رسانه تحلیل تصویری بهمن، سیاست- امیرحسین طالبیان: در روز های گذشته اخباری مبنی بر تغییر و تحولات در سازمان صدا و سیما مخابره شد.
ابتدا محسن برمهایی به عنوان معاون سیما منصوب و بعد از چند روز برمهایی طی احکامی مدیران جدید 6 شبکه تلویزیون را معرفی کرد.
این تغییر و تحولات که ظاهرا برآمده از ایده ها و نگرش های نوینی است که بعد از ریاست دکتر جبلی در سازمان آغاز شده، نوید روزهای جدیدی را برای سازمان شیشه را می دهد. قبلا هم فردی همچون وحید جلیلی که در سالهای گذشته یکی از منتقدین جدی رویه ها و رویکردهای صدا و سیما بود، به عنوان یکی از معاونین ریاست جدید انتخاب شد و بعد از آن دنبال کنندگان این مجموعه منتظرند تا هر چه زودتر بوی تغییر ز اوضاع جهان بشنوند.
اما آنچه که دستمایه این یادداشت است، ضمن آرزوی توفیق برای همه خدمتگذاران عرصه رسانه ملی، ذکر این نکته است که همواره در هر سیستمی اگر بنا بر ایجاد تحولی باشد، این تغییر از دو مسیر بایستی پیگیری شود. یا افراد و یا رویه ها و رویکرد های حاکم
مقصود همان دوگانه ی معروف ساختار-کارگزار است. اگر چه بخش مهمی از هر سیستم، افرادی هستند که در آن مشغول به ایفای نقش هستند اما نمی توان از نقش مهم ریل ها و سیاست هایی که افراد مجبور به بازیگری در آنها هستند، چشم پوشید.
یکی از طعنه های همیشگی به کشورهای جهان سوم این است که چون این کشورها دارای ریل گذاری صحیحی نیستند، لذا تغییر مدیران، تحول چندانی در سیستم حکمرانی آنها ایجاد نمی کند. این ادعا فارغ از غلط بودن تقسیم بندی کشورها به جهان اول و سوم، حاوی نکته دقیقی در حوزه حکمرانی است و آن هم اشاره به جایگاه مهم سیاست های کلان در الگوهای حکمرانی ملی است.
ایمان به تغییر از لوازم مدیران جدید سازمان صدا و سیما باید باشد. داشتن ایده و تعریف یک خط فکری جدید برای سازمان عریض و طویلی که هر روز از سرمایه اجتماعی آن کاسته می شود از ضروریات تحول خواهد بود. به عنوان مثال مدیران جدید باید از تجربه همقطاران قبلی خود بهره ببرند. صدا و سیما باید یک دوره تجربه نگاری از مدیران قبلی برای مدیران جدید بگذارد تا مدیران جوان دقیقا بدانند که وقتی سخن تحول گفته می شود دقیقا باید چه چیزی نباشند و چه کارهایی نکنند! واقعا جا دارد یک دوره آشنایی عینی با فرم و محتوا در رسانه برای مدیران جدید تدریس شود.
وقتی از تحول بنیادین در سازمان سخنی به میان آورده می شود، مقصود عوض کردن مجری این برنامه یا تهیه کننده آن برنامه نیست. رسانه ملی در حوزه های مهمی همچون معارف دینی یا نشاط و سرگرمی سالهاست یا با تغییر کارشناس برنامه ها یا کپی پیست کردن از برنامه های آن ور آبی به دنبال مثلا تحول است. اما آنچه واضح است این رویکرد روز به روز از مخاطبین رسانه ملی کم کرده و به مخاطب رسانه های رقیب می افزاید. پس ایده ی تحولی هم باید در فرم و هم در محتوای برنامه ها ایجاد شود.
یکی دیگر از لوازم مدیران جدید این است که باید خود از صاحب نظران و متخصصان شبکه تحت مسئولیتشان باشند. به عنوان مثال یکی از علل موفقیت شبکه ی پویا در سالهای اخیر این بود که افرادی از جنس کار با کودک در این شبکه مشغول به فعالیت بودند اما این رویه، مدل ثابتی در همه ی شبکه ها نبوده است.
اساسا باید مدیران جدید خود را در یک آزمون تاریخی ببینند و به هیچ وجه خود را با نفرات قبلی مقایسه نکنند چرا که این افراد نامشان با عنوان تحول عجین شده است و اگر این اتفاق در این دوره محقق نشود می شود گفت تقریبا مدیران جدید کاری نکرده اند.
اگر مدیران جدید سازمان بخواهند با همان رویه ها و الگوهای مدیران قبلی راه خود را بروند و با تعریف یک سلسله برنامه های روتین و امضا کردن کارتابل ها صرفا نقش مدیریتی خود را ایفا کنند، عملا تغییری در سازمان صدا و سیما اتفاق نخواهد افتاد.این سازمان دیگر در شرایطی قرار ندارد که تنها انتخاب مردم ایران باشد و امروز در یک بازار کاملا رقابتی باید با رسانه ها و پلت فرم های رقیب بجنگد تا بتواند قدری از مزیت های نسبی خود را که در طی سالهای اخیر مورد خدشه قرار گرفته است، احیا کند.
مخاطبان رسانه ملی هم توقع فرستادن موشک به فضا را ندارند؛ فقط می خواهند که تلویزیون برای همه مردم ایران باشد و در این سازمان به نحوی عمل نشود که برچسب میلی بر آن بخورد.