به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، هادی محمدی طی یادداشتی با عنوان «چرایی تضمینخواهی ایران» خراسان نوشت: بن بست مذاکرات هستهای با هدف رفع تحریمها و احیای برجام هنوز باز نشده و حتی مذاکرات ۴۸ ساعته دوحه قطر نیز که پس از ۱۰۰روز توقف گفتوگوهای رودررو قرار بود کمکی به حل مسئله کند، نتوانسته کاری را از پیش ببرد. با این حال شاهد تغییر ادبیات در برخی حوزهها به ویژه مشکل اصلی باقی مانده بر سر توافق هستیم. در حالی که در هفتههای قبل موضوع سپاه و خروج آن از فهرست ادعایی تروریسم آمریکا (FTO) به عنوان مشکل اصلی از سوی طرف آمریکایی مطرح میشد، به تازگی مشکل ارائه تضمینهای لازم و کافی از سوی واشنگتن، بیش از دیگر موضوعات مطرح شده به گوش میرسد. حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در نشست خبری با همتای قطری خود با بیان این که محور اصلی گفتوگوها در دوحه موضوع تضمینهای مورد درخواست ایران بوده است، افزود: «بحث تضمین موثر از سوی آمریکا در حوزه هر آن چیزی است که بخواهد نفع کامل اقتصادی ایران از برجام را تحت تاثیر قرار دهد. در مسیر اخذ تضمینها، آمریکا باید متعهد باشد که جمهوری اسلامی ایران از مزایای کامل توافق سال ۲۰۱۵ برخوردار خواهد بود.» دکتر محمد مرندی تحلیل گر مسائل بینالملل و مشاور رسانهای سابق تیم مذاکراتی ایران در گفتوگویی تصریح کرد: «تضمینها مشکل اصلی است و ما در این حوزه تضمینهایی فراتر از دولت بایدن نمیخواهیم.» آمریکاییها هم اگر چه نه به صراحت اما بارها در روزهای اخیر گفتهاند ایران خواستههای فرابرجامی دارد که به نظر میرسد به همین تضمینها اشاره دارند.
هرچند ایران بارها گفته چه موضوع خروج سپاه از FTO که در گذشته بیشتر مطرح بود و چه موضوع تضمین ها، فرابرجامی نیست و وزیرخارجه ایران نیز تاکید دارد: «ما هیچ گونه مطالبه زیاده خواهانه و هیچ گونه مطالبه فرابرجامی مورد ادعای آمریکا را نداریم و مطالبات ما کاملا در چارچوب توافق سال ۲۰۱۵ است» اما رفتار زیاده خواهانه واشنگتن و فرافکنیهای همیشگی آنها در مذاکرات همچنان به دنبال فرابرجامی نشان دادن این خواسته منطقی است.
قبل از هر چیز باید روشن کرد در واقع همه کسانی که در موضوعات بینالمللی و دیپلماسی دستی بر آتش دارند، میدانند در این حوزه نمیتوان هیچ چیزی به عنوان تضمین پایدار و واقعی از طرف مقابل گرفت و کشورها بر اساس منافعی که در زمان و مکان مشخص دارند، تصمیم به ادامه حضور در یک قرارداد و توافق میگیرند یا برعکس از آن خارج میشوند. با وجود این، چرا ایران دنبال «تضمین» است و این تضمین چه میتواند باشد و چه فایدهای دارد؟
جمهوری اسلامی ایران در ۲۳ تیر ۱۳۹۴(حدود ۷ سال قبل) پای توافقی را امضا کرد که در برابر رفع همه تحریمهای هستهای و لغو شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت بابت برنامه هستهای اش، تعهدات فنی و محدودیتهایی را در برنامه اتمی صلح آمیزش قبول میکند و به گواه گزارشهای ۱۵ گانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا اردیبهشت ۱۳۹۸ به درستی هم انجام داد؛ اما طرف مقابل به تعهدات خود به خوبی عمل نکرد و حتی در همان سالهای ۹۴ تا ۹۷ که ترامپ از برجام خارج شد، نه تنها بدعهدیهای فراوان داشت بلکه در برخی موارد تحریمهای جدیدی وضع کرد که با روح برجام در تضاد کامل بود. در ۱۸اردیبهشت ۹۷ نیز که با خروج غیر قانونی ترامپ از برجام عملا فرایند بازگشت همه تحریمهای آمریکایی که با برجام لغو شده بود و سپس تحریمهای جدید و جامعتر آغاز شد، نتیجه این رفتار این شد که شرکتهای بزرگ بینالمللی با دادن خسارتهای فراوان از ایران رفتند و اگر شرکت یا بانکی هم در ادامه،اندک مراوده مالی با ایران داشت با جریمههای سنگین روبه رو شد تا درس عبرتی برای دیگران باشد. حالا در بزنگاه توافقی جدید که نتیجهاش بازگشت همه طرفها به برجام خواهد بود، این حداقل خواسته و طبیعیترین شرطی است که ایران مطرح کرده است و از آمریکا میخواهد اگر واقعا به دنبال احیای برجام و انتفاع اقتصادی ایران از این توافق است، تضمینهای مورد درخواست تهران را ارائه کند تا شرکتهای خارجی با حداقلی از اعتماد به آینده در ایران سرمایه گذاری کنند. در غیر این صورت و اگر تنها با یک ورق کاغذ قرار باشد برجام احیا شود، بعید به نظر میرسد بانک یا شرکتی این ریسک بالای طبیعی را قبول کند و حاضر به همکاری تجاری با ایران شود.
آیا این خواسته، فرابرجامی و زاییده جدید ایرانی هاست؟ خیر. در مقدمه و دیباچه برجام و بندهای متن اصلی برجام به ویژه بند ۲۹ تصریح شده طرف مقابل یعنی اروپا و آمریکا متعهد هستند تا تجارت و کار اقتصادی با ایران عادی شود. بند ۲۹ تصریح دارد: «اتحادیه اروپا و دولتهای عضو و همچنین ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تاثیرگذاری خصمانه و مستقیم بر عادی سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهدات شان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت آمیز این برجام خودداری خواهند کرد.» بر اساس همین بند، ایران خواستار تضمین برای عادی سازی تجارت با ایران است. با وجود یک بار نقض فاحش برجام از سوی آمریکا، تاکید بر این اصل در متن توافق بازگشت به برجام میتواند یک تضمین حداقل مکتوب و کاهنده ریسک شرکتهای خارجی باشد.
اما تضمین مورد درخواست ایران چیست؟ بر اساس شنیدههای خراسان، ایران تضمینی فراتر از توان و اختیارات دولت بایدن نمیخواهد که طرف مقابل توافق احیای برجام است. ایران خواسته تا دولت بایدن تضمین دهد اگر به هر دلیلی برجام در دوره حضور بایدن در راس کاخ سفید به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده به هم خورد و اجرایش متوقف شد، شرکتهایی که پیش از این زمان وارد تجارت با ایران شده یا سرمایه گذاری کردهاند شامل مجازاتهای حاصل از به هم خوردن برجام نشوند. حتی ایران این را هم نمیخواهد که دولت آمریکا برای بعد از بایدن هم تضمین دهد. این کف خواسته ایران در حوزه برجام است که امضا کننده توافق بازگشت به برجام در آمریکا، حداقل تا زمانی که مسئولیت دارد به امضا و تعهد خود پایبند باشد یعنی حداقل تا دو سال و نیم دیگر. شاید بپرسید اگر تضمین در نظام بینالملل بی فایده است، چرا چنین تاکیدی از سوی ایران وجود دارد؟ این تاکید از این بابت است که اولا هزینه هرگونه خروج آمریکا در برجام را افزایش دهد و دنیا بداند واشنگتن حتی برای امضای رئیسجمهور خود اعتباری قائل نبوده و به آن پایبند نیست. ثانیا در همین مرحله ما باید بدانیم دولتی که با ما توافق میکند چقدر واقعا متعهد به توافق خود است یعنی اگر بایدن حتی حاضر به تضمین در دوره خود نباشد، هرچند این تضمین تشریفاتی باشد، چطور میتوان به اجرای سایر بخشهای توافق به ویژه رفع تحریمهای هستهای و برجامی دل خوش کرد؟ ثالثا وجود چنین تضمین مکتوبی این اجازه را به شرکتها و نهادهای مالی خارجی میدهد که در صورت تخطی آمریکا از اجرای تعهدات برجامی و حرکت به سمت جریمه کردن این شرکت ها، امکان شکایت در محاکم بینالمللی را داشته باشند و به لحاظ حقوقی سندی برای ارائه به این محاکم در دستشان باشد.
از سوی دیگر ایران توانسته در حوزه فنی هستهای با تلاشهای دیپلمات هایش در وین و متخصصان سازمان انرژی اتمی در تهران، تا حد زیادی به تضمین ذاتی مدنظر خود برسد، تضمینی که میتواند خیال خام به هم زدن بی دلیل برجام از سوی هر رئیسجمهوری در آمریکا را کنار بگذارد و یادآور شود که هر گونه تخطی از برجام در آینده میتواند باعث سرعت فوق العاده ایران در پیشرفتهای هستهای به ویژه غنی سازی شود.
نکته پایانی این که همه مشکلات پیش روی توافق به تضامین درخواستی ایران محدود نمیشود و موضوعاتی همچون راستی آزمایی، ادعاهای آژانس و فهرست تحریمها نیز با وجود پیشرفتهای خوبی که در این چهار ماه رخ داده، هنوز به صورت کامل حل نشدهاند، با این حال به نظر میرسد در صورت حل نهایی مسئله «تضمین» برای ایران، در حوزههای دیگر مشکل آن چنان لاینحل نباشد و بشود به نوعی مسائل را به نفع رسیدن به توافق نهایی حل کرد. حالا تصمیم با ایالات متحده است که اگر اراده و نفعی برای رسیدن به توافق و احیای برجام دارد، به این خواسته حداقلی تهران پاسخ مثبت دهد و این گروه کور شده را با اقداماتش باز کند.