به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از چطور، مدام کارهای قدیمی را تکرار میکنید اما به نظر میرسد که به جایی نمیرسید؟ چیزهایی که قبلا برایتان جذاب بوده، شما را هیجانزده نمیکند؟ بهجای آنکه بهسمت اهدافتان گام بردارید، یک جا گرفتار شدهاید؟ همه این احساسات میتواند انسان را تا مرزِ ناامیدیِ مطلق پیش ببرد. همه ما در دورههایی از زندگی احساس کردهایم که در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهایم. در واقع، اصلا غیرطبیعی نیست اگر گاهی حس کنیم کارها را از روی عادت انجام میدهیم، درجا میزنیم یا اینکه در یک نقطه گرفتار شدهایم؛ اما راه امیدوارکنندهای هم هست. کارهایی هست که با انجامدادنشان میتوانید بفهمید چرا در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهاید و چطور دوباره انگیزه و هیجانتان را بهدست بیاورید.
یکنواختی چیزی است که ممکن است در ابتدا متوجهش نشوید. این حس بهآرامی و با گذشت زمان ایجاد میشود. ممکن است هر روز همان کارهای همیشگی را انجام بدهید، اما در نهایت، یک روز به این نتیجه برسید که به هیچجا نمیرسید و فقط وقتتان را تلف میکنید. ۵ نشانه از نشانههایی که به شما میگوید به یکنواختی رسیدهاید را با هم مرور میکنیم.
ممکن است تمام روزها برایتان تکراری شده باشند. در بعضی از مواقع هم ممکن است نتوانید به یاد بیاورید که در کدام روز هفته هستید؛ دوشنبه است یا جمعه؟ شاید هم این موضوع برایتان مهم نباشد چون روزهای هفته را نمیتوانید از هم تشخیص بدهید و فرقی ندارد که دوشنبه باشد یا جمعه.
یکنواختی یعنی فقط صبح را به شب رساندن. هر روز بهسختی تلاش میکنید تا یک قدم به جلو بروید. هیچ هیجان و منبع الهامبخشی هم ندارید.
شاید بخواهید کارهای جدیدی انجام بدهید یا فعالیتهای خلاقانهای در سر داشته باشید، اما به نظر میرسد انگیزهای ندارید. اینطور که معلوم است نمیتوانید هیچ کار جدیدی را شروع کنید.
ممکن است حس کنید زندگی کسالتبار و خستهکننده است. با وجود اینکه دوست دارید چیزهای جدید را امتحان کنید اما نمیدانید که باید از کجا شروع کرد.
همیشه هم اینطور نیست که دوست نداشته باشید تغییری در زندگیتان اتفاق بیفتد، نه. ممکن است خواهان تغییر باشید اما ناراحتیهای موقتیِ در پی آن به ترس از تغییر میانجامد. میدانید که تغییر در درازمدت شما را خوشحالتر میکند، اما وضعیت فعلی را ادامه میدهید، چون مجبور به تحملِ هیچ درد و شکستی نخواهید بود.
گاهی اوقات ممکن است احساساتی که گفتیم زودگذر نباشند. اگر این احساسات دائمی شوند، ممکن است علامتِ مسائل جدیتری مثل اختلالِ افسردگی مداوم (PDD) باشند.
اختلالِ افسردگی مداوم خفیفتر از افسردگی است، اما اغلب همیشگی است و نشانههایی خفیفتر از آن دارد. مردم معمولا سالها چنین حسی را تجربه میکنند، بدون آنکه بدانند آنچه گرفتارش شدهاند در واقع نوعی افسردگی است. نشانههای این نوع از افسردگی عبارتاند از:
اگر مشکوک به چنین نشانههایی هستید، حتما با یک روانشناس باتجربه مشورت کنید.
ممکن است متوجه شوید که در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهاید، اما ندانید گام بعدی چیست. آنچه باید به خاطر بسپارید این است که همه مثل هم این احساس را تجربه نمیکنند. قبل از هر چیزی باید بفهمید چه چیزی باعث نارضایتیِ شما از زندگی شده است. برای این کار میتوانید از یک مشاور ی
ا رواندرمانگر کمک بخواهید.
احساسِ یکنواختی ممکن است دلایل بسیاری داشته باشد. مهمترین دلایل این احساس عبارتاند از:
هر وقت علت اصلی احساستان را کشف کردید، خودتان را سرزنش نکنید. بهراحتی میتوانید مشکل را حل کنید؛ پس سعی کنید به چنین احساساتی اهمیت ندهید. ممکن است به خودتان بگویید: «من که زندگی خوبی دارم» یا «حق ندارم چنین احساساتی داشته باشم» اما این افکار سمی نتیجه معکوس دارند و شما را گرفتار میکنند. ممکن است بهنظرتان چیزها همان طور که هستند خوب باشند. اگر اینطور نیست، شاید زمان آن رسیده که تغییراتی ایجاد کنید و دوباره نشاط را به زندگی برگردانید.
بعد از اینکه احساساتتان را پذیرفتید، نوبت به امتحان کردن راههایی برای خلاصشدن از این احساسات میرسد. روشهای مختلفی برای حذف احساسات منفی و حرکت رو به جلو وجود دارد. در ادامه، به شما ۶ راه معرفی میکنیم.
هر وقت حس کردید در یک نقطه گرفتار شدهاید، سعی کنید با مراقبت از خود بر این حس غلبه کنید. مهربانی به خود برای حفظ سلامت روان ضروری است. میتوانید این کار را با یک ارزیابی سریع از اینکه چقدر از خودتان مراقبت میکنید، شروع کنید. کافیست که این سؤالات را از خودتان بپرسید:
اگر متوجه شدید که آنطور که باید به خودمراقبتی توجه نکردهاید، وقتش رسیده که به موضوع رسیدگی کنید. غذای سالم، خواب کافی، ورزش روزانه و حمایت اجتماعی، همگی برای سلامت جسم و روان ضروری هستند. بنابراین، بهدنبال راههایی برای مهربانی با خودتان باشید. خودمراقبتی انرژی لازم را برای تمرکز و هیجان در زندگی فراهم میکند.
اگر هر روز یک روتین را دنبال میکنید، رها شدن از یکنواختی سختتر خواهد بود. انسانها بنده عاداتشان هستند و گاهی حس یکنواختی از کسالت ناشی میشود. بنابراین، بهتر است بهدنبال راههایی برای تجربه چیزهای جدید در زندگی روزمره باشید. چند راه برای انجام این کار عبارتاند از:
محققان دریافتهاند که وقتگذرانی در طبیعت بر مغز تأثیر مثبتی دارد. پیادهروی در طبیعت باعث میشود کمتر افکار منفی به ذهن راه بیابند و کمتر به افسردگی دچار شویم. علاوه بر این، وقتگذرانی در طبیعت به کاهش استرس و افزایش سلامت روان کمک میکند.
طبیعتگردی نهتنها به بهبود سلامت روان کمک میکند، بلکه خلاقیت را هم افزایش میدهد. بنابراین، دفعه بعدی که احساس خفگی کردید، پیادهروی کنید. این کار به شما کمک میکند تا افکار منفی را از ذهنتان دور کنید.
هر زمان که به دامان طبیعت پناه بردید، سعی کنید به محیط اطرافتان توجه کنید. به چیزهای جدید فکر کنید و از زیباییهای طبیعت لذت ببرید. اگر نمیتوانید هیچکدام از این کارها را انجام بدهید، ورزش کردن را امتحان کنید.
وقتی احساس کنید که واقعا هیچ کاری نیست که انجام بدهید، راحتتر به چاه افسردگی سقوط میکنید. انتظار برای چیزهای جدید و حس هدفمند بودن باعث ایجاد انگیزه میشود. تعیین اهداف در زندگی فردی و شغلی، حس هدفمند بودن را تقویت میکند. با وجود این، لازم نیست هدفهای بزرگ و درازمدت داشته باشید؛ همینکه برای روز تعطیل برنامهریزی کنید هم یک قدم رو به جلو برداشتهاید.
محققان دریافتهاند که انتظار برای یک چیز باعث میشود با مشکلات راحتتر کنار بیاییم. با انتظار وقایع هیجانانگیز و بزرگ، احساسات منفی راحتتر کنترل میشود و باارادهتر زندگی میکنیم. چند راه برای آنکه این حس انتظار را تقویت کنیم، عبارتاند از:
گاهی اوقات، رهایی از حس یکنواختی، خودبهخود اتفاق میافتد. ممکن است یک روز حس کنید در یک نقطه گرفتار شدهاید اما ناگهان اتفاقی بیفتد و این احساس از بین برود. برای تقویت انگیزه میتوانید کارهای زیادی انجام بدهید که مهمترین آنها عبارتاند از:
کمالگرایی باعث میشود تا در چرخه یکنواختِ زندگی گرفتار شوید. فرقی هم نمیکند که چقدر تلاش میکنید. در هیچ کاری عالی به نظر نمیرسید. اگر چنین افکاری رهایتان نمیکند، دچار کمالگرایی شدهاید. در این صورت، باید فورا تمایلات کمالگرایانه را سرکوب کنید و بپذیرید که همه نمیتوانند کامل باشند. به آنچه انجام دادهاید راضی باشید. اگر نتوانید این احساسات و افکار را کنترل کنید، در یک نقطه ثابت میمانید. بهجای اینکه همهچیز را به بهترین شکل بخواهید، بر انجامدادن کارها و حرکت رو به جلو تمرکز کنید.
به خودتان اجازه اشتباه بدهید. این واقعیت را بپذیرید که تمام تلاشتان را به کار بستهاید و به جلو گام بردارید. با گذشت زمان، حس کمالگرایی در شما از بین میرود و خلاقانهتر از قبل عمل میکنید.
حسِ یکنواختی ممکن است شما را ناامید کند، اما با کمی تلاش میتوانید حس تازگی، ماجراجویی و هیجان را به زندگیتان بازگردانید. اگر درگیر حس یکنواختی شدهاید، ممکن است مشکلتان جدیتر از آنچه فکر میکنید، باشد. ناامیدی، ناتوانی در شاد بودن و لذت نبردن از کارها ممکن است نشانههای افسردگی باشند. در صورتی که در درازمدت این نشانهها را در خود مشاهده کردید، حتما با یک روانشناس باتجربه مشورت کنید.