به گزارش رسانه بهمن به نقل از وطن امروز، مذاکرات ایران و گروه 1+4 موسوم به احیای برجام تقریبا به ایستگاه پایانی نزدیک شده است. فارغ از اینکه نتیجه این مذاکرات توافق باشد یا نه و اینکه آمریکاییها به پیشنهاد ایران چه پاسخی بدهند، به نظر میرسد عملکرد تیم مذاکرهکننده و به طور کلی عملکرد دولت سیزدهم در جریان مذاکرات قابل دفاع است.
اگر شرایط به گونهای بود که از ابتدای روی کار آمدن دولت سیزدهم چیزی به نام برجام و مذاکرات برجامی وجود نداشت و دولت خودش وارد این جریان میشد و مثلا همانند دولت گذشته عمل میکرد، بدون تردید همان انتقاداتی که به دولت قبل در جریان مذاکرات وارد بود، به این دولت هم وارد بود و جایی برای دفاع وجود نداشت اما آنچه در وهله اول بین دولت کنونی و دولت قبل در موضوع مذاکرات تفاوت ایجاد میکند، این است که دولت سیزدهم در شرایطی وارد مذاکرات برجامی شد که این مذاکرات قبل از روی کار آمدن این دولت آغاز شده بود و در واقع این شرایط به دولت جدید به ارث رسیده بود.
نکته قابل توجه اینکه دولت روحانی نه تنها برجام را بر کشور و دولت بعد از خودش تحمیل کرده بود، بلکه حتی بعد از خروج آمریکا از برجام نتوانست تدبیر مناسبی اتخاذ کند و در ماههای پایانی عمر دولت، وارد دور جدید مذاکرات تحت عنوان مذاکرات احیای برجام شد که این میراث نیز به دولت سیزدهم رسید.
اصلا احیای برجام یعنی بازگشت طرف خارج شده از برجام به آن و این الزاما نیازی به مذاکره نداشت، لذا باید گفت ورود به چنین میدانی خود دارای اشکال است اما دولت جدید در شرایطی روی کار آمد که این مذاکرات قبل از آن آغاز شده بود و برخی معتقدند دولت چارهای جز ادامه آن مسیر نداشت. به عبارت دیگر اینکه دولت جدید بخواهد مذاکراتی را که تا شهریور سال قبل توسط دولت گذشته در حال انجام بود کنار بگذارد، کاری بود که در عرصه بینالمللی برای کشور هزینههای قابل توجهی داشت.
بعد از پایان مذاکرات در وین 6 و عملکرد سوالبرانگیز تیم مذاکرهکننده قبلی، شرایط به گونهای بود که حتی شاید چین و روسیه هم از موضع ایران مبنی بر ترک میز مذاکره حمایت نمیکردند و این در حالی بود که اروپا نیز پیامد خروج ایران از مذاکرات را استفاده از مکانیسم ماشه عنوان میکرد.
افزون بر این در داخل کشور هم با توجه به شرطی کردن جامعه توسط دولت قبل، مساله مذاکرات فراتر از یک موضوع سیاسی یا اقتصادی از نظر اجتماعی نیز قابل اهمیت بود، لذا همه این عوامل، شرایط بسیار پیچیده و سختی را پیش روی دولت سیزدهم قرار داده بود.
با این وجود، حالا بعد از گذشت نزدیک یک سال از عملکرد دولت سیزدهم در عرصه مذاکرات هستهای، اقدامات دولت در این زمینه را میتوان مورد ارزیابی قرار داد. مهمترین اقدام قابل دفاع دولت کنونی در جریان مذاکرات این بود که هر چند میز مذاکره را ترک نکرد اما هیچگاه مسائل کشور را به مذاکره و توافق گره نزد و این واقعیتی است که حتی مخالفان دولت نیز به آن اذعان دارند.
دولت سیزدهم نه تنها کشور و دولت را معطل مذاکرات نکرد، بلکه حتی وزارت امور خارجه هم معطل مذاکرات نشد و در کنار مذاکراتی که به رهبری معاونت سیاسی انجام میشد، فعالیتهای دیپلماسی و ارتباط با کشورهای مختلف بویژه کشورهای همسایه و کشورهای شرقی با جدیت دنبال شد و اتفاقا همین امر موجب شد تیم مذاکرهکننده هم قدرت چانهزنی بیشتری در مذاکرات داشته باشد.
دولت سیزدهم و تیم مذاکرهکننده آن تلاش حداکثری داشتند تا مذاکرات را به مساله جامعه تبدیل نکنند و آنها در این مسیر تا جایی پیش رفتند که از این حیث که توجه به پیوست رسانهای مذاکرات ندارند، مورد انتقاد قرار گرفتند اما علی باقری، رئیس تیم مذاکرهکننده در این باره معتقد است «نتیجه مذاکرات برای مردم است اما نباید مذاکرات را مساله مردم کنیم»؛ این در حالی است که دولت قبل اتفاقا اصرار داشت به واسطه مذاکرات، اعضای تیم مذاکرهکنندهاش را اصطلاحا چهره کند.
دولت سیزدهم میز مذاکره را ترک نکرد اما در عین حال از همان ابتدا سعی کرد با دست بالا وارد مذاکرات شود، لذا مذاکرات مستقیم فقط بین ایران و گروه 1+4 انجام میشد و ایران اجازه حضور مستقیم آمریکا در مذاکرات را نداد.
در اینکه هدف از مذاکرات و توافق در دولت قبل مسائلی غیر از اقتصاد و انتفاع اقتصادی مردم بود، تردیدی نیست و این واقعیتی است که حتی وزیر سابق امور خارجه در برخی مصاحبههایش اعلام کرده بود و البته راهبرد «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» مؤید همین رویکرد دولت قبل بود اما اعضای تیم مذاکرهکننده دولت جدید به کرات اعلام کردهاند مساله اصلی آنها در مذاکرات فقط انتفاع اقتصادی کشور است و حتی دلیل طولانی شدن مذاکرات را نیز همین میدانند.
افزون بر این در شرایطی که مذاکرات دولت جدید برای احیای برجام بود و در حالی که خواسته آمریکا چیزی فراتر از برجام سال 2015 بود و در همین راستا در مذاکرات وین 6 آمریکاییها حتی بخشی از این خواستههای فرابرجامی خود را به تیم مذاکرهکننده سابق تحمیل کرده بودند اما تیم مذاکرهکننده کنونی نه تنها زیر بار خواستههای فرابرجامی آمریکا نرفت و متن مذاکرات وین 6 را از دستور کار خارج کرد، بلکه با توجه به مشکلات عدیده برجام حتی گفته میشود تیم مذاکرهکننده مواردی فراتر از برجام 2015 را نیز وارد متن پیشنهادی کرده است.
همه این موارد نشان میدهد حتی اگر کسانی با ورود دولت جدید به مذاکرات مخالف هم باشند، به این موضوع واقفند که دولت سیزدهم منافع ملی و سیاست خارجی را قربانی مسائل جناحی و گروهی نکرد.