به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، علیرضا تقوینیا، تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت: ایران از لحاظ فنی در آستانه تولید سلاح هسته ای قرار دارد و این یک واقعیت تلخ برای دولتمردان کاخ سفید است.
البته جمهوری اسلامی چه در لفظ و چه در عمل نشان داده که خواستار تولید بمب اتمی نیست اما داشتن غنی سازی سطح بالا در مقیاس گسترده برای تهران نیز برای غرب قابل پذیرش نبوده و نیست.
با خروج ترامپ از برجام و اعمال همه گزینه های آمریکا علیه ایران، انتظار می رفت جو بایدن که در آنزمان این عمل را زیر سوال می برد، بلافاصله پس از روی کار آمدن به عنوان رئیس جمهور به توافق هسته ای بازگردد اما به نظر می رسد فشارهای لابی آیپک و دولت اسرائیل، برخی دول عربی حاشیه خلیج فارس و نظرات جمهوری خواهان و دموکرات های سخت گیر در برابر ایران، او را تشویق کرد تا با گرفتن امتیازهای بیشتری اعمال تحریم ها علیه جمهوری اسلامی را متوقف کند.
تهران نیز که از تجربه کوتاه آمدن در برابر ایالات متحده درس عبرت گرفته بود، سعی کرد تا پالس ضعف به طرف مقابل مخابره نکند و این تفکر را در اذهان کاخ سفید نشینان نهادینه ننماید که تحت فشار تحریم حاضر به امتیاز دادن است.
در نتیجه با اعلام علنی دولت بایدن که سپاه پاسداران از لیست تروریسم خارج نخواهد شد، عملا بازگشت طرفها به توافق هسته ای در هاله ای از ابهام قرار گرفته و شانس احیای برجام به شدت کمرنگ گردید.
حال سوال مهم اینست که گزینه بعدی آمریکا در قبال ایران چیست؟
با تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس اتمی علیه ایران ( که با مخالفت چین و روسیه همراه بود) دولت های غربی نشان دادند که همچنان تمایل دارند مسیر به نتیجه نرسیده سابق را طی نمایند.
اما اینبار چیزی فرق کرده و ایران در آستانه اتمی شدن قرار دارد و ساخت سلاح هسته ای تنها به یک تصمیم فقهی و سیاسی از سوی رهبر جمهوری اسلامی بستگی دارد و مخالفت یا موافقت آمریکا دیگر در این امر تاثیری ندارد.
نگارنده قصد دارد عبارت فوق با زبان بهتری بازنویسی کند ؛ گزینه های آمریکا برای مقابله با برنامه هسته ای ایران تمام شده و اراده آنان دیگر تاثیر استراتژیک در رفتارهای تهران ندارد.
در نتیجه به تحقیق می توان این عبارت را بیان کرد که آمریکا در برابر ایران به یک بن بست استراتژیک رسیده و دیگر نمی تواند از قابلیت هایش برای متوقف کردن تهران بهره ببرد.
البته در ۴ سال گذشته جمهوری اسلامی تحت فشار شدید اقتصادی قرار گرفته و مردمش دچار تنگنای معیشتی شده اند اما هدف آمریکا از تحریم ها تهی کردن دست جمهوری اسلامی از عناصر قدرتش شامل برنامه هسته ای ، توان موشکی ، قدرت پهپادی و متحدان منطقه ای بود نه چیز دیگر.
پر واضح است که جز فشار بر مردم ایران ایالات متحده و متحدانش دستاوردی نداشته اند و بالعکس باعث پیشرفت جمهوری اسلامی در زمینه قابلیت های استراتژیکش شدند.
آمریکا راهبرد جدید و گزینه ای جز تحریم علیه تهران ندارد (که البته ۴ سال آن را آزموده است ) و با التفات به تحولات جهانی پس از شروع جنگ در اوکراین ، بدون تردید اجماع چین و روسیه را علیه ایران کسب نخواهد کرد و بیش از پیش این کشور را به سمت اتحاد با شرق سوق می دهد.
نباید فراموش کرد که ایران به دنبال تولید بالفعل سلاح اتمی نیست اما داشتن این فناوری را برای امنیت، بقا و جلوگیری از حمله نظامی به خاکش ضروری قلمداد می کند و آن را پشتوانه ای برای پیشبرد برنامه های منطقه ایش تصور می نماید.
در نتیجه به اعتقاد کاتب این وجیزه نه حمله ای نظامی از سوی آمریکا علیه ایران انجام خواهد شد و نه در کوتاه مدت بن بست ایجاد شده هسته ای رفع می شود.
آمریکا بی تردید از این شرایط راضی نیست اما بیشترین ضرر را اسرائیل خواهد کرد و تحولات ماههای آتی این مهم را نشان خواهد داد.