رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - رضا باقری پور: دولت سیزدهم در آستانه سالگرد تصدی مدیریت کشور است. چنانچه به ندای انصاف گوش دهیم بایستی این یکسالگی را سالگرد مدیریت بحران بدانیم تا مدیریت کشور؛ ماهیت چیزی که سید ابراهیم رئیسی عهده دار آن شد کشوری متر به متر، بانک به بانک، بورس به بورس، دلار به دلار مین گذاری شده بود؛ به همین منظور اگرچه شاید عادت رسانه حکم کند که همین ابتدای متن با ذکر قید و تخصیص، حوزه سیاست خارجی این دولت از هر حوزه دیگر متمایز شود و به نوعی برای موضوع این یادداشت بازارگرمی شود اما طی یکسال اخیر، هر موضوعی مهم بود؛ نه فقط سیاست خارجی.
اوضاع ایران در ماورای مرزهای خودش هم بسامانتر از درون نبود. پس از هشت سال فرصت سوزی هنوز کشور در کانون توجه امنیتی جهان بود. کلاف پرونده اتمی درهمتنیدهتر شده بود. دشمنهای ناقابل، حریف میدان شده بودند و کف خیابانهای تهران اجرای عملیات داشتند؛ از بین دو گروه قدرتهای جهانی هم، غرب طلبکار، تحریمگر و تحریم کننده بود، شرق هم بی اعتماد.
اما به هر طریق سیاست خارجی یکی از اصلیترین ابزارهای دولت برای آواربرداری از کشور بود. نقد کردن چک برجام از شعارهای این دولت بود؛ لذا اگرچه به مانند سابق دولت هست و نیست خود را به آن گره نزد اما هنوز در ردیف مهمترین ها باقی ماند.
دولت در همین مدت کوتاه توفیقاتی داشته و گذر زمان به دستاوردهای آن ضریب خواهد داد. اما لوازمی هم هست که هنوز به آنها تجهیز نشده؛ ماشین سیاست خارجی دولت سیزدهم جای ارتقا دارد. در ادامه بر ویژگی ارتباط متمرکز میشویم. ارتباط با خود، به عنوان دولت (ایده) و ارتباط با عرصه عمومی(رسانه و نهاد دانش)
ارتباط با خود، ایده
اپوزیسون روحانی با دولتی مواجه بودند که دم دستترین امکانهای بین المللی برای ایران را درنمییافت. زمین هایی که متر به متر برای آنها تلاش شده بود را کیلومتر به کیلومتر به حریف واگذار میکرد. اپوزیسیون روحانی میدید که بازار خالی سوریه در بی عملی ایران به امارات میرسد. فرصتهای اعتمادسازی بین ایران و چین از دست میرود و پالسهای منفی به شرکای قدیمی در آمریکای لاتین فرستاده میشود. راهکارهایی بدون پیچیدگی که چارچوبهای خشک و ناکارآمد ظریف-روحانی مانع اغتنام آنها میشد.
اکنون که این اپوزیسون عهده دار دولت شده، در پی اغتنام همین فرصتهاست. ولی این انگیزه روی خطرناکی هم میتواند داشته باشد؛ خطری به نام گم شدن در جزئیت راهکارها.
تابع اصلی حاکم بر پردازنده دستگاه سیاست خارجی دولت مشخص نیست. ورای تمام سفرها و رایزنیها و بازارگشایی ها، ایده منقح و کلانی نمیتوان یافت. ابردستورکارهایی که بر ریزدستورکارها حکمفرما باشد.
شاید پرتکرارترین عبارت در گفتگوهای دیپلماتیک دولت، «سیاست همسایگی» باشد؛ چنین مفهومی توانایی ایده بودگی ندارد؛ این عبارت بیش از انکه ایده یک سیاست خارجی باشد، میتواند یک استراتژی برای تحقق ایده باشد. افزایش تعامل، روابط ویژه و ... هم به صورت مداوم به نسبت هر کشوری شنیده میشود. مفاهیمی مبهم که مشخص نیست چه چیزی را مراد منظور دارد.
البته دولت قبل از بین تمام ملزومات، تنها همین یکی را داشت. ایده سیاست خارجی توسعه گرا چارچوبی بود که سالها توسط محمود سریع القلم پروار شده بود و حسن روحانی به عنوان خروجی آن، به کاربست آن پرداخت.
ارتباط با رسانه
رویکرد دستگاه دیپلماسی به رسانه را میتوان نوعی «انزوا و انصراف خودخواسته» دانست. طبعا مصرف رسانه در پرمناقشه ترین پرونده دیپلماسی کشور یعنی برجام بروز برجسته ای دارد. در این مورد خاص، از بین انواع قالب و پلتفرم، توییتر برجسته ترین است. کمی صرف زمان برای تحلیل محتوا و ارزش ارتباطی و اثرگذاری بین محتوای تولید شده توسط علی باقری و اولیانوف یا رابرت مالی و یا حتی علی واعظ، ادعای سطر اول را تایید خواهد کرد.
بعید است توییت های نماینده ایران ظرفیت ارتباط با بیشتر از 5 درصد ایرانیان را داشته باشد. بهمن پیش از این در یادداشتی با عنوان اقناع حداقلی در برابر شانتاژ حداکثری به ارزیابی کنش رسانه ای تیم مذاکراتی پرداخته است. جالب آنکه چهره های دوم و سوم و ... هم توسط تیم مذاکره کننده و وزارت خارجه پروموت نشدند تا بلکه بوسیله آنها فضای روانی مذاکرات کنترل شود.
شاید مسئله توییتر را نباید آنقدر جدی گرفت تا به وضعیت خندهدار ظریف(سه تا چهارساعت وقت برای هر توییت) دچار شویم اما این بی اعتنایی نیز بدون توجیه است.
این عدم ارتباط و یا لحاظ نکردن زمینه افکار عمومی، در بسیاری مواقع اظهارات مسئولان ایرانی را پوچ و خندهدار جلوه میدهد. به عنوان مثال به دفعات شاهد اظهار رضایت مسئولان ایرانی از مذاکرات همزمان با اظهار ناامیدی همه طرفهای دیگر بودیم.
البته ضعف شدید در رسانه تنها مختص دستگاه دیپلماسی نیست. کلیت دولت نیز در بیان دستاورد خود و یا مواجهه چالشی با رقییبان آزمون پس دادهی خود، از فقدان رسانه رنج میبرد.
ارتباط با دانشگاه
سیاست در زبان فارسی به تمایزی که در زبان انگلیسی وجود دارد، به کار نمیرود. گاه سیاست به معنای politics است که دلالت بر رقابت و منازعه سیاسی دارد؛ گاه مراد politic است که نهادهای سیاسی و ساختارها را هدف گرفته و گاه هم policy مراد منظور است که سیاست به معنای برنامه، امر سیاستی و فرامین دولت را اراده کرده است. آنچه در foreign policy یا همان سیاست خارجی وجود دارد، همین نوع اخیر است. مثل همان چیزی که در public policy وجود دارد.
سیاست خارجی از جنس سیاست عمومی است. این بخش از فعل دولت را نباید در حلقه های تنگ و پشت درهای بسته به پیش برد. این حوزه باید در عرصه عمومی شکل بگیرد؛ با این ملاحظه معالاسف سیاست خارجی ما ارتباطی با مرتبط ترین نهاد در عرصه عمومی به خود یعنی دانشگاه ندارد.
دولت پیشین با محوریت دانشگاه علامه طباطبایی محیطی برای حضور در دانشگاه برای خود ساخته بود. اما در این دولت پس از گذشت یکسال حتی نشانه ای برای این دیده نمیشود. این درحالیست که نیاز این دولت به حضور در دانشگاه بسیار بیشتر از دولت قبل است. رقبای این دولت طی سالیان از نوع نگاه به خارج و الگوی سیاست خارجی طیف فکری مجریان این دولت حیثیت زدایی کردهاند. کسب شأنیت حرفهای ملزومهای است که یکی از راههای آن از دانشگاه میگذرد.
انتهای پیام