به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از فارس، تیم ملی والیبال کشورمان با هدایت بهروز عطایی، سرمربی ایرانی خود توانست در لیگ ملتهای 2022 عملکرد خوبی داشته باشد و یک بار دیگر نگاهها را به سمت این رشته جذاب برگرداند. سرمربی تیم ملی پس از بازگشت از رقابتهای لیگ ملتها حالا باید تیمش را برای حضور در مسابقات قهرمانی جهان که رقابتهایی به مراتب سختتر از تورنمنتهای قبلی است، آماده کند.
بهروز عطایی با حضور در خبرگزاری فارس درمورد موضوعات روز این رشته از جمله عملکرد نه چندان قابل دفاع تیم ملی در هفته اول لیگ ملتها، قطع همکاری با توتولو و خوشخبر، تحت فشار قرار گرفتن به واسطه انتقادهایی که مطرح میشد، دستمزد 150 هزار تومانیاش، واکنشهای رهبر انقلاب به موفقیتهای والیبال، شرایط مسابقات پیشرو و ابهاماتی که در ترکیب جدید تیم ملی وجود داشت اظهارنظر کرد که متن صحبتهای خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس با بهروز عطایی را میتوانید در ادامه بخوانید:
پیش از اعزام به رقابتهای لیگ ملتهای والیبال کمتر کسی از تیم ملی توقع کسب موفقیت داشت، اما با این حال پس از عملکرد نه چندان خوب در هفته اول بسیاری از اهالی این رشته و مردم لب به انتقاد گشودند، اما با تدبیر کادر فنی و تلاش بازیکنان در ادامه ورق برگشت و تیم ایران فراتر از انتظار ظاهر شد. کمی درمورد این روند صحبت کنید.
شرایط خیلی سختی برای ما ایجاد شد. تغییراتی در تیم ایجاد شده بود و ما پیشبینی میکردیم که با شرایطی سخت و جدید روبرو خواهیم شد. این تغییرات کاملاً آگاهانه بود و میدانستیم که چه برنامهای در ذهن داریم. در هفته اول پیشبینی میکردیم که سه پیروزی کسب کنیم و شاید یک بازی را هم ببازیم اما خیلی از اهداف عقب نماندیم چون سه برد مدنظر ما به دو برد تبدیل شد. ضمن اینکه ما خیلی خوب هم بازی نکردیم؛ دو بازی معمولی مقابل چین و استرالیا داشتیم و دو بازی مقابل ژاپن و هلند نسبتاً بد بودیم. در زمانی که انتقادها مطرح میشد سعی کردم که از آن فضا دور شوم و این موضوع را برای خودم تعریف کردم. به کادر فنی هم القا کردم که پیگیر این موضوع نباشند.
اما به هر حال انتقادها به گوش شما میرسید.
بله قطعاً؛ گاهی کادر فنی و بازیکنان خبرهایی میشنیدند و آن را به گوش من هم میرساندند. شکل کار و نوع نقدی که به ما شد منطقی و منصفانه نبود، چون انتقادها به تفکرات ما بود نه نقد به شیوه بازی. هدف من تغییر نسل نبود و فقط میخواستم که تعداد بازیکنانی که تجربه بینالمللی کسب میکنند، زیاد شود. متاسفانه برخیها به این تفکر ما انتقاد کردند. اگر میگفتند که تیم ملی در فلان بازی دریافت خوبی نداشت قابل پذیرش بود اما اینکه هنوز مسابقات طولانی لیگ ملتهای تمام نشده و بخواهیم یک تفکر را نقد کنیم چندان منصفانه نیست. با تمام این صحبتها رفته رفته تیم شرایط بهتری پیدا کرد و در اولین بازی در هفته دوم مقابل بلغارستان هم شرایط خوبی نداشتیم اما در ادامه کیفیت بازیکنان تغییر کرد و برای من به عنوان یک سرمربی خیلی خوب بود که تیم یک روند رو به رشد داشت. ما بازی به بازی بهتر شدیم. در مقابل برزیل 3 بر یک باختیم اما عملکردمان بهتر از بازی با آمریکایی بود که شکستش دادیم. این موضوع برای یک مربی خوشایند است و خوشحالم که این روند تا انتها ادامه داشت. بعد از بازی با ژاپن تصور میشد که شاید تیم ملی در ادامه مسابقات نتواند بیش از دو یا سه برد کسب کند اما کار به جایی رسید که وقتی بازی آخر مقابل لهستان را باختیم همه افسوس خوردند که چرا تیم به مرحله نیمهنهایی صعود نکرد. مفهوم این صحبتها این است که روند تیم قابل قبول بود و بیشتر از اهدافمان هم پیش رفتیم.
بهروز عطایی و کادرش با شعار جوانگرایی آمدند یا با شعار تغییر نسل؟ شعار شما در شروع کار چه بود؟
هم جوانگرایی و هم تغییر نسل؛ من با محدود کردن مشکل دارم. ما نیامدیم که نسلی را کنار بگذاریم، بلکه یک سری اصول را در کار خود تعریف کردیم که به آن اصول اعتقاد داشتیم. به نظر من، ما باید بعد از حدود 10 سال که در لیگ ملتها هستیم حداقل 40 تا 50 بازیکن در اختیار داشته باشیم که تجربه مسابقات بینالمللی را داشته باشند اما حالا این شرایط را نداریم. در شرایط کنونی حدود 25 بازیکن داریم که لیگ ملتها را از نزدیک لمس کردهاند و به نظر من این یک ایراد است. اگر این تعداد هرچه بالاتر برود دست مربیان در سالهای آینده برای استفاده از بازیکنان بازتر خواهد بود. یک سری از بازیکنان نخبه هستند و شرایط خاصی دارند اما برای عمومیت تیم دیگر جای نگرانی نیست. متاسفانه در گذشته این نگرانی وجود داشت که اگر در مسابقاتی یک با دو بازیکن نبودند تیم دچار مشکل میشد. استراتژی ما محدودیت نبود و میخواستیم که والیبال رشد کند. به نظر من بازیکن 27 ساله هم میتواند مانند بازیکن 17 ساله رشد کند. در لیگ ملتها بازیکنی مثل امین اسماعیلنژاد با 26 سال سن که واقعاً نمیتوان گفت جوان است در ترکیب قرار گرفت و پدیده شد. محمدطاهر وادی را هم در ترکیب تیم داشتیم که در دوره گذشته هجمههای زیادی به وی وارد شد اما امسال عملکرد بسیار خوبی داشت.
در نهایت لیگ ملتها پایان نسبتاً خوبی برای والیبال ایران داشت و تیم ملی به رنکینگ هشتم جهان برگشت و بهترین تیم آسیا شد اما ما در این مسابقات به ژاپن باختیم. آیا این شکست میتواند زنگ خطری برای والیبال ایران باشد؟
ما به ژاپن امروز نباختیم بلکه سه سال پیش به این تیم باختیم. تا قبل از این مسابقات، از چهار بازی سه بار به ژاپن باخته بودیم. این زنگ خطر برای امروز نیست و این هشدار از مدتها قبل به اعلام شده بود. این موضوع بسیار اهمیت دارد و اگر حالا هم میبازیم قطعاً تحت تاثیر همان موضوع است. ژاپن به شرایط استاندار و باثباتی رسیده است. آنها آزمون و خطا کردند و تجربیات خوبی هم کسب کردند و حالا با ترکیبی مشخص و قاطعانه بازی میکند اما ما تازه تغییراتی را در تیم ایجاد کردهایم و طبیعی است که دچار چالش و بحران شویم.
روند ما بازی به بازی بهتر شد. اگر در هفتههای پایانی با ژاپن بازی میکردیم ممکن بود این تیم را شکست دهیم؟
من هم به این موضوع اعتقاد دارم. فکر میکنم ژاپن خوششانس بود که در هفته اول مقابل ایران قرار گرفت. در مجموع نمیتوان از قدرت این تیم به راحتی گذشت. آنها در سالهای اخیر شرایط بسیار خوبی دارند و برای هر تیمی خطرناک هستند.
با این شرایط نگران مسابقات انتخابی المپیک نیستید؟
امیدوارم یکی از تیمهای ایران و ژاپن حتماً در انتخابی که در سه گروه هشت تیمی برگزار میشود بتواند سهمیه حضور در المپیک را کسب کند تا کار تیم دیگر برای مسابقات لیگ ملتهای سال آینده که رنکینگ نهایی را مشخص میکند راحتتر باشد.
برای مسابقات قهرمانی جهان لیستی اعلام شده که حرف و حدیث زیاد دارد؛ از حضور بازیکنانی همچون شهروز همایونفرمنش، معنوینژاد و سید محمد موسوی و ... تا احمدی لاهوتی به عنوان مربی. دلیل و ملاک انتخاب این نفرات چه بود؟
هیچ وقت در هیچ مصاحبهای نگفتم که کدام بازیکن میتواند در تیم ملی باشد و کدام بازیکن دیگر در تیم ملی نخواهد بود. همه بازیکنان شانس حضور در تیم ملی را دارند و این تشخیص کادر فنی است که در چه زمانی از کدام بازیکن استفاده کند. معتقدم که از بازیکنان بزرگ نباید همه جا استفاده کرد، بلکه باید در تورنمنتهای مهم از آنها استفاده کرد. به عنوان مثال برای یک بازیکن با کیفیت و بالای 30 سال یک هفته از لیگ ملتها کفایت میکند که هم از فضای مسابقات خارج نشود و هم اینکه فرسوده نشود. برای مسابقات جهانی از قبل با سید محمد موسوی صحبت کرده بودیم که او هم پذیرفت. درمورد بازیکنانی همچون همایونفرمنش و معنوینژاد و ... هم من اعتقاد دارم که یک تیم در پستهای مختلف باید پکیجی از بازیکنان خوب را در اختیار داشته باشد. منظورم از پکیج این است که تلفیق بازیکنان خوب و کارآمد باشد. بهترین دریافت کنندهها اگر بهترین مهاجمان باشند و در دفاع هم عملکرد خوبی داشته باشند اما دریافت مناسبی نداشته باشند تیم موفق نخواهد شد، چون توپ به خوبی در اختیار پاسور قرار نمیگیرد. بنابراین ناچار هستیم که حتماً یک دریافت کننده خوب در زمین داشته باشیم. در جمع دریافت کنندههای تیم ملی حداقل دو بازیکن باید ساعدهای خوبی داشته باشند و دو بازیکن هم مهاجمان خوبی باشند. برهمین اساس نام همایونفرمنش و معنوینژاد را به لیست اضافه کردیم.
احمد لاهوتی چطور؟
درمورد لاهوتی هم باید بگویم که او از بازیکنان بسیار خوب و با کیفیت نسل خودش بود. او دو دوره در کنار خودم در مسابقات قهرمانی آسیا و جهان حضور پیدا کرد و شناخت کافی از او دارم. معتقدم که کمک مربی باید وظایف کمک مربی را انجام دهد. حتماً مربیان تیم ملی نباید در تیمهای باشگاهی سرمربی باشند. مربی باید ویژگیهای کمک مربیگری را داشته باشد، چون در تیم یک سرمربی حضور دارد و سایرین باید کمک کنند و مجری برنامههای سرمربی باشند. گزینههای زیادی داشتیم اما در نهایت پس از بررسی شرایط جمعبندی ما استفاده از احمد لاهوتی بود.
پس به نظر میرسد که توتولو را هم به همین دلیل کنار گذاشتید. یعنی او خودش را در جایگاه سرمربیگری تیم ملی میدید؟
در ایران از قطع همکاری تفاسیر مختلفی میشود و خیلیها برداشت دشمنی و اختلاف میکنند اما واقعاً اینگونه نیست. زمانی که توتولو در کنار آلکنو بود، آلکنو برنامه ها را براساس شرایط توتولو پیش میبرد. در واقع همه کارها با هماهنگی توتولو انجام میشد اما مدل من کمی متفاوت است و اختیارم را به فرد دیگری نمیدهم. احساس من این است که توتولو فکر میکرد اختیار تمام کارهای تیم را خودش باید داشته باشد. احتمالاً خوب توجیه نشده بود؛ البته برای قطع همکاری هم هیچ تنشی ایجاد نشد. بعد از اردوی صربستان احساس کردم که ذهنیت خاصی دارد و به همین دلیل خودم مستقیم با وی صحبت کردم و وظایفش را به وی گوشزد کردم. او حرفهای من را پذیرفت و تایید کرد اما گاهی واکنشهایی نشان میداد که گویا فراموش کرده بود چه نکاتی را به وی گفتهام. من هم با اولین واکنش با وی قطع همکاری کردم اما تاکید میکنم که اختلاف و درگیری و ناراحتی در کار نبود.
آیا برخوردتان کمی بیش از حد قاطعانه نبود؟
من در کارم با هیچکس تعارف و شوخی ندارم. سرنوشت یک گروهی که چشم یک ملت به آن است حالا در اختیار من قرار گرفته و فکر میکنم همه متوجه شدند که تصمیم درستی گرفتم. توتولو در نهایت احترام کنار گذاشته شد و ما هم به مسیر خود ادامه دادیم و توانستیم مردم را خوشحال کنیم.
دلیل قطع همکاری با خوشخبر، سرپرست تیم ملی والیبال چه بود؟
من اعتقاد داشتم و میدانستم که او به کار سرپرستی تسلط دارد و به همین دلیل به فدراسیون پیشنهاد دادم که او در کنار تیم ما باشد. ما حدود 4 ماه با هم کار کردیم و غیر از احترام چیز دیگری بین ما اتفاق رخ نداد اما مدل مدیریت وی با مدل من متفاوت است. من ویژگی های خودم را دارم و خوش خبر هم کارش را به درستی انجام داد اما چون دو مدل طرز تفکر در تیم ملی جاری بود سبب دوگانگی فهم در بازیکنان میشد. احساس کردم حرف نهایی را یک نفر باید بزند و این روند در ادامه ممکن بود به تیم آسیب وارد کند. بعد از مسابقات لیگ ملتها در نهایت احترام با هم قطع همکاری کردیم و برای او در ادامه مسیرش آرزوی موفقیت میکنم.
سری قبل که خوشخبر از تیم ملی کنار گذاشته شد، حواشی زیادی ایجاد شد اما این بار همه این تصمیم را پذیرفتند و کمتر کسی اعتراض کرد. فکر میکنید دلیل این موضوع چه بود؟
نمیدانم؛ شاید همه فکر می کردند که این تصمیم در جهت مصالح والیبال است. من در سطح ملی هیچ چیزی را برای خودم نخواستم و همیشه منافع ملی را در نظر گرفتم. فراموش نکنید که ما در نهایت احترام قطع همکاری کردیم.
در مدتی که به تیم ملی اضافه شدید با چند تصمیم نشان دادید که تسلط خوبی بر کار دارید و بحرانها را خیلی خوب مدیریت میکنید. این مدل مدیریت ذاتی است یا اکتسابی؟
این مدل کار کردن هم آموزشی است و هم ذاتی؛ گاهی نیاز است نکاتی را یاد بگیریم و گاهی خصوصیات اخلاقی افراد نکاتی را به همراه دارد. من همیشه سعی کردم کار درست را انجام دهم و مسیر را هموار کنم. سعی میکنم به تصمیمهایی که قرار است بگیرم کامل فکر کنم و آماده هر اتفاقی در جریان مسابقات و تمرینات باشم. وقتی این آمادگی ذهنی وجود داشته باشد هیچ اتفاق غیرمنتظره نخواهد بود. خدا را شکر میکنم که تیم آرام و کم حاشیه پیش رفت و جنس مدیریت تعریف شده در گروه موجب آرامش خیال همه شد. گاهی ما واقعاً تحت فشار بودیم اما تمرکزمان بهم نخورد. وقتی کارمان در برزیل تمام شد، خودمان از خودمان راضی نبودیم. من وقتی وارد بلغارستان شدم 3 شب نخوابیدم و کامل بیدار بودم اما سعی نکردم این موضوع روی کادر و تیم تاثیر بگذارد. همیشه آرامش ظاهری را حفظ کردیم تا خدشهای به تیم وارد نشود.
رهبر معظم انقلاب در مدت اخیر دو بار نسبت به والیبال و نتایجش واکنش نشان دادند و در هر دو بار هم شما سرمربی تیم ملی بودید. چه حسی دارد که شخص اول کشور با اتفاقی که شما رقم زدهاید خوشحال شده و اظهارنظر میکنند؟
حس بسیار خوبی است. وقتی مورد تشویق و عنایت فرد اول کشور قرار میگیرید حس خوشایندی است. اصولاً همه از تشویق استقبال میکنند و هرچه جایگاه فرد تشویق کننده بالاتر باشد این لذت مضاعف خواهد شد. من در بالاترین سطح مورد تشویق قرار گرفتم و برای خودم حس بسیار خوبی بود؛ البته این موفقیت متعلق به من نیست. اینکه رهبر انقلاب به رشته والیبال توجه دارد بسیار اهمیت دارد. بازهم از رهبر انقلاب تشکر میکنم که حواسشان به والیبال هست و این موضوع موجب دلگرمی ما میشود.
مقام معظم رهبری در دورهای خطاب به داورزنی اعلام کردند که آیا حواستان به والیبال هست؟ در این شرایط حالا خبرهایی درمورد پایان کار داورزنی در فدراسیون والیبال مطرح میشود. فکر میکنید این جابجایی در شرایط کنونی به صلاح این رشته باشد یا خیر؟
این موضوع به صلاح والیبال نیست. این رشته مسیر خوبی را در پیش گرفته و هیچ منطقی به ما اجازه نمیدهد که در شرایط کنونی نسبت به این اتفاق فکر کنیم. در بدبینانهترین حالت باید تا پایان المپیک به فکر دوام و ثبات در فدراسیون باشیم تا به هدفمان برسیم. فکر میکنم وزارت ورزش و هیأت دولت باید به این موضوع توجه کند، چون شخص اول مملکت به آن توجه میکند. یعنی اگر کسی به این حواشی توجه نکرده اشتباه کرده است.
قرارداد سرمربی ایرانی با فدراسیون والیبال به چه شکل است؟
مربیان داخلی قراردادی با فدراسیون ندارند، چون این موضوع از سالها قبل تصویب شده و من با آگاهی از این موضوع هدایت تیم ملی را با جان و دل پذیرفتم. زمانی که در تیم ملی جوانان بودم هم همین شرایط وجود داشت. اصلاً من با هدف گرفتن دستمزد و حقوق سرمربی تیم ملی نشدم. مبلغی که به ما پرداخت میشود در حد ایاب و ذهاب است. ما دستمزدهایمان را از باشگاهها دریافت میکنیم. در شرایط کنونی که پرچم کشورم روی سینهام است هیچ چیزی مرا اذیت نمیکند و این پرچم گرانترین دارایی من است و فقط به موفقیت تیم ملی فکر میکنم. درمورد موضوع قرارداد مربیان ایرانی ارگانهای بالایی باید تصمیمگیری و اظهارنظر کنند و من اصلاً به خودم اجازه نمیدهم که در این خصوص استفاده کنم.
مردم ایران درمورد والیبال دیگر به کم راضی نیستند. هدفگذاری شما پیش از اعزام به رقابتهای قهرمانی جهان چیست؟
در هر تورنمنتی هدف ما اجرای باکیفیت یک والیبال زیبا است که اگر حاصل شود به احتمال فراوان موفقیت را هم به همراه دارد. باید با حقایق روبرو شویم. نباید رویاپردازانه پیش برویم و از طرفی نباید ناامید باشیم. حریفان سرسختی در قهرمانی جهان داریم. تیمهای نسبت به لیگ ملتها حدود 20 تا 30 درصد تقویت میشوند و امیدوارم بازیکنان ما بهم بهترین عملکرد را داشته باشند. ما بازی به بازی پیش میرویم.
چه نتیجهای بهروز عطایی را راضی خواهد کرد؟
من دوست دارم قهرمان جهان شویم. هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست. امیدوارم در بدبینانهترین حالت به جمع 8 تیم برتر راه پیدا کنیم و پس از آن هر اتفاقی افتاد برنامهریزی خواهیم کرد. استراتژی اول ما این است که بهترین عملکرد را داشته باشیم و سپس بازی به بازی پیش برویم. به هر حال بازی با تیمهایی همچون فرانسه سخت است؛ البته نباید فراموش کنیم که هدفگذاری نهایی ما المپیک است و مسابقات قهرمانی جهان یک ایستگاه آمادهسازی برای رسیدن به بالاترین کیفیت در المپیک.
آیا تکلیف کاپیتان تیم ملی مشخص شد؟
سید محمد موسوی باتجربهترین بازیکن است و میلاد عبادیپور هم یکی از مهرههای تاثیرگذار تیم به شمار میرود. نگرانی و دغدغهای از این بابت نداریم. هنوز کاپیتان انتخاب نشده است، اما قطعاً به زودی تعیین تکلیف میشود. بحث کاپیتانی در دنیا تعاریف متفاوتی دارد. به عنوان مثال کاپیتان تیم ملی والیبال ایتالیا در لیگ ملتها با وجود حضور زایتسف، بازیکن جوانی همچون جیانلی بود. ما شرایط را بررسی خواهیم کرد و در نهایت بهترین تصمیم را میگیریم.
آرزوی والیبالیِ و غیر والیبالی بهروز عطایی چیست؟
آرزویم کسب مدال المپیک است و قطعاً برای رسیدن به آن تلاش خواهم کرد. همچنین آرزوی سلامتی برای مردم خوب کشورم و خانوادهام دارم.
حرف پایانی...
خوشحالم که والیبال ما به گونهای کار کرد که مردم خوشحال شدند. در این مدت مردم را بسیار اذیت کردیم. گاهی از دست ما دلخور شدند و گاهی هم موجب آزار آنها شدیم اما خوشحالم که در نهایت توانستیم آنها را خوشحال کنیم. تمام انرژیهایی که آنها دادند موجب شد تا قویتر از همیشه باشیم. از مردم تشکر میکنم که همیشه حامی ما بودند و امیدوارم این مسیر ادامهدار باشد.