتژی برای تحقق ایده باشد.
آیا رژیم علیاُف در کشور ما خاطرخواهان قدرتمندی دارد که اینگونه تیغ تیز غیرت شیعی و ایرانی و یا حتی منافع ملی را در رسانه، ساختار سیاسی و محافل تصمیمگیری کند میکنند؟
در کشوری مانند ایالات متحده، که خود را منحصربهفرد و با فضیلت میداند و مقامات ارشد به ندرت اشتباهات خود را میپذیرند، یادآوری این نکته به مردم که رهبران آنها در گذشته دقیقا جوری عمل کردهاند که امروز پوتین عمل میکند، احتمالا چندان خوشایند نیست.