رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - سمیرا کریمشاهی: پنجاه سال اولیه پس از سقوط عثمانی و تشکیل کشور ترکیه به خفقان و سرکوب فعالیتهای اسلامی و گوشهگیری فعالین مسلمان در این کشور گذشت. به طوری که حتی با چند حزبی شدن ساختار سیاسی این کشور از دهه 50 میلادی همچنان فرصت کنشگری برای مسلمانان در فضای تسلط اندیشههای کمالیسم و لائیک چندان فراهم نبود. اما دهه 70 و سپس 80 دو رخداد سیاسی و اقتصادی وضعیت را دگرگون ساخت. اولی با تاثیر پذیری از ساختار دوقطبی حاکم بر سیاست بینالملل و قرار گرفتن ترکیه در بلوک غرب در برابر شوروی، باعث شد به توصیه طرفهای اروپایی و آمریکا، اسلامگرایی مطلوب غربی فضای تحرک کنترل شده اختصاص داده شود. این عمل به منظور جلوگیری از نفوذ و انتشار اندیشههای کمونیستی صورت گرفت.
اما دلیل مهمتر برای تجدید حیات اسلامگرایی در ترکیه، به سیاستگذاری اقتصادی این کشور در دهه 80 میلادی باز میگردد. در این دوره زمانی، دولت تورگوت اوزال به پیروی از الگوی غربی و ظهور نظریههای جهانی شدن، سیاست دربهای باز اقتصادی و لزوم تمرکز بر بازار آزاد را در ترکیه پیادهسازی کرد. سیاست جدید دولت، جرقهی آغاز کنشگری فعال از زمین اقتصاد را در اذهان مسلمانان روشن کرد.
دیدار تورگوت اوزال، نخستوزیر وقت ترکیه و هاشمی رفسنجانی در تهران. 1363.
دلیل مهمتر برای تجدید حیات اسلامگرایی در ترکیه، به سیاستگذاری اقتصادی این کشور در دهه 80 میلادی باز میگردد. در این دوره زمانی، دولت تورگوت اوزال به پیروی از الگوی غربی و ظهور نظریههای جهانی شدن، سیاست دربهای باز اقتصادی و لزوم تمرکز بر بازار آزاد را در ترکیه پیادهسازی کرد. سیاست جدید دولت، جرقهی آغاز کنشگری فعال از زمین اقتصاد را در اذهان مسلمانان روشن کرد.
خروش ببرهای آناتولی
اسلامگرایان منزوی شده، فرصت فعالیت اقتصادی و آزادیهایی که دولت به منظور به ثمر رسیدن سیاستهای خود فراهم ساخته بود را یک موقعیت ایدهآل برای بازگشت به شکوه و عزت همفکران متقدم خود در دوران عثمانی در نظر گرفتند.
ابتدا برای همراه ساختن تجار، بازرگانان و فعالین اقتصادی که به عنوان مؤمن در جامعه ترکیه شناخته میشدند نیاز به ایجاد زمینههای نظری، فرهنگی و اعتقادی احساس شد. از این رو در میان اسلامگرایان رواج گزارههایی مبنی بر تشویق دین اسلام بر فعالیت اقتصادی آغاز گشت.
در این اندیشههای تازه با هدف ایجاد انگیزه در میان مسلمانان و همچنین کسب مشروعیت از حاکمان، از بازار مدینه در دوران حکومت پیامبر به عنوان الگوی مطلوب ایجاد بازار آزاد اسلامی نام برده شد.
حتی تاکیدات فراوانی بر روی فعالیت اقتصادی حضرت محمد(ص) صورت میگرفت تا بتوانند کنشگری اقتصادی پیامبر را در الگوی بازار آزاد تعریف کنند. آنها اسلام را مانع توسعه اقتصادی نمیدانستند و طبق آنچه که به کالونیسم مسلمان معروف است ، شخصی را مسلمان برگزیده معرفی میکردند که از تلاش و کوشش اقتصادی فراری نیست و آن را یک تلاش فردی با هدف رستگاری جمعی در نظر میگیرد.
به تدریج از کسبوکارهای خرد و کوچک اسلامی تا شرکتها و کارآفرینان مسلمان به موج تازه پیوستند و اسلام در ترکیه این بار ذیل اقتصاد، هویت خود را پوستاندازی میکرد. مسلمانان وارد شده به گود اقتصاد و صنعت به «ببرهای آناتولی» معروف شدند و موج اقتصادی راه افتاده میان این طبقه «بورژوازی دینی»، «سرمایهداری اسلامی»، «سرمایه سبز» و ... نامگذاری شد.
رشد فعالیتهای تجاری،تولیدی و اقتصادی مسلمانان آناتولی آنها را به بازیگر تازه و نوپای ساختار اقتصادی ترکیه تبدیل ساخت که روز به روز حذف آنها برای لائیکها سختتر میشد . همین مسئله آنها را از استقبالهای اولیه دور ساخت.
اسلام در ترکیه این بار ذیل اقتصاد، هویت خود را پوستاندازی میکرد. مسلمانان وارد شده به گود اقتصاد و صنعت به «ببرهای آناتولی» معروف شدند و موج اقتصادی راه افتاده میان این طبقه «بورژوازی دینی»، «سرمایهداری اسلامی»، «سرمایه سبز» و ... نامگذاری شد.
دربست از اقتصاد تا کاخ ریاستجمهوری
نگرانیهای جریان کمالیستی و لائیک ترکیه از تبدیل ببرهای آناتولی به اژدهای هفت سر، بیجهت نبود. مسلمانان دیگر قوارهی اقتصاد را برای خود ناکافی میدیدند و آنقدر قلمرو نفوذ خود را گسترش داده بودند که خواسته یا ناخواسته سر و کارشان به ساختار قدرت سیاسی افتاد. طبقه بورژوای مسلمانان با ثروتهای اندوختهی خود بعد از فتح میدان اقتصاد وارد نبرد مبارزهی سیاسی شد. دهه 90 ترکیه را میتوان دههی آزمون و خطای مسلمانان در ساختار سیاسی این کشور دانست. اولین قدم با پیروزی حزب اسلامگرای رفاه در انتخابات شهرداریها 1994 رقم خود اما کودتای 1997 و کنار زدن نجمالدین اربکان، شخصیت سیاسی و مسلمان برجستهی ترکیه از مسند قدرت، این جماعت تازه وارد را به بازبینی وا داشت. گروهی از شاگردان او با چهرههای شاخصی همچون رجب طیب اردوغان و عبدالله گل، راه را از استاد و اسلام انقلابی او جدا کردند. آنها اسلامی عملگرا، محافظهکار و سازگار با دموکراسی غربی را برای رسیدن به صدر قدرت برگزیدند.
از دل این اندیشه تازه حزب عدالت و توسعه ظهور کرد که به لطف فضای بحرانی ترکیه در آغاز قرن 21 ، همچنین ویژگیهای کاریزماتیک رهبرانش و پشتوانه طبقه بورژوای مسلمان توانست در انتخابات پارلمانی 2002 اکثریت مجلس را کسب کنند. این حزب پس از این کابینه عدالت و توسعه را در دولت تشکیل داد.
اقتصاد هم ریشه و هم عامل تثبیت قدرت بیست سالهی اردوغان و حزبش است. نقطه قوتی که این روزها پاشنه آشیل دولت او شده و چه بسا عمر رهبریاش بر ترکیه را پایان دهد.
پنجه ببر بر چهرهی ترکیه
با روی کار آمدن دولت عدالت و توسعه ترکیه توانست از بحران اقتصادی که از 2000 سربرآورده بود نجات یابد و حتی رشد و بهبود شاخصهای اقتصادی را تجربه کند. اما آنچه که به عنوان طبقهی اقتصادی مسلمان از آن یاد میشود، در واقع حاصل پیادهسازی اندیشههای نولیبرالی غربی در ترکیه بوده است. که در پی آن گروهی از مسلمانان به لطف رانت و سرمایهداری رفاقتی به ویژه بعد از دستیابی به قدرت سیاسی چنان از ثروت و سرمایه اندوختند.این پدیده الگوی مصرف در ترکیه را دگرگون ساخت و شکافت طبقاتی بزرگی میان آنها و جامعهی فرودست ایجاد کرد. آثار این توسعه نامتوازن را در دو محله فقیرنشین و اعیانی شهر استانبول میتوان دید. که البته اولی از چشمها توریستها دور میماند. در مقیاس کل کشور نیز مقایسه استانبول با یک استان جنوب شرقی ترکیه تفاوت فاحش شاخصهاش توسعه و کیفیت زندگی را نشان میدهد.
طبقه تازه مسلمان در حوزههای متعدد پرورش قدرت از جمله هلدینگهای اقتصادی، شبکههای لابی و مافیا، غولهای رسانهای و نفوذ در ساختار قضائی و ارتش توان قابل توجهی به دست آورد. به تدریج این قدرتافزایی با خروجی افزایش رانت و فساد و ظهورش در بدنه قدرت و سرکوبهای سیاسی بروز کرد. شاید یکی از مهمترین نتایج آن اعتراضات معروف به پارکگزی در سال 2013 باشد که از یک مخالفت با تغییر کاربری آغاز و به تظاهرات سراسری علیه سیاستهای اقتصادی دولت تبدیل شد.
در حالی که بخشی از جامعه ترکیه فقیرتر میشد، بخشی از مسلمانان که اغلب با قدرت سیاسی هم پیوندی برقرار ساخته بودند، سبک زندگی غربی به طور افراطی و حتی مصرفگرایی در درجه بالاتر از سکولارهای ترکیه را رواج دادند؛ که این در این روزهای سخت اقتصادی ترکیه بیشتر حساسیت و خشم مردم ترکیه را برمیانگیزد.
اسلام آناتولی و استقبال در ایران
بورژوای اسلامی ترکیه با پیوند دو گزاره به سمت الگوسازی حرکت کرد. ابتدا طبق تفسیری که آنها از اسلام ارائه میدهند منافاتی میان دستورات دینی و ادغام آن در اقتصاد جهانی سلطه وجود ندارد؛ مسئله دوم که از زمان به قدرت رسیدن به منظور عملیاتی کردن بیشتر بر روی آن متمرکز شدند، ارائهی نسخه دموکراسی اسلامی بود. تلاش سران ترک به منظور کسب مشروعیت و صلاحیت مدل حکومتی اسلامی در برابر اسلام افراطی که آن دوران با تحرکات القاعده موج اسلام هراسی را ایجاد کرده بود، مورد استقبال سران غربی و آمریکایی واقع شد تا آن را در کشورهای مسلمان خاورمیانه پیادهسازی کنند.
توسعه اسلامی ترکیه ابایی از هزینه دادن از جیب فقرای کشور و سرمایهاندوزی یک طبقه خاص نداشت. در واقع عدالت اجتماعی چندان جایگاهی در اندیشههای ترویجی مسلمانان ترک ندارد. در حالیکه درچارچوب دینی و مذهبی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران عدالت به عنوان یکی از ارکان اصلی حکمرانی و توجه به مستضعفین در صدر ارزشهای اسلامی انقلابی جای گرفته است.
اما این به معنی عدم قدرت جاذبگی مدل ترکیهای در ایران نبود. در ایران، سیاستهای اقتصادی مسلمانان ترکیه به سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی نزدیک بود. طبق تئوری توسعه دولت هاشمی رفسنجانی و پیروان آن یعنی کارگزاران سازندگی، لهشدن گروهی از جامعه زیر چرخهای توسعه امر عادی و هزینه این تحول اقتصادی در نظر گرفته میشود. از طرفی دیگر سبک زندگی این گروه در ایران و شباهتش با اشرافیت مسلمان ترکیه ، نزدیکی دیدگاه را رقم میزد.
زمانی که اسلامگرایی در ترکیه به اوج قدرت و مرحله الگوسازی رسیده بود، در ایران کارگزاران و اصلاحطلبان از دایره قدرت خارج بودند و چنین مدلی را برای ایران مطلوب میدانستند. محمدجواد ظریف در کتاب تاریخ شفاهی سرگذشت خود به نام «آقای سفیر» در بخشی با تمجدید از مدل حکومتی ترکیه میگوید « پرچمی که آقای خاتمی میخواست در جهان اسلام بلند کند، یعنی پرچم اعتدال، پرچم گفتوگو، پرچم مخالفت منطقی با اسرائیل و پرچم استقلال در برابر آمریکا را امروز ترکیه به دست گرفته است».
تئوریسینهای اقتصادی کارگزاران مانند موسیغنینژاد به مانند تئوریهای ترکیهای که از مدینه تصویر یک بازارآزاد اسلامی را ترسیم میکردند، به ارائه تفسیرهایی بازارآزادی از مدینه دوران حکومت پیامبر پرداختند. کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایهداری» اثر بندیکت کلر موضوع پروندهای با همین نام در ماهنامه «سیاستنامه» وابسته به این جریان شد؛ در حاشیه آن غنی نژاد نظرات خود را در سلسله مقالاتی بیان کرده است که حکومت پیامبر را معادل بازار آزاد در نظر میگیرد و معتقد است آنچیزی که بعدها به عنوان سرمایهداری شناخته شده خلاف اسلام نیست.
پایان ماه عسل؛ شمشیرکشی صفوی و عثمانی به روی یکدیگر
دم خروس دموکراسی اسلامی با تم اعتدالی و رحمانی اردوغان بعد از گذشت یک دهه از قدرتیابی او بیرون زد. اردوغان تلاش داشت مدل حکومتی خود را در بحبوبه قیامهای عربی2011 در کشورهای هدف با استفاده از نفوذ اخوانالمسلمین پیاده کند. اما در مصر و لیبی با شکست مواجه شد. در تونس با تاخیر بیشتر این ناکامی رقم خورد و سوریه اوج شکست اردوغان را رقم زد. هم نشینی اسلام و دموکراسی ترکیهای که در ایران دلباختههایی برای خود دست و پا کرده بود، به تمرکز بیشتر قدرت در دستان شخص اردوغان در ساحت سیاست داخلی و تهاجم و تنشزایی در سیاستخارجی تبدیل شد.
ترکیه اردوغان اکنون ثبات اقتصادی را به بحران، دموکراسی را به شخصیسازی قدرت و اسلام اعتدالی را به پیوند با گروههای تکفیری و تروریستی در گوشه و کنار منطقه تبدیل کرده است. و حکومت او به یک مدل فرو ریخته و شکست خورده برای گروههای ایرانی که آن را جایگزین اسلام انقلابی و ناب محمدی و ایدهآل یک جامعه مسلمان میدانستند، تبدیل شده است.
با آشکار شدن وجه پنهانی چهرهی مدل ترکیهای، نه تنها طرفداران ایرانیاش پاسخگوی انتخاب و الگوپذیری خود نیستند بلکه در قالب یک عقبگرد شبه تحجری ایدهی موهوم «نوصفویگری در مقابل نوعثمانی ترکیه» ارائه میدهند. به نظر میرسد این گروه همانگونه که شناخت جامعی از دموکراسی اسلامی ترکیه نداشتند در رابطه با نوعثمانیگری هم تحت تاثیر برداشت و تفسیرهای غربی قرار گرفته و صرفا جنبهی سیاستخارجی آن را در نظر دارد. حتی با چشمپوشی از ابهامات اینکه نوصفویگری دقیقا چیست، این سوال بیپاسخ مانده است که اساسا چرا ایران باید در مقام تقلید یا واکنشگر قرار بگیرد؟
چرا تمدن غنی ایرانی_اسلامی که از دل آن میتواند تمدن اسلامی امتمحور ظهورکند را چشمانتظار شمشیر کشیدن سلاطین عثمانی جدید و واکنش در مقابل آن میگذارند؟